[ملیحه محمودخواه] بیماری کرونا با خودش موجی از نگرانی را به همراه آورد، اما این نگرانی وقتی بیشتر شد که این میهمان ناخوانده آمار جانباختگان را افزایش داد. وقتی میفهمیدند یکی از اعضای خانواده به کرونا مبتلا شده، مراودات کمتر و فاصلهها هم از این خانهها بیشتر میشد. اما در این روزها داوطلبان جمعیت هلالاحمر بدون هیچ چشمداشتی لباس رزم را به تن کردند و یکییکی به این خانهها سر زدند تا با ضدعفونی کردن این خانهها راه ویروس را برای ابتلا کردن دیگر اعضای خانواده ببندند و با گفتوگو با اعضای این خانوادهها تلاش کردند شوکی که هنوز اعضای خانواده از آن خارج نشده بودند را کم کنند. افرادی که برای ضدعفونی کردن خانهها، خیابانها و ساختمانها داوطلب میشوند و با جمعیت هلالاحمر همراه هستند، یک هدف را دنبال میکنند و آن هم کم کردن آلام مردمی است که در همسایگی و شهر آنها زندگی میکنند.
جمعیت هلالاحمر فعالیت خود را از زمانی که ویروس کرونا هنوز پایش به کشور ما باز نشده بود، آغاز کرد. همان روزهایی که کرونا در چین حسابی سروصدا به راه انداخته بود، توصیههای پیشگیرانه از این ویروس را کارشناسان جمعیت هلالاحمر تهیه کردند و در اختیار مردم قرار گرفت؛ اما از زمانی که این ویروس مرزها را شکست و خودش را به ایران رساند، رنگ و بوی فعالیت در جمعیت هلالاحمر نیز تغییر کرد. ورود پزشکان داوطلب به بحث درمان، تأمین کمکهای معیشتی به خانوادههای در معرض خطر، کنترل بیماران در مسیرهای رفتوآمد و تولید دستکش و ماسک مواردی بودند که به فعالیتهای داوطلبان این جمعیت اضافه شدند. ضدعفونی کردن معابر و خانههای بیماران کرونایی نیز از دیگر فعالیتهایی بود که داوطلبان جمعیت هلالاحمر برعهده گرفتند تا روند این کار نیز بیشتر از قبل سرعت بگیرد.
داوطلبان سربازان آماده جمعیت هلالاحمر هستند
محمد سخندان، داوطلب جمعیت هلالاحمر استان هرمزگان، سالهاست در مأموریتها و حوادث همراه این نهاد مردمی است. او که مهندس برق است به «شهروند» میگوید: «فرقی نمیکند که جمعیت هلالاحمر چهکاری را به ما محول کند، هرگاه حادثهای رخ دهد و به وجودمان نیاز باشد، ما همیشه سربازان آماده برای جمعیتی هستیم که بشردوستی و دیگرخواهی شعار اصلی آن است.»
پسازآنکه شیوع کرونا پاندمی شد و آمار ابتلای مردم به این بیماری افزایش پیدا کرد، بحث ضدعفونی کردن معابر، خانهها و بسیاری از اماکن عمومی بسیار جدی شد. به همین دلیل ضدعفونی کردن و گندزدایی از این مکانها نیز در دستور کار جمعیت هلالاحمر قرار گرفت. سخندان تأکید کرد: «با تجهیزات کامل به محلههای مختلف میرفتیم و علاوه بر خیابانها و معابر، خانههایی را هم که بیماران کرونایی داشتند، ضدعفونی میکردیم. با اهالی خانواده درباره چگونگی رعایت نکات بهداشتی صحبت میکردیم و به آنها یاد میدادیم که چطور از بیمار مواظبت کنند تا خودشان دچار بیماری نشوند.»
به اعتقاد او وضعیت در خانههایی که یکی از اعضای آنها فوت کرده، بسیار سخت بود. بیشتر تنهایی اذیتشان میکرد تا غم از دست دادن عزیزانشان؛ شرایط به گونهای بود که حتی همسایهها هم از نزدیک شدن به خانه آنها دوری میکردند. «بارها اشک آنها را دیدیم، اما تنها کاری که از دستمان بر میآمد این بود که به آنها امید بدهیم که سختی این غم برای همه ما یکسان است و همه از این بیماری به یک اندازه زجر میکشیم. به آنها آموزش میدادیم که چطور مسائل بهداشتی را رعایت کنند تا دچار بیماری نشوند. اما همین حضور ما و صحبت کوتاه با آنها در تغییر روحیهشان به شدت تأثیر داشت.»
ضدعفونی در خانههای دور دست روستایی
میثاق اسلامی کولایی ١٢سال است جمعیت هلالاحمر را در مأموریتهای مختلف همراهی میکند و در حال حاضر رئیس خانه داوطلب جمعیت هلالاحمر شهرستان ساری است. او مسئول تیم ضدعفونی جمعیت هلالاحمر این استان بوده است که از آغاز شیوع کرونا در مازندران با تیم ضدعفونی به دوردستترین روستاها سر زدهاند تا بتوانند با ضدعفونی کردن خانههایی که بیماران کرونایی داشتهاند از سرایت این بیماری به سایر اعضای خانواده و اهالی محل جلوگیری کنند. اسلامی ترس از کرونا را موضوعی همهگیر و عادی میداند و ادامه میدهد: «این طبیعی است که وقتی در خانهای فردی به کرونا مبتلاست دیگران سعی کنند از او دوری کنند اما همین موضوع برای خود بیمار سخت است، بارها پیش آمده که بعضی از خانوادهها که بیمار کرونایی داشتند گریه میکردند و میگفتند حتی همسایهها از ما دوری میکنند. ما تلاش میکردیم به آنها توضیح دهیم که این موضوع طبیعی است و این فاصله سبب میشود که از شیوع بیشتر بیماری کرونا جلوگیری شود.»
رئیس خانه داوطلب جمعیت هلالاحمر ساری میگوید: «هنگام مراجعه به این خانهها سعی میکردیم تمام نکات بهداشتی را به آنان آموزش دهیم. ما برای آنان دستکش و ماسک میبردیم و توضیح میدادیم چه نکاتی را رعایت کنند که با توجه به حضور یک بیمار در خانه، خودشان به بیماری مبتلا نشوند. در کنار آن وقتی برای ضدعفونی به برخی از روستاها میرفتیم، تلاشمیکردیم برای خانههایی که بیمار دارند، بستههای معیشتی ببریم تا آنها دغدغه کمتری برای درمان بیمار خود داشته باشند.»
اسلامی تأکید میکند: «یکی از مهمترین نکاتی که به این خانوادهها آموزش میدادیم، استفاده از سرویس بهداشتی و حمام بود، زیرا بیشتر خانهها تنها یک سرویس بهداشتی دارد و اگر نکات بهداشتی و ضدعفونی اصولی صورت نگیرد، سرویس بهداشتی عاملی برای انتقال این بیماری میشود، به همین علت در مراجعه به خانههایی که یک بیمار دارند، تلاش میکردیم این آموزشها را به آنها منتقل کنیم.» او توضیح میدهد: «فرمانداریها، بخشداریها و دهداریها وجود بیمار کرونایی در خانهها را اطلاع میدادند و ما در مدت زمانی که در این خانهها بودیم، آموزشهای لازم را در اختیار آنها قرار میدادیم. در این میان در محلههایی نیز به دلیل رعایتنکردن نکات بهداشتی تعدادی از مردم دچار بیماری پوستی و عفونی شده بودند که رفع این بیماریها و آموزشهای لازم برای افراد ساکن در این محلهها نیز در دستور کار ما قرار گرفت. ما تلاش میکنیم شرایط بهداشتی این مناطق را تا جایی که امکانات به ما اجازه میدهد، بهبود بخشیم.»
ترسی که هم طبیعی است و هم نگرانی به همراه دارد
میثم ابراهیمی که از سالها قبل با جمعیت هلالاحمر همکاریدارد، در دوران کرونا فعالیت و همراهیاش در جمعیت هلالاحمر استان گیلان بسیار پررنگتر شده، دلیلش هم این است که نمیخواست شاهد رنج و درد مردم باشد. او به تیم ضدعفونیکننده استان پیوست و ضدعفونیکردن معابر و خیابانها و خانههایی را که بیمار کرونایی داشتند، برعهده گرفت.
ابراهیمی میگوید: «سخت بود، نه اینکه کار سختی باشد و خستهات کند، سختیاش این بود که میدیدیم خانوادههایی که بیمار کرونایی داشتند، چقدر دچار مشکل بودند و آن وقت ما جز دلداری نمیتوانستیم کاری انجام دهیم. آنها میترسیدند، از ترس دیگران میترسیدند و این ترسها هم غمانگیز است و هم طبیعی.» این داوطلب جمعیت هلالاحمر ادامه میدهد: «بیشتر خانوادههایی که بیمار کرونایی داشتند، از نگرانیها و ترس دیگران واهمه داشتند. آنان از تنها شدنشان نگران بودند و گاهی گریهمیکردند. از یک طرف بیماری داشتند که باید از او دورادور نگهداری میکردند و از طرف دیگر بیماری سببشده بود همه از آنها فاصله بگیرند و اینها در کنار هم بیشتر از بار جسمی بیماری برای آنان بار روانی داشت. اصلا به نظر میرسد کرونا بیشتر از آنکه عوارض جسمی به دنبال داشته باشد، بار روحی و روانی به دنبال دارد.»
او از ماجرای خانهای صحبت میکند که پدر خانواده بر اثر کرونا از دنیا رفته بود و سایر اعضای خانواده نیز در قرنطینه بودند: «وقتی وارد خانه شدیم، تمام افراد خانواده در شوک بودند. پدرشان کرونا گرفته بود و دو برادر نیز مبتلا شده بودند. دختر بزرگ این خانواده نمیتوانست جلوی بغضش را بگیرد. میگفت بدترین روزهای زندگیاش را میگذراند واحساس میکند از همه دنیا تنهاتر است و به دوستانش نیاز دارد تا کنار آنها کمی غمش را تسکین دهد، اما دوستانش نمیتوانند در این شرایط به دیدنش بیایند و این بیشتر اذیتش میکند.»
مددکاری که همراه ما بود، تلاش کرد تا با آنها صحبت و آرامشان کند. ما خانه را ضدعفونی کردیم و به آنها توضیح دادیم که چطور از دو برادر بیمارشان مراقبت کنند تا آنها نیز بیمار نشوند، اما نکته اینجاست که وقتی از خانه خارج میشدیم، به نظر میآمد که حال اعضای خانواده بهتر شده است و قرمزپوشان هلالاحمر را در کنار خود دارند.