بطور مسلم پاسخ همه ی شما منفی است.
با این وجود این موضوع کاملا منطقی است که باید درمقابل افرادی که قاعده های اخلاقی را میشکنند، تمام قد ایستاد!
دو روز پیش قرار بود مدیران رسانه های استان مرکزی در یک نشست صمیمانه به عنوان هم اندیشی بصورت پرسش وپاسخ دغدغه ها ودیدگاه های خود را در مورد مسائل ومشکلات رسانه های استان با مدیرکل ارشاد در میان بگذارند اما شنیدن حرف های برخی از خبرنگاران به تنهایی کافی بود تا بخوبی و بیش از پیش پی ببرم که به اصطلاح همکاران ما هر چقدر بیش تر سکوت پیشه کنند،حداقل شخصیت دوپهلوی شان کمتر بروز پیدا میکند و کمتر مورد اتهام قرار می گیرند.
این دوستان دهان که باز میکنند انواع واقسام تضادها وبی منطقی ها بیرون میریزد که حتی چند موردش کافی است تا تکلیف مان با آنها روشن شود.
شاید باید کسی پیدا شود و به برخی بگوید؛ درنشست با یک مدیر چه بگویند وچگونه رفتار کنند که شان سایر همکاران رسانه ای زیر سوال نرود!
حرف های عجیب وغریب شان وموضعگیری در برابر آیین نامه جدید معاونت مطبوعاتی آنچنان مرا شگفت زده کرد که با همه وجودم آرزو کردم ،کاش کار بارسانه هم گواهینامه لازم داشت، کاش برای ورود به عرصه رسانه و فعالیت در این حوزه فراگرفتن چندین دوره ی آموزشی الزامی بود.
به نظرم لازم است این فضا کمی محترمانهتر شود و هتاکان و خودشیفتگان رسانه ای اصلاح و یا محدود شوند.
این موضوع، محدود کردن آزادی بیان نیست، محدود کردن رفتار وبرخورد زشت و آزار دهنده است.
بطور مسلم آزادی یعنی مسئولیت، کسی که نتواند مسئولیت و نقش خود در برابر جامعه را حداقل با رویکردی قانونی و رفتاری متناسب با آداب اجتماعی، بپذیرد برای آزادی دیگران هم حرمتی قائل نیست.
معتقدم صدور مجوز رسانه برای برخی از سیاسیون خطرناکتر از خودرو زیر پای کسی است که گواهینامه و صلاحیت رانندگی ندارد.
نگارنده نه تنها در طی جلسه دو روز گذشته بلکه هم اینک که این یادداشت را مینویسم هم نفهمیدم منظور برخی از دوستان رسانه ای از کسی که خود را در تمام عرصه ها صاحب نظر می داند کیست وچرا آنها به دنبال راهی هستند که چنین فردی را راهی دیار دیگری کنند؟!
همینطور نفهمیدم چرا به جای نقد سیاستهای معاونت مطبوعاتی باید با زبان تهدید از واژه های مانند انقلاب خیابانی خبرنگاران استفاده کنند؟!
بطور دقیق نمیدانم به خبرنگاری که میخواهد قلم را برزمین بگذاردو برای اعتراض به یک سیاست، حضور در خیابان وایجاد اغتشاش را انتخاب کند،چه بگوییم؟!
اما اینکه یک خبرنگار معنی دقیق واژه انقلاب را نمی داند وبه جای واژه تجمع و شورش از این کلمه استفاده میکند یا زبانی بهتر از ارعاب وتهدید مسئولین برای رسیدن به خواسته خود ورسانه مطبوعش را نمی شناسد یا عامدانه چنین رویکردی را اتخاذ کرده است برای خلع سلاح سیاست دولت که در هر صورت روشی نامتعارف وبدور از منطق است!
نقد و خردهگیری و رفتارهای نهچندان خوشایند -گرچه مقدمهای برای توجه و اِشعار به مشکلات است- بهتنهایی اصلاحگر نخواهد بود چراکه بطور مسلم اصلاح امور با زبان خارج از نیش و کنایه و رسواگری و غوغاآفرینی رخ می دهد و مجالسپاری و امیدواری و مراقبت دلسوزانه.
کشتینشستگانایم و بر باد شرطه میرانیم. باید بادبانها را همه باهم برافرازیم و توفانها را از یاد نبریم که همه در سرنوشتی مشترک بر این عرشهایم.
اگر باور داریم همه ی ما در یک کشتی نشستهایم، نزاع داخلی را نباید در دیدگان ناوبرانِ آن سوی آبها، آفتابی کنیم و عِرض و عزت و آبروملی مان را رایگان به بیگانگان ببخشیم.
در این میان میمانَد مسئولیتپذیری و وجدانمداری و عاقبتاندیشی افرادی که هریک بهگونهای بادبانی را در این کشتی بزرگ برمیافرازند یا فرو میاندازند.
همانهایی که باهمه وجودمان آرزو میکنیم در حفظ این کشتی از ماندهشدن در ماندابها و غرقهشدن در گردابها، بهترین تصمیم ها را بگیرند.