عبدالرحمن ولایتی (دانشجوی دکتری روابط بین الملل)
تاریخ روابط بین الملل منحصرا از زمان شکل گیری الگوی مدرن بر تارک نظام بین الملل که مبتنی بر سیستم تقسیم بندی کشورهای نظام بین الملل بر مبنای جمعیت و سرزمین و دولت یا بعبارتی بهتر و شفافتر دولت- ملت nation-state) ) بوده است، در راستای زدودن جنگ و خشونت و افراط گری از چهره نظام جهانی و بسط و توسعه صلح و امنیت بین المللی به صور مختلف در تلاش بوده است که همه این تلاشها را نیز در قالب دیپلماسی چند جانبه (multi-lateral diplomacy ) به شکل های مختلف (کنوانسیون، کنفرانس) که با شرکت دول های درگیر در بی ثباتی صلح و امنیت بین المللی همراه بوده به ثبت رسانده است.
بطور معمول نیز همه دولتها اعم از طرفهای درگیر و غیر درگیر به مفاد حاکم بر متن توافق بدست آمده در راستای تاکید بر هدف غایی دیپلماسی و گفتگو پایبنده بوده و متعهد به رعایت آن شده اند که نتیجه آن صلح و آرامش و آسایش زندگی بشریت در همه اقصی نقاط گیتی بوده است که مصداقا بعضی از این گفتگوهای هدفمند دیپلماتیک در راستای ایجاد و اثبات همان هدف غایی روابط بین الملل بصورت نقطه عطفی در تاریخ روابط بین الملل به ثبت رسیده و در حافظه تاریخی نظام سیاسی جهان در قالب یک تحفه ارزشمند به یادگار مانده است که از آن جمله به کنگره وین در سال 1815 در راستای ممانعت از زیاده خواهیهای دولت امپراطوری فرانسه ناپلئونی ، کنفرانس صلح ورسای 1919 بعد از جنگ جهانی اول (great war ) که به مهار سیاست جنگ طلبی متحدین به رهبری آلمانها در جهت توسعه ژئوپلتیک پایان بخشید و به نحوی نقشه قسمتی از نظام بین الملل منحصرا خاورمیانه را تغییر داد.
از دیگر کنفراسهای مهم صلح طلبانه کنفرانسهای سریالی دهه 40 میلادی برای اتمام جنگ دوم جهانی که نهایتا به پیمان سانفرانسیسکو ختم شده و منجر به تشکیل یک سازمانی در ابعاد جهانی با هدف نظارت بر تثبیت صلح و امنیت بین المللی به نام اتحادیه ملل ها (un) شد و یک نظم جدیدی را بر صفحه سیاسی نظام بین الملل حاکم ساخت که مبتنی بر قواعد و هنجارهای حقوقی بود و هم اکنون به تاریخ امروز سه شنبه بیست و سوم تیر ماه 1394 پس از سالها و ماهها کش و قوس مذاکرات نفس گیر هسته ای بین دولتین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای غربی بلاخص دولت ایالات متحده آمریکا یکی دیگر از آن تلاشهای دیپلماتیک برای تداوم صلح و امنیت بین المللی بر تارک نظام بین الملل به بار نشست و اینبار هم به نوعی پایتخت حقوقی نظام جهانی شهر نوستالژیک وین(Vienna) شاهد یکی دیگر از نقطه عطف تاریخی در عرصه روابط دیپلماتیک شد و توافقنامه هسته ای بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولتین غربی به رهبری ایالات متحده آمریکا در قالب برنامه جامع اقدام مشترک (برجام ) به ایستگاه نهایی رسید و در واقع یکی از پر تنش ترین مناطق جهان که خاورمیانه یا در ابعاد گسترده امروزی خاورمیانه و شمال آفریقا (mena ) می باشد یک نفس آرامی به خود دمید.
مسلما در آینده نزدیک از معمای وحشت هسته ای بدور خواهد ماند و همه این موارد فارغ از تحلیل جزئیات توافق هسته ای حاصل شده بین طرفین درگیر مذاکرات آنچه که برای نگارنده در این مقاله کوتاه مورد مداقه قرار گرفته است نه در بستر تحلیلهای سیاسی عمومی بلکه در چارچوب دیسیپلین روابط بین الملل همان دانشی که به نحوی مذاکره کننده ارشد تیم ایرانی (دکتر ظریف) با اتکا به مفاهیم و تئوری آن پا به مذاکرات گذاشته بود می باشد.
از زاویه دانش روابط بین الملل میتوان چنین برداشت کرد که با وجود تاکید بسیاری از دولت ها به نقش تعیین کننده دولت بعنوان بازیگر واحد نظام بین الملل و تکیه بر بعد یک وجهی قدرت در راستای تقویت قدرت نظامی و نگاه تحقیر آمیز به سایر ابعاد قدرت که این فرآیند و فرمول دهه ها به پارادایم مسلط نظام بین الملل تبدیل گشته بود و اکنون میتوان اینطور بیان داشت که در جریان مذاکرات حساس هسته ای که بطور جدی و از منظر نگاه تئوری لیبرالیسم در بستر نظریه رژیمها حدود نزدیک به دوسال پیش آغاز گشته بود یکبار دیگر تئوری نئو لیبرالیسم در آزمون دیگری در قالب یک گفتگوی سیاسی بین المللی به صحنه مبارزه با تئوری رئالیسم در قالب دانش روابط بین الملل به پا خاسته بود که با توجه به نتیجه مثبت این مذاکرات نفس گیر می شود در دهه دوم هزاره سوم این نوید را به جهانیان داد که تئوری نئولیبرالیسم در وادی پارادیم مسلط نظام بین الملل قدم گذاشته است.
امید است که در ادامه راه با حمایت صادقانه هژمون نظام بین الملل موجبات تقویت آن فراهم گردد که تثبیت پارادیمی این تئوری مبتنی بر صلح بین المللی پشتیبانی هژمون نظام بین الملل را بطور ضروری می طلبد و با توجه به اظهار نظر رئیس دولت آمریکا بلافاصله بعد از توافق که به اهمیت قدرت دیپلماسی با این جمله قصار اشاره کردند" دیپلماسی سنت رهبری آمریکاست" میتوان به ظهور پارادیم نئولیبرالیسم امیدوار بود.که ضمانت واقعی صلح و امنیت بین المللی نیز در گرو استواری آن است.