به گزارش تابناک اصفهان، حجت الاسلام محمد داستانپور از فعالان فرهنگی و مذهبی اصفهان است که چند سالی با جلسات مختلف هیئت کربلا (مجموعه فرهنگی باران) و مجموعه فرهنگی فانوس شناخته می شود.
فعالیت دانش آموز محور و توجه به کمبود مراکز فرهنگی در حوزه دختران مهمترین کلیدواژه هایی است که مخاطبان را به سراغ حجت الاسلام داستان پور می برد.
در این گفت و گو حجت الاسلام داستانپور از شرایط فعالیت فرهنگی در اصفهان می گوید و چگونگی آغاز فعالیتش در این حوزه را تشریح می کند.
-لطفاً مختصری درباره سن، سوابق تحصیلی خود مدرسه علمیهای که در آن تحصیل کردید، توضیح بفرمایید.
***بنده متولد 1356 هستم؛ سال 75 وارد دانشگاه شدم و از سال 77 -78 وارد حوزه علمیه شدم؛ و تحصیلات خود را در مدرسه علمیه دارالحکمه امام محمد باقر(علیهالسلام) آغاز و ادامه میدهم.
-از چه سالی ملبس شدید؟
***حدود 8، 9 سال است که لباس روحانیت بر تن کردهام.
-در خصوص سوابق فرهنگی خود توضیحاتی بفرمایید.
***از سال 72 وارد هیئت محبان الائمه مسجد فاطمیه شدیم که یک هیئت دانشآموزی بود؛ که این یکی از بزرگترین الطاف خداوند به حقیر بوده است که هیچگاه هم نمیتوانیم شاکر آن باشیم. از آنجا بود که دیگر وارد فعالیتهای فرهنگی شدیم.
-از چه سالی به طور جدی وارد بحث مربیگری شدید؟
***از همان اول قریحه داشتم ولی فکر میکنم از سال 74 خیلی درگیر بودم که یک جلسه قرآن با حدود 150 دانشآموز ابتدایی داشتم که متأسفانه با شیطنت بچهها جلسه تعطیل شد! بعد از آن در هیئت محبان فعالیت داشتم و سپس فعالیتهای مسجد زیاد و بچهها کمک کم احساس کردند میتوانند یک کار شهری بکنند و از قالب هیئت و مسجد فاصله گرفتند چون آن برنامهها محلی بود و منطقهای؛ بنای کار شهری گذاشته شد که شد مجموعه فرهنگی عاشورائیان که درگیر کار این مجموعه بودیم.
حدود 11 سال پیش بنده خلأیی را در حوزه خواهران احساس کردم که زمینه بنای دیگری شد به نام گروه فرهنگی فانوس که شروع به فعالیت کردیم که آن هم به صورت محلی و منطقهای شد و اکنون به لطف خدا و اهلبیت به صورت شهری است. ما درگیر این دو فعالیت بودیم که پس از یک سری اتفاقات مجموعه باران تشکیل شد.
-شما هم در روند جدایی باران از عاشورائیان درگیر بودید؟
***خیر بنده در عاشورائیان بودم و پس از جدایی ما آن طرف باقی ماندیم.
-مهمترین نیازی که فکر میکنید جامعه دارد و در سخنرانیهای محرم میتوان به آن پرداخت، چیست؟
***شاید اگر بخواهم ساده بیان کنم، آن جهتی که استاد مطهری مطرح میکنند آن چهر زیبای عاشورا-زیبا به لحاظ آثار تربیتی آن، جامعهی مذهبی ما دچار یک آسیب جدی شده است و آن آسیب این است که سطحی گرایی در جامعه مذهبی مطرح است و از سوی دیگر یک نوع دیندار انتخابی و دینداری سلیقهای شکلگرفته است که نتیجه ان تضعیف روحیه تعبد است. درنتیجه کمکم حقیقت دین از جامعه کنار میرود؛ بنابراین موضوعی که میشود روی آن کارکرد این است که بگوییم دینداری یک امر سلیقهای نیست و جوهر دینداری هم تعبد است؛ علامه طباطبایی در جایجای المیزان تلاش میکنند که بیان کنند دین یک کل و یک مجموعه است و نمیتوان نومن ببعض و نکفر ببیعض بود؛ البته این حقایق باید در قالبهای مختلف بیان شود نه اینکه به صورت خشک بیان شود؛ باید زبان مخاطب را شناخت و او را به اینجا رساند.
-راز این جمله امام خمینی(ره) که «محرم و صفر است که اسلام را زنده نگاه داشته است» چیست؟
***اصلاً روح اسلام، قدم اول آن مبارزه با طاغوت و طواغیت است؛ تا لا اله را مطرح میکنیم به طور ناخواسته حساسیتی نسبت به طاغوت در انسان تحریک میشود؛ لا اله یعنی درافتادن با طاغوتها؛ این درافتادن با طاغوتها یک کلمه است که نیاز به الگو و ماکت دارد. اگر این روح را از اسلام گرفتیم –که یکی از اقداماتی که دشمن دارد انجام میدهد این است- اسلام میشود اسلامی که صرفاً احساسی است و چیزی است در کنار مدیتیشن؛ دینی که طراحی شده که ما فقط یک لذتی ببریم؛ درنتیجه اسلامی میشود یک دین معنویتگرا که آن معنویت هم میشود حظ معنوی، همان چیزی که روانشاسی به نتیجه رسیده است که بشر بدون معنویت هیچ است پس باید برای آن طراحی کرد و درنتیجه ما در همان پازل حرکت میکنیم. اسلام حقیقی با لااله شروع میشود یعنی با درافتادن با طاغوت و این کار نیاز به انرژی و روح و الگو دارد؛ و آن حقیقتی که این را تقویت کند الهامبخش است و نه فقط برای ما؛ شما اگر مطالعه کنید میبینید که گاندی هم میگوید من روحیه مبارزه با استعمار را از حسین بن علی آموختم؛ به نظرم خیلی انسان باید کور باشد که گاندی حقیقت محرم را درک کند و ما ... . لذا محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است و این روح مبارزه با طاغوت محرم است که هر ساله در گوش ما ندا میدهد که طاغوت زمانه را بشناس و کم نیار و حرکت کن.
-به نظر شما هیئت معیار چه شاخصههایی دارد؟
***هیئتی است که فرهنگی انقلابی باشد؛ حتی اگر کلمه انقلابی را هم نگوییم در فرهنگ ما روحیه انقلابی و مبارزه با طاغوت هست؛ حضرت امام یک جمله دارند که میفرمایند: «فکر نکنید که این مرگ بر آمریکا یک بحث شخصی است میان ما و کشور آمریکا؛ بلکه تقابلی است میان دو تمدن، تمدنی که باج به طاغوتها میدهد و تمدنی که گردن در برابر طاغوت کج نمیکند» اصلاً این یک جریان بوده است در طول تاریخ؛ بنابراین هیئت تراز هیئتی است که این حقیقت را درک کرده باشد و به معنی تمام کلمه فرهنگی باشد به این معنا که مقتضیات زمان و مخاطب را بسنجد و مخاطب محوری را دریابد و برای آن برنامه داشته باشد و به آن جهت دهد و از طرفی هیئت نیز باشد که از معنویت غافل نشود.
-بحث هیئت سکولار که در چند سال اخیر توسط رهبر معظم انقلاب اسلامی مطرح شده است، چه آسیبهایی برای جامعه و مذهبیون به همراه خواهد داشت؟ و برای مقابله با آن چه باید کرد؟
***هیئت سکولار زیرمجموعهی سکولار است؛ هنگامی که دینداری و سبک نگاه به دین سکولار شد، ظهورات معنوی و احساسیاش هم در همین سیستم است؛ وقتی دینداری سکولار شد، کسانی که هیئت هم تشکیل میدهند، هیئتشان نیز میشود سکولار؛ دینداری سکولار به نظر من خیلی دارد قدرت میگیرد؛ درصد قابل توجهی از جامعه دینی دارد به سمت دینداری سکولار حرکت میکند که مهمترین شاخصه آن به شدت پرهیز از سیاست است که البته من معتقدم پرهیز از سیاست ندارند بلکه پرهیز از سیاست زدگی دارند ولی نتوانستهاند میان سیاست و سیاست زدگی تمیز قائل شوند درنتیجه همه را با هم یک کاسه میبینند.
اعتقاد حقیر این است که جریان سکولاریزه شدن تفکر دینی در جامعه به شدت در حال جدی شدن است؛ حضرت آقا یک پله آنطرفتر آن را هم بیان کردند؛ وقتی میفرمایند هیئت سکولار یعنی بحران است اما پله قبل آن دینداری سکولار است که ان فوق بحران است و جامعه مذهبی ما خیلی به این سمت گرایش پیدا کرده است. اولین شرط چه باید کرد این است که زمامداران و سیاسیون هستند؛ در فضایی که سوءاستفاده میشود و شفاف برخورد نمیشود، طبیعی است که غالبی از جامعه سیاست زده شوند و به نگاه سکولار مبتلا شوند و دنبال این باشند که دین را یک مسئله شخصی کنند.
-شما بیشتر تمرکز خود را بر فعالیتهای دانشآموزی متمرکز کردهاید؛ به طور عامتر در مجموعه باران و به طور خاص در مجموعه فانوس؛ کما اینکه در فانوس تنها مجموعه هست که در حوزه دختران در اصفهان به طور متمرکز فعالیت میکند. چرا فکر کردهاید باید وارد این عرصه شوید با تمام مشقاتی که دارد؟
***من معتقدم در یک جنگ فرهنگی و یا نظامی، دشمنشناسی بسیار اهمیت دارد؛ وقتی دشمن را شناختی، استراتژیاش را میشناسی؛ وقتی استراتژی او را شناخت به راهبرد او پی میبری و وقتی با راهبرد او آشنا شدی، محور عملیاتیاش را تشخصی میدهی و درنتیجه میتوانی معبرهایش را سد کنی مسیرش را مسدود کنی. وقتی حضرت آقا در سال 73 و 74 بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردند و سپس شبیخون و بعد ناتوی فرهنگی و ما همچنان در خواب بودیم و هنوز هم دنبال این هستیم که این مسئله توهم است یا واقعیت! ما بررسی کردیم که ببینیم نمونهای مانند بوده است یا خیر که با کدی که خود حضرت آقا دادند ما آندلس را بررسی کردیم؛ در آندلس چه اتفاقی افتاد؟ در آندلس بر روی دختران و زنان سرمایهگذاری کردند؟ این سؤال پیش آمد که چرا زنان؟ پاسخ خیلی شفاف است چراکه زن یک نسل است، زن یک مربی است و هم خودش هست و هم کسان دیگر و به اعتقاد من اگر یکی از زنان هدایت شود، یک نسل هدایت میشود و اگر یکیشان گمراه شود یک نسل به همراه او خواهند رفت. درحالیکه در مردان حوزه نفوذ اینقدر وسیع نیست؛ مردان بیشتر تأمین کننده هستند. ما دیدیم کسانی که به عنوان یک نسل اگر گمراه شود، دشمن به اهداف خود رسیده است و اگر به فساد کشیده نشود تیرهای دشمن به سنگ خورده است. از سوی دیگر دیدیم که برخی خواب هستند و بارها شد که در قدم اول از کسانی هم که در حوزه فعالیت فرهنگی بودند به من پیغام دادند که داری عمرت را تلف میکنی! برای خانمها کارکردن فایده ندارد و شاید تا پنج سال اول نگاه فوقالعاده منفیای حاکم بود و یک نفر دل من را گرم نکرد! از سوی دیگر هم این فضای یک سری تهدیدهای کلی دارد و تا بخواهند یک نفر را زمین بزنند راحت میتوانند. ولی من چون با یک استراتژی پیش رفتم و به نتیجه رسیده بودم کاری به حرف کسی نداشتم و با اینکه همه حرفها محترم بود، پیش رفتیم که همه از لطف خداوند بود. در کشور هم مجموعهای مثل فانوس نیست چه رسد به اصفهان.
در خصوص باران، اصفهان در ذهن من بهمثابه یک نقشه است؛ نقشهی فرهنگی. من وقتی وضعیت تهران را میدیدیم این نگرانی را داشتم که قرار وضعیت فرهنگی اصفهان چه سرنوشتی را داشته باشد. یکبار اصفهان را تحلیل کردم و به سه دسته نقطه رسیدم، نقاط قرمز، نقاط سفید و نقاط زرد که گستردگی این نقاط زرد زیاد است. اگر این نقاط زرد را به دادشان نرسیم به سمت قرمز حرکت میکند و اگر رسیدگی شود یا در همان وضعیت باقی میماند یا به سمت سفید میآید. پس از بررسی نقاط زرد و رسیدن به فراوانی آنها یک کالک تطبیق گذاشتیم و اگر محدودهای مجموعهای پوشش میداد ما از آن صرفنظر میکردیم؛ مثلاً در منطقهای مجموعهی شهید بهشتی یا مدرس فعال است و دیگر لزومی ندارد که ما در آنجا فعال شویم. درنهایت به یک محدودهای رسیدیم که احساس کردیم در آن خلأ وجود دارد و به سه نقطهی کانونی رسیدیم، یکی در مرکز شهر با مخاطب جوان، یکی شمالغرب اصفهان و یکی هم شمال اصفهان و به عنوان نقطه چهارم محله هفتون را در نظر گرفتیم که به صورت شبانهروزی به آن فکر میکنم و دغدغه آن را دارم. نقطه مرکزی را به باران واگذار کردیم، مجموعهای که میشود روی آن حساب کرد و دغدغههایمان به هم نزدیک است و حاضرند با این مخاطب کار کنند. در شمال غرب اصفهان نیز یک حرکتی شروع کردیم که یک سال است راه افتاده، باید ببینیم خدا چه میخواهد. متأسفانه بیش از آنی که درگیر کارها و نگاه استراتژیک باشیم درگیر نگاه لجستیکی شدهایم؛ یعنی کمبود امکانات و پول و ... بیشتر وقت ما را میگیرد تا اینکه وقت بگذاریم بر روی مسائل کلان؛ حتی بری اوقات در جزئیات راهبرد برخی اوقات گیر میافتیم. مثلاً در جلسه فانوس که به طور هفتگی حدود 1500 نفر به بالا شکرت میکنند، همیشه زمستانها از سرما یخ میزنند، تابستانها از گرما هلاک میشوند، البته باید از زحمات آقای مقواساز تشکر کنم ولی واقعاً آن امکاناتی که باید باشد، نیست که از قبل آنها خیالمان راحت باشد؛ برای پول همیشه درگیر هستیم و همواره بدهکاریم؛ اما احساس من این است غیر از این هم جواب نمیدهد و اگر همهچیز جور باشد، میشویم راحتطلب.
-مصائب کار فرهنگی چیست؟
***اینها که گفتیم مصائب نیست؛ مصائب این است که آدم احساس کند عدهای که باید بیدار باشند، خواب هستند وگرنه بیپولی که نهایتش جور میشود؛ این مصیبت نیست و شاید انرژی را بگیرد. مصیبت این است که متصدیها خواب باشند و اقطاب مراکز فرهنگی دنیازده شده باشند و همه دنبال این باشند که کتوشلوار پوشیده بیایند و بروند؛ این مصیبت اصلی است و شور دهه محرم را بنویسیم پای خودمان؛ شمای مرکز فرهنگی هم که نباشید این مراسمها برگزار میشود. دغدغه فرهنگی اولویت دوم و سوم زندگی نیروهای فرهنگی شده است آن هم برای کسانی که وقتی رهبری میفرمایند شبیخون فرهنگی درک میکنند یعنی چی ولی همه هم و غمش شده است دنیا؛ و کسانی که باید وسط میدان باشند به دنبال سفر و چه و چه هستند. این مسائل است که خیلی برای انسان سنگین و بعد یک نگاه سنگینی هم به آدم بکنند و بگویند: جوانی! که اینجوری فکر میکنی؛ تو هم برو دنبال دنیا.
میخواستم به خلصهی خون آشنا شوم/ هفتاد و سومین سر از تن جدا شوم
دانستم این بار بسی دیرکردم/ این بار نیز تکیه به تقدیر کردم
اگر دیر کنیم میشود که حضرت آقا بیایند بگویند فلان مسئله وجود دارد.
-مباحثی که برای سخنرانیهای خود انتخاب میکنید، علیالخصوص در محرم و در فانوس بر چه اساسی است؟
***در محتوا بنده تیم دارم و کمک من میکنند و من از آنها تشکر میکنم؛ سرنخهایی را میدهم که بر روی آن کار میکنند و بچههایی با اخلاص و بدون هیچ چشمداشتی کار میکنند. در موضوعات نیز به همین صورت مثلاً در فانوس ما یک سیستم نظرسنجی-ارزیابی فوقالعاده دقیق داریم و هر برنامهای که اتفاق میافتد به صورت نمودار احصا میشود و ضعفها و قوتهای آن استخراج میشود و هر از چند گاهی از مخاطبین هم ارزیابی میکنیم؛ به علاوه من خیلی درگیر مخاطب هستم و به صورت شبانهروزی با آنها سروکار داریم. روزی 100 سؤال و دغدغه میآید و پس از جلسات نیز مراجعه دارم که کمک میکند به موضوعات.
-و صحبت پایانی
***تشکر میکنم از حضور شما