به گزارش تابناک اصفهان، پنجم رمضان سالروز حماسه جاوید مردم دیار نصف جهان، سرزمین 23 هزار خط شکن بسیجی که حتی به قیمت دست بردن در شناسنامه ها خواستند به جپهه های برسند و از نبرد حق علیه باطل جا نمانند.
اینجا مردمان حریم خوف و خطر بار دیگر در دل رمضان، ماه بندگی خدا، بندگیشان را ثابت کردند و در نبرد علیه طاغوت زمان جاودانه شدند. این حماسه آفرینان، حماسه ای از دل حماسه های 15 خرداد و 22 بهمن آفریدند و برای نخستین بار دلاورمردی هایشان سبب شد تا آرامی و سکوت دیار فرهنگ و هنر به صحنه خون بار مبارزه ملت و طاغوت تبدیل شود.
حماسه آفرینی بزرگ مردان اصفهانی سبب شد تا برای نخستین بار نوکران استکبار مجبور به برقراری حکومت نظامی شوند و اولین حکومت نظامی انقلاب در اصفهان برگزار شود.
همزمان با سالروز حماسه خونین پنجم رمضان، که منجر به شهادت تعدادی از جوانان اصفهانی شد به بازخوانی این حرکت انقلابی اصفهانی ها به سردمداری آیت الله خادمی و دیگر بزرگان اصفهان، می پرازیم.
یکی از حوادث خونین تاریخ انقلاب اسلامی در اصفهان در روز 19 مرداد 1357 مصادف با 5 رمضان سال 1398 اتفاق افتاد. کشتار بیسابقه مردم بالاتر از مسجد و کوچههای بین خیابان پنج رمضان و فروغی و هم چنین خیابان های متصل به منزل آیتالله خادمی.
سکانس نخست واقعه
"خانه آیت الله خادمی (ره) مرکز خبری جهان اسلام"
از نیمه تابستان اصفهان به صف میدان داران انقلاب اسلامی اضافه شده بود به گونهای که سخنرانیهای ضد رژیم شاهنشاهی، تظاهرات خیابانی و دستگیری افراد به اوج خود رسیده بود در پی این اتفاقات آیتالله طاهری(ره) که از پرچمداران انقلاب اسلامی در اصفهان بود توسط ساواک دستگیر شد. این اقدام رژیم بسیاری از مردم را از مناطق مختلف شهر به خصوص حسینآباد، دانشجویان و فعالان انقلابی بازار را مجبور کرد تا در خانه آیتالله خادمی(ره) دست به تحصن بزنند و خانه ایشان را محل بیان خواستههایشان تبدیل کنند، با توجه به این موضوع اقدامات لازم برای هماهنگی و برقراری این تحصن صورت گرفت به نوعی که به طور مثال عده ای از ثروتمندان شهر اصفهان هزینه اطعام این افراد را برعهده گرفتند. با وجود امکانات کم برای اطلاع رسانی در طی روزهای اعتصاب افراد زیادی از سراسر استان و حتی کشور به دلیل حمایت از آزادی مبارزان انقلابی اصفهان، برای اعتصاب به خانه آیت الله خادمی (ره) آمدند به طوری که به گفته حاضران در اطراف خانه ایشان حتی جای سورن انداختن نیز نبود.
حسنعلی زهتاب، از دانشجویان انقلابی اصفهان در آن زمان درباره این تحصن گفت: روزی که آیتالله طاهری دستگیر شد، آقای سالک با من تماس گرفت و خبر را به من داد و از من خواست به خانهاش بروم تا از آنجا به سمت خانه آیتالله خادمی(ره) برویم و کسب تکلیف کنیم. من به سمت خانه ایشان حرکت کردم پس از رسیدن آقای سالک را منتظر در خانه آیت الله خادمی دیدم.
وی ادامه داد: پس از رفتن به سمت خانه آیتالله خادمی دیدم مردم جان برکف، بازار اصفهان را تعطیل کردند و زودتر از ما در محل خانه آیتالله خادمی دست به تحصن زدهاند این در حالی بود که ما قصد داشتیم پس از رسیدن به خانه آقا از ایشان کسب تکلیف کنیم و بعد در جلسهای فکر کنیم چگونه مردم را به صحنه بکشانیم.
این فرد حاضر در ماجرا با اشاره به کمبود امکانات ارتباطات در آن زمان افزود: در آن 10 شبانه روز اعتصاب، با وجود کمبود امکانات اطلاع رسانی، مرکز خبری جهان اسلام خانه آیتالله خادمی بود به طوری که دائما با مراجع تماس گرفته میشد و تبادل اطلاعات صورت میگرفت.
سکانس دوم واقعه
"حمله گارد ضد شورش به خانه آیتالله خادمی"
پس از گذشت 9 روز از تحصن در شامگاه روز 19 مرداد به دستور فرمانداری نظامی استان اصفهان، گارد ضد شورش به محل تحصن حمله کرد و شروع به برخورد با مخالفان متحصن کرد بر اساس گفتهها در این واقعه 2 نفر کشته شدند. گسترش خبر این اتفاق سبب پیچیدهتر شدن اوضاع شد، پس از این حمله فضا برای ساعاتی آرام شد اما چه کسی بود که نداند این سکوت قبل از جنگ است.
سکانس سوم واقعه
"شکستن تحصن و تظاهرات"
پس از آرامش موقتی، رژیم گمان کرد فضا آرام شده و اوضاع دیگر آرام بوده و این سرکوب سبب پایان قائله شده است اما این گونه نبود.
در شب پنجم ماه مبارک رمضان، مردم تحصن کرده تصمیم گرفتند که از منزل آیتالله خادمی خارج شده و تظاهرات را به خیابانهای اطراف بهویژه چهارباغ پایین، دروازه دولت تا میدان شهدا، خیابانهای فروغی، مسجد سید و کوچههای اصلی پیرامون منزل بکشانند در چنین شرایطی، درگیری شدید تا سحرگاه ادامه یافت به طوری که تا ساعتها کوچهها بوی باروت میداد و گازهای اشک آور چشمان هر انسانی را میسوزاند. عدهای از مردم شهید و مجروح شدند که این تعداد تا آن زمان در اصفهان بیسابقه بود.
حمله مأمورین سبب شد که بار دیگر گروهی از مردم، شهدا و مجروحان را به منزل آیتالله خادمی برسانند و آنجا را سنگر خود قرار دهند درگیریها از طریق کوچههای پرپیچ و خم و پشتبامها ادامه پیدا کرد. پس از این وقایع کوچهها با تیرآهن بسته شد تا نیروهای شاه نتوانند به خانه آیت الله خادمی نزدیک شوند و تحصن کنندگان را مورد حمله قرار دهند.
گروهی از شهدا و مجروحان را به بیمارستان عسگریه برده بودند. مردمی که برای اهدای خون و کمک به مجروحان به بیمارستان رفته بودند، توسط شهربانی و ساواک دستگیر شدند این اقدام بیش از هر اقدام دیگری مردم اصفهان را تحریک کرد.
سکانس چهارم واقعه
"نقطه عطف تحصن تاریخی"
نقطه عطف تحصن تاریخی مرداد ماه 1357 در اصفهان این بود که جوانان انقلابى شبانگاهان 19 مرداد از منزل آیتالله خادمى حرکت و عملیات گستردهاى بر علیه مراکز فساد اقتصادى و اخلاقى رژیم تبهکار انجام مىدادند و باز به محل تحصن برمىگشتند که از جمله آن آتش زدن رستوران آمریکائیها در هتل پل، به آتش کشیدن سینما شهر فرنگ (که مرکز پخش فاسدترین فیلمها بود)، به آتش کشیدن دهها بانک و مرکز فساد و شرابخوارى بود.
سکانس پنجم واقعه
"صبح روز واقعه"
بالاخره صبح روز 5 رمضان، جمعیت متحصن خود تصمیم گرفت محل تحصن را ترک و در سطح شهر توزیع و از نقاط مختلف به رژیم پوسیده پهلوى ضربه بزند.
مأمورین رژیم شاه به مردمی که پس از شنیدن سخنرانی حجت الاسلام رضا محبوبی که در منزل آیت الله خادمی بیرون آمده بودند، حمله کردند و ستیز عظیمی راه انداختند (بنا به قولی) مجموعاً 10 شهید و حدود 100 مجروح تقدیم انقلاب کرد.
مهدی طباطبایی از حاضران در این مراسم، اظهار داشت: به دلیل جو خفقان و امنیتی حاکم در آن زمان کسی نمیتوانست راحت و با آرامش در جلسات مذهبی و سیاسی شرکت کند چون مأمورین شاه و ساواکیها در همه جا حضور داشتند و اگر خطایی از کسی سر میزد سریع او را میخواستند.
وی بیان کرد: بردن اسم شاه در هر سخنرانی سبب حساسیت بر آن جلسه و سخنران میشد همچنین تقدس بیدلیل و غلطی که حاکمیت آن زمان برای اسم شاه ایجاد کرده بود، این 2 موضوع سبب شده بود توهین و یا مخالفت با شاه مشکلات ویژهای برای فرد ایجاد کند به گونهای که خانوادههایی پس از پیروزی انقلاب به زندانها مراجعه میکردند و تقاضای آزادی و پیدا کردن جوانانی که سالها پیش در پی مخالفت با شاه دستگیر شده بودند را میکردند این مسئله نشانگر فضای خفقان و امنیتی آن زمان است.
این فعال حوزه انقلاب اسلامی درباره جلسه سخنرانی حجتالاسلام رضا محبوبی در مسجد سید اصفهان گفت: جلسهای سخنرانی در مسجد سید برقرار بود پس از مشکلات زیادی که بود فضا داغ سیاسی حاکم بود در جایی سخنران به کلمه شاه رسید، من بلند شدم و فریاد زدم:" به فرمان خمینی مرگ بر" در آن لحظه از گفتن کلمه شاه ترسیدم و در بین جمعیت نشستم و گم شدم بلافاصله جمعیت فریاد زد که "شاه و همه شروع به تکرار مرگ بر شاه کردند در انجا برای نخستین بار بود که طنین مرگ برشاه سر داد میشد و این حرکت در اصفهان از همان جا شروع شد و خداراشکر ادامه پیدا کرد تا جایی که دست آمریکا و ظلم را از مملکت کوتاه کرد.
سکانس ششم واقعه
"سرآغاز موج حکومت نظامی در کشور"
عصر روز 5 رمضان در اصفهان حکومت نظامى برقرار شد به گونهای که عبور و مرور از 8 شب تا 6 صبح ممنوع اعلام شد. با برقرارى حکومت نظامى که براى نخستین بار صورت مىگرفت، عمر دوره عوامفریبى رژیم آمریکائى شاه به سر آمد و مبارزات مردم وارد فاز جدیدی شد و در همین راستا امام خمینی (ره) از نجف به مناسبت حوادث خشونتبار روزهای قبل اصفهان اطلاعیهای خطاب به مردم اصفهان صادر کردند، این امر به شدت در روحیه و رفتار مردم اصفهان موثر واقع شد.
حسنعلی زهتاب پیرامون این واقعه خاطرنشان کرد: روز نخست حکومت نظامی خانم مرحموم پرورش با خانه ما تماس گرفتند و گفتند دقایقی پیش آقای پرورش دستگیر شد و نفر بعدی شما هستید؛ من هم آماده حضور نیروهای حکومت نظامی شدند دقایقی بعد درب خانه ما را زدند و از مرا با خود بردند.
محمد رضا آذری، از فرهنگیان فعال حوزه انقلاب اسلامی و از حاضران در حادثه 5 رمضان بوده و مسئول پخش اعلامیههای امام، وی با اشاره به نفوذ نیروهای انقلابی و متدین در سالهای 56 و 55 در آموزش و پرورش افزود: با حضور شهید بهشتی و شهید باهنر در بخش تألیف کتب آموزش وپرورش راه برای حضور متدینان و مذهبیون در آموزش و پرورش باز شد به طوری که با گنجاندن مبنا حکومت اسلامی در کتب درسی در بخش گزینش معلمان هم افراد متدین حضور پیدا میکردند و به این صورت افراد مذهبی وارد آموزش و پرورش میشدند.
وی خاطرنشان کرد: من در دانشگاه فرهنگیان آن زمان به عنوان یک خرابکار سیاسی شناخته میشدم به همین سبب تحت نظر بودم و پس از واقعه 5 رمضان من دستگیر شدم.
این فرهنگی انقلابی پیرامون وضعیت زندان پس از دستگیری پس از واقعه پنجم رمضان بیان کرد: من پس از دستگیری روانه زندان شدم؛ پس از ورود به زندان، زندانیان وارد گروه آنها میشدند.
وی تصریح کرد: پس از مدتی از طرف قاتلین اجیر شده زندانی در زندان به زندانیان سیاسی انقلابی حمله شد به گونهای که با چاقو و سلاح سرد به جان انقلابیها افتادند و سبب زخمی و مجروح شدن بسیاری از زندانیان شد؛ این مسئله سبب شد زندانیان دست به اعتصاب بزنند و حتی برای ملاقات هم نروند و یا اگر میروند با لباسهای خونی که نشانگر وضعیت بد آنهاست بروند.
به گواه تاریخنگاران این حماسه بزرگ اوضاع را به نفع انقلابیون بازگرداند به نحوی که سبب تغیر مواضع مردم مسلمان کشور شد همچنین سبب جذب بیش از پیش اصفهانی ها به انقلاب اسلامی شد.
از شهیدان این واقعه عظیم میتوان به سید حسین دوازده امامی، مهدی قیومیان، حسن زارع، محمد حسن منتظری نجف آبادی، رسول باطنی، صفرعلی غلامی قهدریجانی، رسول نم نبات، عباسعلی ذاکر حسین آبادی اشاره کرد.
روحشان شاد و یادشان گرامی...