مرور روزنامه‌های سه شنبه ۲۳ مرداد

«جراح زیر تیغ!» انتقاد تند جوان از رنانی و ظریف در رابطه با دولت پزشکیان/ فشار حداکثری برای خالص‌سازی

چرایی کناره گیری محمدجواد ظریف از دولت چهاردهم، وفاق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها!، تحقیر اسرائیل در شمال، اتباع غيرمجاز تا پايان امسال خاك ايران را ترك مي‌كنند ؟، حاشیه های کابینه چهاردهم و تجربه و تخصص مهم تر از گرایش سیاسی از مواردی است که موضوع گزارش های خبری و تحلیلی روزنامه های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۸۰۱۷۲
تاریخ انتشار: ۲۳ مرداد ۱۴۰۳ - ۰۹:۰۶ 13 August 2024

به گزارش «تابناک» روزنامه های امروز سه شنبه 23 مردادماه در حالی چاپ و منتشر شد که اعلام  فهرست وزرای پیشنهادی رئیس‌جمهور، تداوم واکنش ها به کابینه پیشنهادی و استعفای زودهنگام جواد ظریف در صفحات نخست روزنامه های امروز برجسته شده است.

 
 

 

در ادامه تعدادی از یادداشت ها و سرمقاله های  منتشره در روزنامه های امروز را مرور می کنیم:

 

فشار حداکثری برای خالص‌سازی


مسعود فروغی طی یادداشتی در فرهیختگان نوشت: قهر جواد ظریف با دولت پزشکیان خیلی زودتر از آنچه فکر می‌شد تبدیل به اولین چالش سیاسی دولت چهاردهم شد. معاون راهبردی رئیس‌جمهور بعد از آنکه در دوران انتخابات جلودار تبلیغ برای کاندیدای پیروز شده بود، ابتدا گفت هیچ مسئولیتی در دولت نخواهد گرفت، اما بعد اعلام کرد حکمی که خودش نوشته بود را رئیس‌جمهور امضا کرده است و حالا همان حکم را پس داد. جناب ظریف به چه چیزی معترض است؟ گویا او معتقد است انتخاب‌های نهایی رئیس‌جمهور برای کابینه تفاوت زیادی با نظرات شورای راهبردی دارد. قرار بود شورای راهبردی با استناد به تحقیقات زیاد گزینه‌های مناسب دولت را معرفی کند، ولی پزشکیان درصد قابل توجهی از نظرات این شورا را قبول نداشته و این برای معاون راهبردی گران تمام شده است. استعفای ظریف یک کنش سیاسی عادی نیست و باید عمیق‌تر به آن نگاه کرد. حتی متن دومی که او در توضیح بیشتر استعفا نوشت نه‌تنها فایده‌ای نداشت بلکه می‌تواند ضربه بزرگ‌تری به آرامش دولت در همین ابتدای مسیر باشد. آنچه از مجموع دو واکنش رسمی ظریف و اخبار و تحلیل‌های نزدیکان او برمی‌آید، اختلاف‌نظر معاون سابق با رئیس‌جمهور جدید است. یعنی اختلاف بر سر انتخاب همکاران در کابینه منجر به خروج بسیار زودهنگام ظریف از دولت شد. معناشناسی سیاسی این اقدام ظریف در چند بند قابل طرح است.
یکم. استعفای ظریف کار را برای مسعود پزشکیان سخت کرد. رئیس‌جمهور با این متن استعفا متهم به خالی کردن پشت مهم‌ترین حامی انتخاباتی و بازوی راهبردی-مشورتی خودش شد. اگر پزشکیان به این استعفا واکنش نشان ندهد روایت ظریف تثبیت می‌شود، اگر برای پشیمان کردن معاون سابق دست‌به‌کار شود مجبور به عقب‌نشینی از برخی تصمیمات می‌شود و این یعنی استعفا و فشار به رئیس دولت جواب می‌دهد. اختلاف‌نظر درون هر دولت و مجموعه بزرگ سیاسی طبیعی و عادی است. در تمام دولت‌های پس از انقلاب با وجود همکاری و همگنی سیاسی، اختلافات تاریخی رخ می‌داد اما هیچ‌گاه شمشیر اختلافات برای فشار به رئیس‌‌جمهور در این مدت‌زمان کوتاه در محیط اجتماعی بیرون کشیده نمی‌شد. انتخاب عباراتی مثل «از پزشکیان پشیمان نیستم...» نوعی تعارف سیاسی محسوب می‌شود و هیچگاه زخم استعفای عجولانه را جبران نمی‌کند. 
ظریف می‌توانست با برخی انتخاب‌های پزشکیان مخالف باشد ولی این اختلاف را به صحنه سیاسی نیاورد. او می‌توانست در کنار رئیس‌جمهوری که همین چند هفته قبل او را بهترین گزینه می‌دانست بماند و اشکالات را تا حد ممکن رفع کند ولی دعوا و آتش انداختن به دامان دولت را انتخاب کرد. نتیجه این اقدام ظریف قطعا فشار به دولت چهاردهم از سوی هم‌کیشان سیاسی و بدنه اجتماعی است. رئیس‌جمهوری که از هفته‌های ابتدایی کارش اینچنین تحت فشار دوستان قرار بگیرد، کار راحتی نخواهد داشت. در همین دیدارهای اخیر رهبر انقلاب به‌خصوص با نمایندگان مجلس، به برخی نیروهای سیاسی که تفاوت ارگانیک با دولت جدید دارند توصیه علنی شد موفقیت دولت را موفقیت همه بدانید. چقدر عجیب و حیرت‌آور است که دوستان رئیس‌جمهور این موضع عقلانی را قبول ندارند و زیر میز دولت زدند. 
فرض کنید نتیجه استعفای ظریف آن چیزی باشد که او در نامه‌هایش آرزو کرده است: «اصلاح انتخاب‌های رئیس‌جمهور.» یعنی فشار حداکثری ظریف و حامیان رسانه‌ای او به پزشکیان نتیجه‌بخش بوده و افرادی که به دولت می‌آیند به دیدگاه جناب ظریف نزدیک‌تر شوند. در آن صورت این نوع خالص‌سازی درون‌دولتی در تاریخ سیاسی مثال‌زدنی خواهد بود. چنانکه رئیس‌جمهور تازه‌نفس را چنان تحت فشار قرار داد‌ه‌اند که حساس‌ترین انتخاب‌های عمر سیاسی‌اش را سریعا اصلاح کرده است. نتیجه این روش خالص‌سازی دولت چهاردهم را با نوعی فشارپذیری درون و بیرون‌سیستمی مواجه می‌کند که تبعات غیرقابل تصوری دارد. 
دوم. اصلاح‌طلبان باید خیلی زود اقدام غیرمدبرانه ظریف را جبران کنند. نتیجه این ضربه عاطفی به پزشکیان دورتر شدن آنها از دولتی خواهد بود که هنوز کارش را شروع نکرده است. این فاصله‌گذاری زودهنگام بدون اثر اجتماعی خواهد بود و فقط معیاری برای برخورد ناجوانمردانه با دولت می‌شود. علاوه‌بر آن تصویر قهری این استعفا بن‌بست خودساخته‌ای است که یک نیروی سیاسی برای یک مجموعه بزرگ می‌سازد. چنانکه این سوال تاریخی برای همیشه بدون جواب باقی خواهد ماند: تضمین اینکه شما تا آخر یک مسیر با ما خواهید بود، چیست؟
سوم. نکته نهایی درباره استعفای ظریف تصویری است که او از خودش ساخت. او آن‌گونه که خودش در کتاب خاطراتش نقل کرده است، زیاد استعفا می‌دهد. این حجم از پشیمانی مکرر و زودهنگام از راه‌انداختن یک مسیر چگونه قابل توجیه است؟ جناب ظریف بهتر از هرکسی می‌داند شخصیتی که 5 بار در دولت روحانی و یک‌بار در دولت نوپای پزشکیان استعفا داده (قبل‌تر از دوران روحانی را بررسی نکردیم!) نمی‌تواند اساسا فرد مورد اعتمادی برای نسخه‌پیچی برای آینده کشور باشد، چون اگر اهل دیدن همه جوانب بود، در کمتر از 40 روز با رئیس‌جمهوری که خودش دست آن را بالا می‌برد به بن‌بست نمی‌رسید! میزان قهرهای جناب ظریف با دولت‌ها و شخصیت‌های مختلف زیادتر از آن است که قابل توجیه باشد. شاید بهتر باشد قبل از اینکه او به دانشگاه برگردد تا درس روابط بین‌الملل را با دانشجویانش ادامه دهد، فکری به حال این رویه سینوسی کند.

مسعود پزشکیان و کابینه واقعیت‌ها


علی آهنگر طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با عنوان مسعود پزشکیان و کابینه واقعیت‌ها نوشت: واقعیت‌ها در سپهر سیاسی ایران همین است که دیدیم. معرفی کابینه مسعود پزشکیان در وقت اضافه همه‌‌ تردیدها را زدود؛ با قاطعیت تمام واقعیت‌های سپهر سیاست در ایران را یادآور شد. تازه این معرفی از سوی رییس‌جمهور است؛ فرآیند رای اعتماد مجلس مانده هنوز. از شب هنوز مانده دو دانگی؛ گر تائبید و پاک و مسلمان، نماز را از چاوشان نیامده بانگی. از آن هم که بگذریم، کار به سودای عمل می‌کشد. ما که رندیم و گدا؛ دیر مغان را هم که دیده‌ایم. برجام شکل نگرفته خنیاگری دلواپسان از یادمان نرفت. در دولت اصلاحات، هر 9 روز یک بحران را به یاد داریم. این کابینه مسعود پزشکیان نیست؛ دولت سهم‌خواهان است. اما امضای کسی را در ذیل خود دارد که ما برگزیدیمش. ما از انتخاب خود پشیمان نمی‌شویم. از مسعود پزشکیان همچنان حمایت می‌کنیم، چرا‌که آگاهیم و می‌دانیم که منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید. اما نیک‌تر واقفیم هیچ راهی نیست کان را نیست پایان؛ در عین اندوهواری، غم نمی‌خوریم. آنان که به مسعود پزشکیان امید بستند و به او رای دادند، به آفتاب شیفته بودند؛ زیرا که آفتاب تنهاترین حقیقت‌شان بود؛ احساسِ واقعیت‌شان بود؛ با نور و گرمی‌اش مفهوم بی‌ریای رفاقت بود؛ با تابناکی‌اش مفهومِ بی‌فریب صداقت بود. مسعود پزشکیان برای ما همچنان مفهوم بی‌ریای رفاقت و معنای بی‌فریب صداقت است. اشتباه نکردیم و اشتباه نمی‌کنیم. وقتی که در آن ۱۵ تیر ماه با آن دلهره و اضطراب در ساعت‌های پایانی شب رای آورد، نیمی به شادی از دل فریاد برکشیدند: با گوش جان شنیدیم، آواز روشن‌اش را. آواز او و پروازش هنوز هم برای ما روشن است. چندان جایی ندارد که به مسعود پزشکیان یادآور شویم که کابینه سهم‌خواهان دل در گروی جایی دارند که از آنجا سفارش شده‌اند. کمترین چشم و گوش‌شان به دولت و به رییس دولت خواهد بود. چیزی که دولت دوم روحانی را از کار انداخت. چنین کابینه‌ای این عیب را دارد که کابینه شش جهتی می‌شود. 

وزیران این کابینه از شش جهت شمال و جنوب، غرب و شرق و بالا و پایین به ماشین دولت فشار می‌آورند. نه تنها ماشین دولت از جای خود ذره‌ای حرکت نمی‌کند که در فشارهای از همه‌سو، تاب و توان خود را از دست می‌دهد و له می‌شود.  اما مگر ما از دولت پزشکیان چه می‌خواستیم که اکنون غمگین و نگرانیم؟ اصل مطلب اینجاست. مطلب واضح و آشکار این است که جهان و متطقه در حال تغییرند. جمله‌‌ حالا دیگر کم خریدار و پرتکرار «گذار انرژی» این‌گونه است که فرهنگ، اجتماع و اقتصاد تازه‌ای می‌آفریند.

 ما اکنون در وضعیتی به‌سر می‌بریم که برای امهات زندگی دچار دردسر، کمبود و ناترازی شده‌ایم. کمبود آب، برق، گاز، انرژی کار را از تعطیلی کارخانه‌ها و صنایع، به خاموشی خانه‌ها و کسب و کارهای کوچک خیابانی کشانده است.  مساله این است که 10 سال دیگر، جهان در وضعیت امروزینش نخواهد بود. نفت‌خام که سهل است، تولیدات و کالاهایی مانند فلزات و آهن و... که با انرژی‌های فسیلی تولید می‌شوند، با مقررات«تنظیم مرزی کربن» از فهرست خرید جهان خارج می‌شوند. دلایلش را اکنون در گداختگی خاورمیانه از شدت گرما شاید بهتر بتوانیم درک کنیم. مساله این است که ایران در محور این گداختگی آب و هوایی قرار دارد. مساله این است که ما همین 8 سال و 10 سال فرصت داریم تا کاروان سیاست را به نفع توسعه‌‌ کشور و دور شدن از این فجایع حرکت بدهیم. سوال این است که آیا با این کابینه چنين انگاره‌ای شدنی است؟ سوال مهم‌تر این است که آیا این کابینه اصلا به واقعیت‌ها توجهی دارد؟ و سوال بسیار بنیادی‌تر اینکه آیا توجه به این مساله‌ها و بحران‌ها فقط وظیفه دولت، پزشکیان و کابینه است؟

 


«جراح زیر تیغ!» انتقاد تند جوان از رنانی و ظریف در رابطه با دولت پزشکیان


غلامرضا صادقیان سردبیر جوان طی یادداشتی در شماره امروز این روزنامه نوشت: عنوان «زیر تیغ» چندان مطلوب ما نبود، اما چون باب‌طبع روزنامه‌های اصلاح‌طلب بود که هرگاه کسی به یکی از چپ‌ها در سیاست نگاه چپ می‌کرد، بی‌درنگ خود را زیرتیغ می‌نامیدند و یکی از پرتکرارترین تیتر‌های رسانه‌ای آن‌ها بود، از باب یادآوری می‌توان به آنان گفت حمله‌های شدید و مداخله‌جویانه به رئیس‌جمهور با ادبیات رکیک چونان محسن رنانی، و تهدید و تضعیف او با استعفا و بهانه‌جویی و زیاده‌طلبی با ادبیات متناقض چونان محمدجواد ظریف، زیرتیغ‌بردن جراحی که او را جراح مشکلات کشور می‌نامیدید، نیست؟!
از روز اول حمایت اصلاح‌طلبان از دکتر پزشکیان بار‌ها نوشتم که «پزشکیان به کار اصلاح‌طلبان نمی‌آید» و هرکس که هر دو را خوب بشناسد، جز این نخواهد گفت. اصلاح‌طلبان حالا دیگر چندین دسته و گروهند، اما هنوز کسی به جامعه خبر نداده است که آن گروه از ایشان که بهزاد نبوی با حمله به آن‌ها گفت «گمان می‌کردند نظام در ۱۴۰۱ سقوط می‌کند و دنبال این بودند که بعد از براندازی سرشان بی‌کلاه نماند» چه کسانی بودند و اکنون آیا همان‌ها هستند که به پزشکیان حمله می‌کنند و او را زیرتیغ می‌برند یا نه؟ 
مسئله حمله‌ها به پزشکیان آن است که اصلاح‌طلبان چه در قالب شورای راهبری و چه در فاز‌های دیگر، برای خود نوعی ماهیت نظارت استصوابی و تعیین و تصویب و انتصاب قائل بودند و برای همین اکنون وقتی برخی اعضای کابینه را باب‌میل خود نمی‌بینند، با نظارت استصوابی خود به او حمله می‌کنند. مثلاً محسن رنانی که قبلاً مردم اصفهان را به‌خاطر رأی به رقیب پزشکیان، با ادبیات جدیدی از توهین و تحقیر‌های روشنفکری که اختراع خود او بود، توصیف کرد، حالا درباره کابینه پزشکیان خطاب به او نوشته است: «نکند در پشت صحنه با اصحاب قدرت بسته‌ای؟ آیا با وجود آن که اصلی‌ترین وزیرانت را زدند، و مجبورت کردند همان که قبلاً تو را برای مجلس و ریاست جمهوری ردصلاحیت کرده بود، اکنون وزیر کنی، و رقیبت را که خودشان برای ریاست جمهوری تأییدش کرده بودند، حالا برای وزارت دولت تو هم ردصلاحیت کردند، و یک نظامی اصولگرای حامی حصر و برخورد با حجاب اختیاری را برای وزارت کشور به تو تحمیل کردند، و یک بروکرات چفیه‌انداز را که تازه اکنون دانشجوی دکتری دانشگاه دفاع ملی است، گفته‌اند بگذاری وزیر آموزش، تو باز هم مانده‌ای که بمانی؟»
ادبیات تهدیدآمیز رنانی، سخیف و ناشی از بی‌اطلاعی و پر از دروغ است که فقط به درد تخریب دولت و پزشکیان می‌خورد. اطلاعات این نوشته آشکارا از توییت‌های مشتی بچه ولنگار در توییتر گرفته شده است. یک استاد دانشگاه نشسته پای توییتر تا ببیند بچه‌ها چه می‌گویند و او با آن متن توهین‌آمیز و تخریبگرانه به رئیس‌جمهور بسازد. مثلاً تصورش آن است که اگر وزارت اطلاعات در پاسخ به استعلام، نظری داده است، این به شخص وزیر مربوط است و تصور باطل دیگر اینکه پزشکیان با استعلام آن وزارتخانه برای مجلس رد شده بود، یا مثلاً چفیه‌اندازی را ملاک بی‌صلاحیتی می‌داند و باقی الفاظ که بیشتر در همان مایه‌های بچه‌های خیابانگرد در کوچه‌های مجازی است. 
رنانی به دکتر پزشکیان گفته وقتی نتوانستی در این چند وزارتخانه اصلاح‌طلبان تحول‌خواه را بگذاری، «باید عندالمجلس استعفا می‌دادی و به خانه می‌رفتی تا دل ما خنک شود»! این تمامی فهم یک استاد دانشگاه روشنفکر از حکومتداری و شیوه مواجهه او با سرنوشت مملکت است، چیزی در حد غرزدن‌های خاله‌زنکی و زن‌وشوهری! نوشته رنانی بسیار توهین‌آمیز و رکیک و البته بی‌خاصیت و ناشی از نافهمی از سیاست و مسئولیت است و باید منتظر ماند و دید باقی اعضای شورای راهبری چه واکنشی به این یکی عضو نشان می‌دهند، زیرا با آنکه خود رئیس‌جمهور و معاون‌اول او در اظهاراتی از فهرست کابینه اظهار رضایت کرده و آن را غیرسیاسی دانسته‌اند، و برخی اصلاح‌طلبان مشهور نیز کابینه را متناسب و قابل‌قبول نامیده‌اند، اما تیغ تیز این دسته از آنان با خشونت بر گلوی رئیس‌جمهور جراح است. 
طرفه آنکه استعفا‌دادن و به خانه‌رفتن که رنانی به پزشکیان توصیه کرده، ظاهراً در گوش فرد دیگری خوش نشسته است: سلطان قهر و استعفا، رئیس شورای راهبری، محمدجواد ظریف!
مسئولیت‌پذیری ظریف در دولت و رفتن او با این روش، با آنکه به قوانین تابعیت فرزندان آشنا بود و آخرت کارش را می‌دانست، فقط می‌تواند اقدامی برای به‌چالش‌کشیدن دولت و در پی آن کل کشور توصیف شود. دقیقاً همان کاری که رنانی کرد و می‌کند. رنانی با آن همه ادعا باید بداند که پزشکیان با شعار «می‌خواهم از تمامی دولت‌ها وزیری در کابینه داشته باشم» و می‌خواهم دولت وفاق ملی تشکیل دهم (با همان منظوری که او از وفاق دارد، نه آنچه دیگران برای او تعبیر می‌کنند) به میدان آمد. این شما بودید که دور او جمع شدید و پزشکیان در همان روز‌های اول وقتی به او گفتند این‌ها دیگر کی‌اند که دور خود جمع کرده‌ای، گفت «این‌ها خودشان می‌آیند و من می‌خواهم رأی جمع کنم و به هیچ‌کس نه نمی‌گویم». پس شما خودتان دور او جمع شدید که به او مشورت بدهید. هرچند انتخاب وزیرانی از دولت‌های قبل (چه روحانی، چه رئیسی) تحفه نیست که بخواهید آن را بر سر او بکوبید. وزیر، تابع رئیس‌جمهور است و در دولت او هضم می‌شود. این را به‌خوبی اصلاح‌طلبانی که سابقه حضور در قدرت دارند، فهمیده‌اند و برای همین کابینه را مناسب می‌دانند (مثل ابطحی)، اما کسی مثل رنانی که افتخار می‌کند ۲۲ سال است مقام دولتی نگرفته است، قادر به فهم این مسئله نیست و حالا سه هفته حضور در شورای راهبری و سفر از اصفهان به تهران را توی سر رئیس‌جمهور می‌کوبد و به او می‌گوید آبروی ما را بردی! «آقای پزشکیان آبروی ما را بردی! امید ما را ناامید کردی! هنوز رئیس‌جمهور نشده رفوزه شدی!... بدون هیچ مواجب و منفعتی، سه هفته به تهران آمدم و شبانه‌روزی با شورای راهبری همکاری کردم و به خانه برگشتم. اگر هیچ اثری از عزم شما برای حفظ سرمایه اجتماعی خودتان پدیدار نشود، ما نه‌تن‌ها کمکی نمی‌توانیم بکنیم بلکه ممکن است مجبور شویم بابت همان سه هفته همکاری هم استغفارنامه بنویسیم!»

اشتراک گذاری
نظر شما
Chaptcha
حروفي را كه در تصوير مي‌بينيد عينا در فيلد مقابلش وارد كنيد
آخرین اخبار