کد خبر: ۸۲۱۳۷
تاریخ انتشار: ۰۲ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۸ 24 August 2015
گاهی می توان مثبت اندیشانه به بعضی مسائل نگریست و انجام هر کاری را در یک شرایط حداقلی بهتر از انجام ندادن آن (و بالطبع حاصل نشدن بهره وری های احتمالی آن) تصور نمود؛ و گاهی می توان با عینکی سخت گیرانه حضور موثر و حاصل نشدن حداقل انتظارات مورد نظر را به بیهوده پنداشتن عمل انجام شده و هدر رفتن فرصت ها تعبیر کرد.

انتخاب یکی از این دو مورد، در بعضی مواقع واقعاً کار سختی ست. با انتخاب مورد اول به خوش پنداری و ساده لوحی و مسامحه حداکثری متهم می شوید و با انتخاب مورد دوم به عدم درک درست واقعیات موجود و بلندپروازی که می تواند حاصلش همان توفیقات بدست آمده هم نباشد.

 انتخابات پیش روی مجلس دهم شاید به نوعی اصلاح طلبان را در این موقعیت قرار دهد. از یک طرف هیچکس نمی تواند انکار کند که نقش اصلاح طلبان در پیروزی دولت اعتدال یک نقش استراتژیکی بسیار موثر بود که بدون بزرگ منشی و خردورزی سیاسی دکتر محمدرضا عارف و مشاورانشان به سختی قابل تصور بود. و از طرف دیگر در جریان اصلاحات یقیناً کسانی هستند که بعد از سپری شدن دو سال از عمر دولت اعتدال، انتظارات خود را تحقق نیافته می شمارند و می پرسند سهم اصلاح طلبان در این دولت واقعاً کجاست؟ واضح و روشن است که در بعضی موارد سهم جریان اصلاح طلبی آنگونه که باید و شاید پرداخت نشده و در خیلی از وجوه اجتماعی زاویه های زیادی بین این دو جریان وجود دارد.

 حال که فرصت کمی تا انتخابات مجلس دهم داریم، بی شک وارد شدن به این وادی ها صحنه سیاسی کشور را به سمت یک سری از بحث های  چالشی خواهد برد که در شرایط فعلی شاید به نتایجی آنگونه که انتظار می رود، نرسد.

پیشنهاد ما این است که اگر وابسته به یکی از این دو طیف هستید بیایید برای چند لحظه از دید یک آدم بی طرف به قضیه بنگرید:

 فرض را بر این بگذارید که اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم باقی می ماندند و پیروز هم می شدند. ماحصلش فکر می کنید چه بود؟ دولت اعتدال اگر هم فرض بگذارید که هیچ کار شایسته ای در خور آن وعده هایی را که می داد، انجام نداده باشد؛ حداقلش این است که تا آنجا که توانسته آرامش سیاسی را به فضای طوفان زده سیاسی کشور در دوران دولت های نهم و دهم، بازگرداند. اگرچه هنوز آنگونه که باید و شاید شرایط آنطور که انتظارش می رفت، محقق نشده. اما چه کسی می توانست و می تواند تضمین دهد که جریان دیگری به همین مقدار، آرامش مورد نظر را به ارمغان می آورد؟!

 یکی از نتایج آن عملکرد اصلاح طلبان در انتخابات ۹۲، این است که اکنون آنان در وزنه سیاسی کشور هستند و نقش موثری دارند. یا به عبارت دیگر با احترام به صحنه سیاسی کشور بازگشتند. تاثیر آن عملکرد درخشانشان در انتخابات ۹۲ در خاطره جمعی و عمومی بخش کثیری از طرفدارانشان و جامعه ایرانی باقی مانده است و به این سادگی ها از خاطر نخواهد رفت. این ها را کسی نمی تواند منکر شود. همین را مقایسه کنید با شرایط ۴ سال قبل که چگونه در آماج حملات تند و تیز و افتراهای جریان رقیب بوده اند و حتی امکان پاسخ گویی نیز نداشته اند.

 حالا شاید بعضی ها تصور یا بیان کنند که انتخابات مجلس تفاوت های ماهوی بسیاری با انتخابات ریاست جمهوری داشته و دارد. و اینبار با پیچیده تر شدن موضوع، امکان پیاده شدن مدل انتخابات ۹۲ به همین سادگی مقدور نباشد. و دلایل موجه خود را هم به نارضایتی خود از عملکرد دو ساله دولت ربط دهند.

 اما برای انجام هرکاری و عملگرا بودن، باید آن روی سکه را هم خوب دید: فرض را بر این بگذاریم که اینبار اصلاحاتیون و اعتدالیون در کنار یکدیگر بدون هیچ گونه ائتلافی قرار گیرند. چه خواهد شد؟! یک های و هوی سیاسی دیگر که قدرت هر دو طرف را به شدت کاهش خواهد داد. چون در جبهه دیگری باید جواب های رقیب سنتی خود را نیز بدهند.

 بی شک هیچ جریان سیاسی از اصلاح طلبان انتظار نخواهد داشت که این بار نیز کنار بروند. اما خود آنان بهتر از هرکسی می دانند که بهره وری از یک فضای سیاسی بازتر در دوران پس از انتخابات مجلس دهم، بسیار ارزشمندتر است از تشکیل مجلسی که اختیارات و رسیدن به هدف های مشترک سیاسی آنان با اعتدالیون را کم تر و کمرنگ تر کند.

 گاهی اوقات صبر و آهسته و پیوسته قدم برداشتن، خود می تواند یک استراتژی بزرگ سیاسی باشد. این را اصلاح طلبان شاید بهتر از هرکسی بدانند و درک کرده باشند. به قول معروف: اندکی صبر؛ سحر نزدیک است!

اعتدال شمال/
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار