کد خبر: ۲۸۳۸۳
تاریخ انتشار: ۰۷ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۳:۴۰ 27 April 2015
تابناک گیلان: سالها پیش و در پایان یک روز کاری در اوایل ترم تحصیلی(غروب هنگامی  بعد از خروج از کلاس و اموزشگاه بزرگسالان که اولین و اخرین تجربه حضورم در این نوع مدارس بود) دانش اموزی توماج نام خود را به من رساند و در عین ارامش!! ضمن انکه با دست مغازه قصابی پدرش را نشانم میداد  گفت:( اقای..... قبولم کنید جبران میکنم و در خدمت شما هسیتم!)

بله من مانده بودم هاج و واج از انچه گفته بود اقا توماج!!هنوز و بعد از گذشت سالها وقتی صحنه شوم پیشنهاد خرید نمره و معلم توسط یک دانش اموز را بازمرور میکنم برای این سوال که چرا و چگونه خودم را کنترل کردم و  ....جوابی در خور ندارم.البته خیلی زود فهمیدم که متاسفانه جو کلی حاکم بر ان اموزشگاه خاص همان بود که اقا توماج ان زمان و احتمالا حاجی توماج اکنون معرف ان شده بود!.باری بگذاریم و بگذریم که غیراز این گریزی و گزیری  نیست.

این قصه تلخ و پر غصه را از ان رو در مطلع نوشتارم اوردم که برای فهم و تفهیم مفهوم (شرافت معلمی) و اهمیت ان ضمن استناد به یک مصداق خود فهمیده و واقعی  با همکارن ارجمند و خوانندگان محترم این سطوربه یک هم فهمی مشترک در این زمینه نایل اییم. عنوان این نوشتار را (شرافت معلمی و عزت ملی) گذاشتم زیرا: این روزها و به طور هم زمان در دو عرصه داخلی و خارجی دو گروه با تلاش مستمر در صدد احقاق حقوقی هستند که خود را سزاوار ان و ان را حق مسلم خود میدانند.این دو گروه که صد البته در یک جبهه هستند و باید که باشند ( و همه تلاش نگارنده در این مرقومه اثبات ضرورت این همراهی و هم هدفی و همدلی و هم زبانی است)عبارتند از:

1) نیک اندیشان عرصه سیاست خارجی(اقایان دکتر ظریف و صالحی و...)که مدبرانه تلاش می کنند تا علیرغم اراده ناحق معاندان از حقوق حقه و مسلم ملت عزتمند ایران در زمینه برخورداری از فناوری و انرژی صلح امیز ودرونی شده هسته ای دفاع کنند و ان را اثبات نمایند.

2) پاک نهادان فرهیخته عرصه تعلیم و تربیت فرهنگیان نجیب و معلمان تا همیشه عزیزی که علیرغم همه بی مهریهای مستمر و کم لطفی های مداوم و غالبا ناموجه و غافلانه ی متولیان امربا اتخاذ روشی اقناعی و مبتنی بر تمدن و فرهنگ خواهان احقاق حقوق حقه خود هستند.بین این دو جریان حق خواهانه مشابهت ها و تفاوتهایی وجود دارد که از این قرارند: مشابهت های جریان حق خواهی سیاسی(هسته ای) و حق خواهی فرهنگیان:

الف) هردو بر حق هستند و صد البته محقند تا از حقوق حقه خود سزاوارانه و مدبرانه دفاع کنند.
ب) هردو بر سر حفظ کرامت و عزت خود اصرار دارند و در ازای دریافت هرگونه پاداشی شرافت و هویت خود را نمی فروشند.
ج) هر دو برای احقاق حقوق خود مسیر تعامل و گفت وگوی مدبرانه و مسئولانه را برگزیده اند زیرا به قدرت و توان خود برای اثبات مسالمت امیز حقانیت خود باور دارند.

اما تفاوت های حق خواهی  سیاسی هسته ای(عزت ملی) و حق خواهی فرهنگی فرهنگیان(شرافت معلمی): 

1)حق خواهی هسته ای قضیه ای بین المللی و فرا داخلی است در حالی که حق خواهی فرهنگیان مقوله ای صرفا داخلی و درون خانوادگی است.

2) بنیادی ترین تفاوت و ما هوی ترین امتیاز این دو جریان حق خواهانه این است که در هماوردی هسته ای گروه مقابل مردان سیاست خارجی ایران معاندان سلطه طلب و قدرت های تمامیت خواه مدعی تسلط بردنیا هستند که با نگرش ابلیسی خود هیچ حقی را برای ما قایل نیستند و قطعا مادام که قدرت و صلابت ملت ایران انها رامجبور به اذعان و پذیرش حقوق ما نکند چنین نخواهند کرد.و این در حالیست که ما فرهنگیان در جریان حق خواهی خود نه با دشمنان و کینه توزان بل با خودی هایی از جنس خود و بر گزیدگانی از متن خود مواجهیم که بی مهریها و ناروایی هاشان در حق ما یقینا در اغلب موارد نه از سر عناد و دشمنی که از نگرشهای ناصواب و دیدگاههای ابتر و برنامه های نا مدبراانه و صد البته گاهی نیز از محدودیتهای واقعی سرچشمه میگیرد و بر ماست که به عنوان قشر فرهیخته در مسیر احقاق حقوق خود از این محدودیتها غفلت نکنیم هما ن گونه که سزاوار نیست در برابر تبعیض ها و بی عدالتیها ساکت بمانیم. نگارنده در یاد داشتی با عنوان (سخنی از سر درد برسر دردی بزرگ) که در سامانه خبری (در سیاهکل) منتشر شده و اکنون نیز در دسترس قرا دارد دیدگاههای خود را در زمینه تنگناهای ناعادلانه موجود در بخش معیشت و منزلت فرهنگیان محترم اورده ام که مطالعه ان یادداشت نوع نگاه صاحب این قلم را روشن میکند.

3) در قضیه هسته ای اردوگاه مقابل ایرانی مردان پهنه فراخ و تو در توی سیاست برای مقابله با جریان حق خواهی ایرن از راهکارهها و روشهای غیر انسانی مانند تهدید و تحریم استفاده میکنند اما در مورد جریان استیفای حقوق حقه فرهنگیان حاکمیت و متولیان نظام اسمان بنیاد جمهوری اسلامی به هیچ روی به روشهای تخریبی و تهدیدی برای نادیده گرفتن حقوق  معلمان و یا انکار این حقوق متمسک نمیشوند زیرا نیک میدانند که نقش قشر غظیم و عزیز فرهنگی هم درشکل گیری نهضت اسلامی هم در پیروزی اانقلاب و هم در استقرار نظام اسلامی و نهایتا هم در فراگیری و توسعه اهداف و حوزه نفوذ این رستاخیزایدئولوژیکی نقشی بی بدیل و ممتاز بوده هست و خواهد بود.از همین روست که فرهنگیان بصیر و هوشمند ایرانی علیرغم همه نارواییهای روا داشته شده و حقوق مسلم ولی دیده نشده و فهم ناشده خود در مسیر احقاق سزاواریهای خود از راه تخریب و روشهای نا صواب وارد نشده و نمیشوند.

چه انان نیک میدانند که برای حصول اهداف خود باید از (راه) رفت ونه از(بیراهه).و پر واضح است که متولیان امر و مسئولان محترم باید قدر دان این همه سعه صدر و حرمت داری فرهنگیان حرمت شکسته باشند. وچه زیبا سخنی است این حکیمانه ی کوتاه و نغز که : فریاد را همه می شنوند.سکوت را گر بشنوی هنرمندی!! ایا هنرمند درد مندی هست در این حوالی هول انگیز؟  نکته مهم: نگارنده علیرغم کلام نازیبای برخی زیبانامان که انرژی هسته ای را (چاه ویل) وسرمایه گذاری در ان را ( اتلاف منابع) و ( برخلاف منافع ملی ) میدانند به دلایل زیر ورود جمهوری اسلامی ایران به جمع قدرتهای هسته ای دنیا و تداوم این مسیر شکوهمند را دستاوردی بزرگ و ارمانی سترگ میدانم:

الف) فناوری و انرژی هسته ای از علوم پیچیده و برتر دنیای معاصر است. رسیدن به این فناوری خود دلیل محکمی دیگریست برای اثبات این باور بزرگ که: ما میتوانیم.

ب)فناوری هسته ای می تواند منبع تغذیه و توسعه شاخه های علمی دیگر در زمینه های پزشکی و کشاورزی و ....باشد. ج) فناوری بومی و درون زای هسته ای نماد عزت و استقلال طلبی ایرانیان است.این که ما بخواهیم از فناوری صلح امیز هسته ای استفاده بکنیم یا نه امری داخلی است وخودخواسته بوده و دیگران هرکه باشند(خصوصا انان که با بمب هسته ای از حقوق بشر دفاع میکنند!!) حق دخالت در این مقوله داخلی را ندارند(مانند هر مقوله داخلی دیگر)

کلام پایانی:جریان حق خواهی هسته ای به عنوان نماد عزت ملی و جریان حق خواهی فرهنگیان به عنوان تجلی شرافت معلمی هر دو بر حقند و در مسیری واحد. بدون توجه باورمندانه به بخش اموزش و فرهنگ سودای سروری و بهتری و برتری و حفظ استقلال و  عزت و شرافت  اموری موهوم و بی بنیانند. پس می گوییم انرژی هسته ای حق مسلم ماست  و صد البته همان گونه  و بل بسیار مهمتر از ان سرمایه گذاری در امر فرهنگ و توجه حداکثری و فراتر از همه بخشهای دیگر حق حیاتی ملت ایران و وظیفه بدیهی و اولیه متولیان امراست.به هوش باشیم و بکوشیم این دو جریان حق خواهی هسته ای و فرهنگی با تدبیر به مسیری واحد هدایت  و مدیریت شوند که اگر چنین شود حاصل ان اقتدار هر چه بیشتر نظام اسلامی و عزت لحظه افزون نام فرهمند و پر شکوه ایران و ایرانی خواهد بود.
منبع: تابناک
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار