از میان یکصد و بیست و چهار هزار نفر! و از میان صاحبان شریعت و کتاب! ابراهیم چه داشت که دیگران نه؟ چه کرد که دیگران نه؟
او نه فرزندش را ! که شیطان را به قربانگاه برد و تمام ملکوت را به تماشای قربانی کردن شیطان به نظاره واداشت !
ابراهیم کار را تمام کرده بود پیش از آنکه تیغی کُند شود و گلویی نَبُــــــرَّد !
ابراهیم دل خدا را خریده بود! خدا حظّ میکرد که میدید بنده ای، چنان مخلَص چنان مطیع پروریده است....
اما ماجرا که تمام نمی شد ! بندگی را چنین حدی بس نمیبود ! خدا را چنین عبدی کافی نمیبود !
باید جایی کسی باشد که ابراهیم را صد چندان تکرار کند و بی تکرار باشد...
باید امامی، امام زاده، امام وار، کار امام را به سرانجام رساند...
امام صادق (ع) فرمودند: بزرگترین گناه انسان این است که عرفه را در عرفات باشد و از ذهنش بگذرد، خدا همه گناهانش را نبخشیده و شک کند به پاک شدن به رستگار شدن
و فَدَیناهُ بِذِبحِِ عَظیــم باید نازل شود ... تا شیطان را برای همیشه تاریخ به میدان حقارت و تسلیم کشاند و خونهایی پاک ریخته شود که از جوشش نایستاد و قوّتی برای گردش گردون باشد ! و کارزاری باشد که تصویرش تا ابد تازه بماند !
و حسین باید بهای آن باشد!
عرفه برای ما رنگ بویی دیگری دارد، ارباب ما بعد از همین دعا در همین صحرا بار میبندد به سمت خون، به سمت رستگاری و دلم میسوزد برای آنهایی که دعای عرفه ارباب ما را ندارند، چه کار میخواهند بکنند.
طاهره سعدی