به گزارش تابناک : انتخابات سال 94 مجلس هم تحت تأثیر انتخابات سال 92 قرار داشت و لیستی در مجلس رأی آورد که به لیست امید معروف شد؛ کماکان رأیی مشابه رأی به آقای دکتر روحانی.
انتخابات سال 96 هم وضعی مشابه دو انتخابات قبلی داشته و لیست اصلاحطلبان و اعتدالیون در تهران و بسیاری از شهرهای بزرگ و کوچک رأی آورد. انتخابات ریاستجمهوری هم همین وضع را پیدا کرد. دوستان اصلاحطلب نباید اقبال مردم به لیستی را که رأی آورد به حساب خود بگذارند و قدر بزرگان را ندانند. آقای دکتر شکوریراد که مورد احترام نگارنده است، پرده از واقعیتی برداشت و مسائلی از پشت پرده چینش لیست را برملا کرد که نیاز به بازخوانی دارد و با تاسف باید بگویم اگر همین نظر در انتخاب وزرا از ناحیه دوستان اصلاحطلب دنبال شود و به آقای دکتر روحانی فشار آورند، اطمینان دارم که آقای دکتر روحانی با استقلال و اشرافی که به همه زوایا دارند، تحت تاثیر قرار نخواهند گرفت، اما نگران و دلواپس وضع شورای شهر و انتخاب شهردار و رئیس شورای شهر هستم.
وقتی لیست کاندیداهای شورای شهر تهیه شد و تاخیر بزرگان اصلاحات در تایید لیست شکبرانگیز شد و زمانی که در چینش اسامی کاندیداها و ترتیب اسامی بههمریختگی پیدا شد، لیستی منتشر شد که بالای صفحه عکس دو نفر آقایان محسن هاشمی و احمد مسجد جامعی قرار گرفت؛ یعنی سرلیستی آقای محسن هاشمی مورد نظر تهیهکنندگان لیست نیست. دومین لیستی که در سطح وسیع چاپ و منتشر شد، اسامی را بهترتیب حروف الفبا تنظیم کردند و عملا آقای محسن هاشمی در ردیف آخر قرار گرفت، اما مردم برخلاف تهیهکنندگان لیست عمل کردند و آقای هاشمی که نفر آخر در چینش اسامی بود، بالاترین رأی را آورد. پرسش مردم پای صندوقهای رأی این بود که این چه نوع چینشی است که فرد مورد علاقه مردم در ردیف آخر قرار دارد و یا چرا عکس دو نفر در بالای لیست قرار گرفته است؟ کسانی هم وقایع روز رأیگیری چهارسال پیش برای انتخاب شهردار تهران را به خاطر آوردند؛ زمانی که شورای شهر فقط دو کاندیدا برای تصدی شهرداری تهران داشت و صراحت قانون این بود که برای نوبت سوم نمیتوان شهردار را انتخاب کرد.
ریاست شورا برعهده اصولگرایان که نبود؛ همین دوستان اصلاحطلب به هر قصد و نیت، مساله سه دوره شهرداری آقای قالیباف و در یک روز سه نوبت یا بیشتر رأیگیری را مدیریت کردند که سرانجام نتیجه دلخواه از صندوق درآید و از این بابت حداقل ذمه اصولگرایان بری است و ذمه اصلاحطلبان در برابر ساکنان تهران مشغول و بهگفته حقوقیون مشغول ذمه مردم تهران هستند. اما قصه پرغصه چینش لیست اعضای شورای شهر تهران که بعضی از افراد حاضر در آن که امروزه باید آنان را منتخبان شورای تهران نامید، در گوگل هم نام و نشانی نداشتند و دوستان اصلاحطلب تنظیمکننده لیست بازهم مشغول ذمه مردم تهران شدند و با همه احترامی که برای بزرگان اصلاحات و نیز برای آقای عارف داشتند، حداقل در دلشان این پرسش مطرح بود که چرا این بزرگواران قاعده بازی را رعایت نکردند و قدر احترام مردم را ارج نمیگذارند؟ اما سوال کماکان باقی بود، تا اینکه آقای دکترعلی شکوری راد با بیان پشت پرده چینش لیست، حداقل آن بزرگان را بریالذمه کردند. به بخشی از گفتوگوی آقای شکوری راد با رونامه ایران توجه کنید: «در انتخابات مجلس شورای اسلامی بزرگان اعتراض کردند و در شب آخر به نظر انتقادی توجه کردند و دو نفر که از فهرست حذف شده بود به فهرست برگشتند.» این مطلب علیالظاهر مربوط است به لیست امید نمایندگان مجلس و نتیجه آن را طی دو سال گذشته دیدیم.
آیا بین محمود صادقی و غلامرضا حیدری و علی مطهری که حرف دل همه را میزنند، با دیگر اعضای لیست که حتی اسم آنان را حداقل نگارنده نمیدانم و از سفره انقلاب سهم خود را برداشتند، فرقی نیست؟ به صحبتهای آقای شکوریراد در مورد لیست شورا هم توجه کنید: «در مورد دو سه نفرحرف داشتند؛ آقای مصطفی سلیمی، آقای تندگویان و نفر سومی هم بود که من اطلاع ندارم چه کسی بود. وقتی اعتراض به آقای عارف منتقل شد، آقای عارف به جای اینکه مساله را حل و فصل کنند، کار را رها کردند. من در باره اختلاف بین رأی بزرگان و شورای عالی سیاستگذاری، جانب شورا را میگیرم. فکر میکنم اگر شورا بر نظر خود پافشاری نمیکرد، فهرست واحد از دست میرفت و انتخابات شورا را باخته بودیم.» این بخش از سخنان آقای دکتر شکوری راد هم تاملبرانگیز و عبرتآموز است. ایشان نسبت به نظر بزرگان در بستن لیست کاندیداهای مجلس میگویند: «به دلیل اینکه برخی انتقادها به ایشان منتقل شد، نسبت به فهرست مساله داشتند و تا روز دوشنبه صبح، یعنی 6 روز بعد از بسته شدن فهرست، از تایید فهرست خودداری کردند، اما قابلیت تغییر در فهرست وجود نداشت، به دلیل اینکه فهرست مصوب صحن شورای عالی سیاستگذاری بود و تشکیل جلسه شورای عالی سیاستگذاری برای اعمال نظرات ایشان عملا امکانپذیر نبود. در نهایت ایشان مجاب شد از همان فهرست حمایت کند.» طبیعی است اگر رأیدهندگان میدانستند که این فهرست مورد تایید بزرگان اصلاحات نیست و آقای عارف نیز کاررا رها کردهاند و در نهایت بخوانید به اجبار، ایشان مجاب شد از همان لیست حمایت کند، آیا به این لیست تحمیلشده رأی میدادند؟ بینی و بینا... با هرکس که از زمان انتشار صحبتهای آقای شکوریراد صحبت کردم، با بهت از این واقعه یاد میکنند، یعنی که اعتماد مردم را خدشهدار کردند و در نتیجه در انتخابهای بعدی قبل از قبول لیست بهیقین نظر صریح آن بزرگان را جویا خواهند شد.
حالا همین حالت و وضع هم دارد نسبت به انتخاب شهردار اتفاق میافتد. ظاهرا خبری از انتخاب آقای محسن هاشمی، کسی که رأی اول تهران را آورده نیست. مردم تهران از دوست و دشمن او را مدیر و مدبر و کارآمد و کاربلد میدانند. او مترو و حمل و نقل شهری را خوب میشناسد. با اینکه فرزند سیاسیترین مرد انقلاب، آیتا... هاشمی رفسنجانی است، از سیاست و سیاستبازی دور است. او میتواند شهرداری باشد که بهگفته آقای دکتر روحانی پاشنه گیوهاش همیشه بالا کشیده باشد. این محسن هاشمی است که میتواند شهرداری باشد انسانمحور و از ماشینمحوری که خواسته آقای قالیباف بود، دوری کند. او در حوزه حمل و نقل عمومی صاحبنظرترین فرد است.
ماندهام معطل، چرا دوستان اصلاحطلب دوباره دارند اشتباهات دوره اول شورای شهر را تکرار میکنند. آیا به اعتماد عمومی نسبت به جنبشی که در روز 29 اردیبهشت ماه در سرتاسرکشور عموما و در تهران خصوصا بنا به توصیه بزرگان اصلاحات بهوجود آمد، خدشه وارد نیامده است؟ گزینش شهردار قبل از انتخابات اعضای شورای شهر با کیست؟ آیا چند ماه بعد کس دیگری از مجموعه دوستان اصلاحطلب سخنانی را مشابه آنچه آقای شکوری راد گفتند نخواهند گفت؟ متاسفانه این سخن حکیمانه ظاهرا در تاریخ کشور ما همیشه در حال تکرار است؛ تاریخ در نوبت دوم به صورت تراژیک اتفاق میافتد. دوستان به رأی مردم احترام بگذارید، به توان و قدرت و برنامه مدیری که بعد از 19 سال حاکمیت بیچون و چرای اصولگرایان بر مقدرات شهر تهران میخواهد شهردار بشود، توجه کنید، انصاف بدهید، برنامه آقای محسن هاشمی، یکی از مدیران برخاسته از مدیریت شهری تهران که ریل قطار شهری تهران را به حرکت واداشت و مدیری اجرایی است نه سیاسی و منتخب اول تهران با فاصلهای معنادار است را میخواهید کنار بگذارید و چند صباحی دیگر یک نفر مصاحبه کند و بگوید... فلانی با عدم انتخاب آقای محسن هاشمی مشکل داشت، بعد از 6 روز مجاب شد حمایت کند؟ آیا این تکرار تاریخ نخواهد بود؟