به گزارش تابناک کرمان، دکتر بتول غفاری در کنار تخصصش در بیهوشی از نویسندههای موفقی است که کتابهای یکصد جلدی «مهتاب و کرم شبتاب» را نگاشته.
از دکتر غفاری خواستیم یکی از داستانهایش را بازخوانی کند.
وقتی به دنیا آمدم، یقیناً گریه کردم و این گریه، شیپور شروع جنگ، در نبرد دشوار و شیرین زندگی بود، که تاکنون ادامه دارد.
داستایوفسکی میگوید، تراژدی برای یک انسان، زمانی است، که فرد، درک زندگی بهتر را دارد، اما عدم دسترسی به آن، رنجش میدهد.
در طول زندگی، تلاش من، آمیزهای از دوی سرعت، دوی امداد و دوی ماراتون بوده و من فکر میکنم ذات زندگی، چنین دوندهای را میطلبد. من همیشه داوطلبانه، دوندهی مسابقهی زندگی بودهام.
کتاب شما سوژههای خوبی دارد، که یک از آنها را تشریح کنید؟
آنها که روی سکو مینشینند و دونده را تشویق میکنند، با زندگی خود قمار میکنند و من دوندهی شادمان میدان زندگیام، تماشاچی نیستم و حتی روی نیمکت ذخیرهها هم ننشستهام و هیچگاه کارت زرد و قرمز دریافت نکردهام.
در بازی زندگی همواره سعی داشتهام، در مقام دفاع بازی کنم. گل نخوردن را به گل زدن ترجیح میدهم.
در دوران بحران اقتصادی، بیشترین صدمه را فرهنگ دریافت میکند، اما همین فرهنگ مانع از آن میشود که بحران اقتصادی به بحران موجودیت تبدیل شود.
چند مورد از مطالب مدرن ضدقصه که وارد قصه کردید.
به همین دلیل تصمیم گرفتم، آستینها را بالا بزنم و در حوزهی ادبیات کودک و نوجوان ورود کنم. میدانستم که راه بسیار ناهموار و دشوار است؛ اما انگیزه بسیار قوی و اراده بسیار نیرومند در این خصوص داشتم.
دو شخصیت جذاب «مهتاب» و «کرم شبتاب» را برای کودکان خلق کردم. بحث مهتاب و کرم شبتاب، بحث ارتباط آسمان با زمین، وحی با عقل است و رهنمودگرفتن عقل از وحی، یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
داستانهای «مهتاب و کرم شبتاب» در یکصد جلد منتشر میشود، که تاکنون هفت جلد آن چاپ و بهصورت رایگان در اختیار مراکز آموزشی قرار گرفته است. زمان توزیع رایگان کتابها، در وبسایت با آدرس «مهتاب شبتاب» اطلاعرسانی میشود.
عمق کتابهای شما کجاست؟
جلد اول کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» در نمایشگاه کتاب کرمان ۱۳۹۶ رونمایی شد و از آن به بعد، کتابهای «مهتاب و کرم شبتاب» فراتر از انتظار ، مورد استقبال قرار گرفتند.
داستانهای مهتاب وکرم شبتاب، دو نقش را برای کودکان ایفا میکند. از یک طرف، نقش عصا، که ویژگیهای اخلاقی و مهارتهای زندگی را به کودکان و نوجوانان آموزش میدهند و از طرف دیگر، نقش سپر، که مدافع و حامی بچهها از گزندهای جامعه هستند.
داستانهای «مهتاب و کرم شبتاب» بر اساس فرهنگ غنی ایرانی- اسلامی و همسو با فرهنگ جهانشمول است.
سوژههای شما آیا مورد استقبال مردم قرار گرفت ؟
برای اولین بار در ایران، به کمک موسسه ماهیمان، وبسایت کتابهای الکترونیک «مهتاب و کرم شبتاب» را در نمایشگاه کتاب ۱۳۹۷ کرمان، راهاندازی کردهایم و با استقبال بینظیر ۶۰۰ نفره مردم فرهنگ دوست و مسئولین استان، روبرو شدیم. در وبسایت کتابهای الکترونیک «مهتاب وکرم شبتاب»، با آدرس «مهتاب شبتاب»، میتوان کتابها را رایگان تماشا کرد، ورق زد، دانلود نمود و با صدای نویسنده گوش کرد.
هر هفته تحليل و لايهی دوم یکی از داستانهای «مهتاب و کرم شبتاب» در رادیو کریمان و ادیبان، گفته میشود و این راهگشا برای خود بزرگسالان و در ارتباط با بچهها است. تحلیل داستانها، در وبسایت با آدرس «مهتاب شبتاب» بههمراه هر کتاب، قابل دسترسی است.
امروز، فرهنگ ما، به آرش کمانگیرهایی نیاز دارد، که از حریم و مرزهای فرهنگ ایرانی- اسلامی دفاع و آنرا گسترش دهند. من هم تیر را در چله گذاشتهام و عصاره جانم را در پرتاب آن، متمرکز کردم.
اعتقاد دارم که ما به لحاظ تاریخ تمدن ایرانی اسلامی، برای جامعه بشری، حرفهای زیادی برای گفتن داریم.
یکی از مجموعه اشعار من، شعر «بهار» که شعری الهی-عرفانی است منتشر شده است. شعر بهار، براساس یک تحول درونی، دینی، شهودی سروده شد و من برای بیان این تحول و احساسات، از استعارههای طبیعت کمک گرفتم.
در هيئت آبشارى سقوط عاشقانه فنا را به عروج عارفانه بقا گره خواهم زد. شكوه نگاهها بسوى آبشار كشانده مى شود. فرياد ريزش آب بر فرق صخرهها، حكايت پيروزى آب در رنج گذر از صخره را حكايت مىكند. به بالا ، به قله صخره مىنگرم. از قله تا كف، سراسر، وجود آبشارى من است و ماهيان آزاد وجودم، بر آبشارِ گيسوان جانم، راه را تا اوج، بارها مى روند و باز مى گردند
از مجموعه کتابهای «سینما و جنگسرد»، تاکنون هفت جلد منتشر شده است، که این کتابها در قطع پالتویی و ۲۰ صفحهای است. کتابهای «سینما و جنگ سرد»، در چهارچوب ناتوی فرهنگی و شبیهخون فرهنگی تعریف میشود و حاصل سالها تحقیق و پژوهش ما مؤلفین است. کتابهای مذکور، پنجرهی جدیدی به فیلمهای دوران جنگ سرد دارد. یک قرینهسازی تاریخی، از طریق سینما، از سوی غرب، در مورد انقلاب اسلامی، اشاعه دارد، این کتابها، روشهای ناتوی فرهنگی را بیان میکند.
از مجموعه کتابهای «روانکاوی و درمان یک بیمار»، جلد اول آن، توسط ما مؤلفین، بهزودی منتشر میشود.
قسمتی از داستان «آهوبچه»، جلد سوم از مجموعه یکصد جلدی «مهتاب و کرم شبتاب»
آهو در حالىكه به دنبال آهوبچه مىدويد، اين شعر را مىخواند: "آهو گلم! عزيز دلم! مامان خودم! دوستت دارم!"
آهو و آهوبچه مدتى در جنگل بازى كردند. آنها از رودخانه گذشتند؛ تا به غارى رسيدند.
آهو به آهوبچه گفت: "داخل غار نرو. غار تاريک و خطرناک است." اما آهوبچه به حرف مادرش گوش نكرد و وارد غار شد.
آهو، نگران، دنبال آهوبچه به داخل غار رفت. آنجا خيلى تاريک بود و نمیشد جایی را دید.
آهو، آهوبچه را اينطور صدا كرد:
"عزيز دلم كجايى؟ مامان خودم كجايى؟"
ولى آهوبچه پاسخ نداد.
آهو با نگرانى فرياد زد:
" گلگل من! عزيز من! كجايى؟"
انتهای پیام/*