مسئله و موضوع آموختن و کشف مجهولات در طول تاریخ به شدت مورد توجه و عنایت خاص انسان
بوده است.
چرا که کنجکاوی و تلاش در راه «کشف ناشناختهها» و تبدیل «مجهولات به معلومات» برای
بشر امری فطری بوده و هست و یکی از آرزوهای دیرینه او همین بوده که بتواند به «اسرار
آفرینش» ، «رازهای طبیعت» و جهان «ماورای طبیعت» دست یابد و همچنین یکی از مهمترین
عوامل تسلط قدرتهای شیطانی و ستمگر تاریخ بر ملتها و استعمار و استثمار آنان «جهل»
ملتها بوده است.
به همین دلیل ستمگران همواره تلاش کردهاند که به هر شیوه ممکن مانع از «آگاهی» آنان
شوند و در اینجا است که ارزش و اهمیت «نقش معلم» و انتقال «علم و آگاهی» به سایر افراد
جامعه مشخص و معین میشود. آری، معلم باید به «علم و اطلاعات» لازم و کافی مجهز باشد.
البته داشتن «علم» به تنهایی ارزش نیست بلکه اول باید «علم الهی» داشته باشد و دوم
اینکه آن را «حساب شده و روشمند» و با نفوذ کلامش به دیگران منتقل کند.
معلم و مدرس امانتدار
است و امانت او انسانها هستند که باید این امانتهای الهی را از جهل و نادانی نجات
داده و از آلودگیها و تباهیها حفظ کرده و زمینه رشد و کمالشان را فراهم آورد.
معلم و مدرس میتواند تأثیر « خوب یا بد » ، مثبت یا منفی بر شاگردان خویش داشته باشد.
انسانهای موفق و خدمتگزار، بزرگان و مصلحان تاریخ و .... کامیابی خود را مدیون والدین
دلسوز و معلمان و مدرسان «فهیم و آگاه» بودهاند.
و همچنین ریشه، علل و عوامل بدبختی و شقاوت انسانهای جنایتکار و ستمگر را عمدتا باید
در نادانی و خباثت والدین و معلمان و مدرسان بیتعهد آنان جستجو کرد. و در این میان
شاید بتوان گفت که «نقش معلمان و مدرسان» از «نقش والدین» بیشتر و مهمتر است، زیرا
معلمان و مدرسان، «نظام فکری و تربیتی» شاگردان خود را طراحی و سازمان می بخشند، و
همه انسانها تابع حکومت فکری و تربیتی خویش هستند و خارج از محدوده مقررات نظام فکری
خود رفتار نمیکنند.
آری، معلم و مدرس با قدرت بیانش رسایی و نفوذ کلامش و زیبایی رفتارش میتواند نه تنها
«افراد شایسته و صالح» را تحویل جامعه بدهد، بلکه حتی میتواند افراد «طالح» را «صالح»
نماید و قوانین طبیعت و وراثت را تغییر و خنثی نماید.
براستی آیا کاری دشوارتر از «تربیت انسان» وجود دارد؟
معلم و مدرس تلاش میکند با تدبیر در «تعلیم و تربیت» و «آگاهی بخشی» به افراد، تمایل
و گرایش به آگاهی فطری آنان را تقویت و از قوه به فعلیت درآورد، چرا که این آگاهی و
گرایش میتواند همه روابط انسان را با همنوعان خود و جهان پیرامون به نحو احسن برقرار
نموده و همه پندار و گفتار و کردار او را معنای الهی و عبادی ببخشد.
دوام این «آگاهی» اساسیترین عامل « کمال » آدمی است، خواه در محراب عبادت باشد، خواه
در تفریح و خوشیهای معقول و خواه در ناگواریها و یا تلاش برای زندگی بهتر .
آری کار معلم و مدرس، « کار خدا » است و نقش او در جامعه «نقش انبیا» است. معلم و مدرس
«امانتدار» است و امانت او « انسان » است و
کارش « تعلیم و تعلم » که از هر عبادتی بالاتر و از هر خدمتی افضل تر است.
و اکنون، فرا رسیدن ماه مهر و مهربانی ، ماه شکوفایی و بیداری ، ماه دانش و بینش، ماه
شور و شعف ، ماه جوشش و کوشش ، ماه اندیشه و تفکر ، ماه دانایی و توانایی ..... را بهانه قرار میدهیم و میگوئیم :
سلام بر راهیان کوی
دانش و بینش، سلام بر دانش آموزان و دانشجویان، سلام بر معلمان و اساتید، سلام بر کتاب
و درس، سلام بر کلاس و همکلاسی، سلام بر آموختن، نوشتن و خواندن، سلام بر آموزگار و
استاد، آنگاه که با لبخندی دلنشین و دلی پر از مهر و علم و امید پای در کلاس درس میگذارد،
و کلاس پر از « رنگین کمان » میشود، رنگین کمان علم و دانش، آرامش و آسایش، مهر و
مهربانی، صفا و وفا و صداقت و پاکی .
سلام بر دانشپژوهان و دانشجویان آنگاه که چشم بر دهان و گوش بر سخنان استادان میسپارند .
سلام بر آموزگاران و اساتید، آنگاه که برق علم و عشقشان بر چشمان دانشپژوهان میتابد .
سلام بر استادان، آنگاه که با صدای پر از طراوت و شادابی دلهای دانشجویان را مینوازند
و زمینه شکوفایی استعدادها و بالا بردن قابلیتها و ظرفیت های آنان را فراهم میسازند.
سلام بر استادان آنگاه که « بذر علم و ایمان » را در ضمیر پاک دانشجویان میافشانند
و بر گوش جانشان آهنگ مهر و مهربانی میخوانند و دستانشان را با ساختن بنای زندگی ارزشی
و الهی آشنا میسازند.
سلام بر استادان، آنگاه که با لبانپر از تبسم
و با نگاه پر از محبت و نجابت جاری شان، شالوده وجود دانشجویان را شکل داده
و پای در جای پای انبیا گذاشته و به آنان الهی و انسانی زیستن را میآموزند.
سلام بر استادان، آنگاه که بیتاب سؤالات هیجانآفرین دانشجویان هستند و مشتاق شنیدن پرسشها و پاسخهای آنان.
سلام بر استادان، آنگاه که پس از زدودن غبار جهل و نادانی، دانشجویان را به زیور تفکر
و اندیشه مِیآرایند و به بزرگی و زیبایی فهم و درک و روح آنان میافزایند و دروازههای
آسمانی بینش و دانایی را بر روی صدها هزار دانش پژوه میگشایند.
در پایان چه زیباست که در رثای مدرس و معلم همنوا با شاعران بسرائیم که :
ای معـلـم خفتگـان
جهـل را بیـدار کن
ریشـه کن ازبـاغ عالم خـار استعمـار کن
ای معـلـم ای یـگـانه سـاربـان کـاروان سنگلاخ است و حرامی راه را هموار کن
هنوز در دو چشم من هزار جلوه میکند کلاس درس و محفـل صفای بی ریـای تو
هنوز در دو گوش من،
نوید زندگی دهد
چون نغمه فرشتگان کلام جان فزای تو
ای معلم حرف تو آئینه افکار ماست گفته هایت مخـزن الاسرار ما ست
جام جهان بین دل دانای توست نـور خـرد ، روشنی رأ ی توسـت
شمع شدی ، شعله شدی
، سوختی
تا هنـر خـود بـه من آمـوختی
حق تو را نداند غیر از خدا، معلم همکاریت مبارک با انبیا، معلم .
با امید به اینکه با « اکسیر دانایی و توانایی » مرزهای جدید «علم
و دانش و پژوهش » را در نوردیم و با پیوند « علم و ایمان » قلههای رفیع بهروزی و پیروزی
را فتح نمائیم و با گامهای مصمم و استوار، ایران جاویدان را سرافراز و سربلند سازیم.
ان شاء الله
علی جوادی – مدرس دانشگاه آزاد اسلامی کرج