مرور روزنامه‌های دوشنبه ۱۰ مهرماه
سناریوی امارات علیه جزایر ایرانی، آقای اردوغان! دالان جدید لازم نیست، ایران با تورم تک رقمی فقط دو سال فاصله دارد، حقوق ۹۳ میلیونی در ستاد وزارت نفت، بلاتکلیفی واردات و قیمت‌گذاری خودرو، تغییرات احتمالی در عرضه سیمان و فولاد در بورس، کاخ سفید بر سر دوراهی جدید و آلودگی هوا تهدیدکننده بهداشت روان، از مواردی است که موضوع گزارش‌های خبری و تحلیلی روزنامه‌های امروز شده است.
کد خبر: ۱۱۲۹۴۵۴
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۴۰۲ - ۰۹:۱۱ 02 October 2023

به گزارش «تابناک»؛ روزنامه‌های امروز دوشنبه ۱۰ مهرماه در حالی چاپ و منتشر شد که جزییات خنثی سازی خرابکاری تروریستی در تهران، ایران در تله چالش سالمندی، عضویت چراغ خاموش ایران در FATF، آب پاکی شورای رقابت روی دست خودروسازان و ۷۵ درصد مدارس بدون استاندارد رایانه‌ای در صفحات نخست روزنامه‌های امروز برجسته شده است.


تبلیغاتشرکت سئو
 
 

در ادامه تعدادی از یادداشت‌ها و سرمقاله‌های منتشره در روزنامه‌های امروز را مرور می‌کنیم: 

 


اروپا حق شرط گذاری ندارد


حنیف غفاری طی یادداشتی در شماره امروز رسالت با تیتر اروپا حق شرط گذاری ندارد، نوشت: سران سه کشور اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه این روز‌ها سیگنال‌های خاصی در قبال احیای برجام مخابره می‌کنند. آن‌ها (تروئیکای اروپایی) در جریان برگزاری نشست مجمع عمومی شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز چندین بار در مواضع ظاهری خود از اهمیت و جایگاه برجام و لزوم احیای آن سخن به میان آوردند. انریکه مورا، نماینده ویژه اتحادیه اروپا در مذاکرات هسته‌ای نیز مدعی شد که جایگزینی برای توافق هسته‌ای با ایران وجود ندارد. با همه این اوصاف، موضع‌گیری سلبی اخیر تروئیکای اروپایی در شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و استمرار بازی دوگانه آن‌ها در تعامل با واشنگتن و تل‌آویو، نشان می‌دهد اروپائیان هنوز از نگاه معامله گرایانه و دلالانه خود در قبال مذاکرات احیای برجام فاصله نگرفته‌اند. در چنین شرایطی دلیلی در خصوص وارد ساختن جدی‌تر اروپائیان به معادلات احیای برجام یا حتی انعقاد تفاهم‌های جایگزین از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان وجود ندارد. 

 


پارادوکس‌های رفتاری اروپائیان در قبال احیای برجام، ریشه در دو سال اخیر ندارد و مدت‌هاست تروئیکای اروپایی بازی در میان تناقضات هدفمند را به چارچوب اصلی بازی خود تبدیل کرده‌اند. اکنون، اروپا از یک‌سو به سال ۲۰۲۰ میلادی بازگشته است، جایی که جوزف بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا مدعی شده بود: «اتحادیه اروپا در مناقشه میان ایران و آمریکا بین دو طرف مردد مانده، نوشته اروپا باید بتواند از منافع خودش در برابر اقدامات تحمیلی از بیرون، دفاع کند. ما باید همه تلاش‌ها را به‌منظور جلوگیری از بروز یک درگیری خطرناک به‌کارگیریم و بستر مذاکرات جدیدی را فراهم کنیم که برجام را احیا می‌کند.»

 


اما بازیگران اروپایی در سال گذشته (۱۴۰۱)، باهدف حمایت از اغتشاشات عملا اصل مذاکرات را زیر سؤال برده و حتی احیای برجام را اقدامی عبث و بیهوده قلمداد کردند. فرصت سوزی صورت گرفته از سوی تروئیکای اروپایی و متعاقبا بازگشت آن‌ها به نقطه اولیه بازی، قطعا نباید به معضلی در دستیابی به منابع ملی ما تلقی گردد. مسئولیت این تناقضات و البته تبعات و هزینه‌های آن متوجه اروپائیان است و رویکرد کشورمان در این معادله قطعا تابعی از اخم و لبخند ماکرون و اولاف شولتس و حتی جوزف بورل نبوده و نخواهد بود. 


اروپائیان جهت احیای توافق هسته‌ای، مسیر زیادی در پیش دارند که مهم‌ترین آن‌ها، پذیرش رسمی عدول بروکسل از بیانیه ۱۱ ماده‌ای اروپا (پس از خروج ترامپ از برجام)، خروج از نقش واسطه گرایانه و دلال محور، پذیرش تضمین‌ها و راستی آزمایی‌های ضروری در پروسه احیای توافق هسته‌ای و عدم ادغام دغدغه‌های فرا متنی غرب در متن مذاکرات می‌باشد. اگر اروپائیان به این بایسته‌ها و پیش‌شرط‌ها تن ندهند، نمی‌توانند انتظار پذیرش بازی تاکتیکی و چندمنظوره خود از سوی جمهوری اسلامی ایران را داشته باشند. یکی دیگر از موضوعاتی که باید در تشریح بازی خاص اروپائیان در پروسه احیای توافق هسته‌ای مورد تحلیل قرار گیرد، تعارض دیپلماسی آشکار وپنهان در اروپاست. اگرچه به‌طور طبیعی میان دیپلماسی آشکار و پنهان هر یک از بازیگران حوزه روابط بین‌الملل تفاوت و فاصله‌ای وجود دارد، اما این فاصله در اروپا بسیار پررنگ است! 


مقامات اروپایی ازجمله جوزف بورل و انریکه مورا، بار‌ها در مواضع غیررسمی خود، ایران را بابت خروج یک‌جانبه آمریکا از توافق هسته‌ای و عدم تعهدپذیری اروپائیان در تأمین منافع اقتصادی کشورمان محق دانسته و ناظر بر همین مسئله، مطالباتی دال بر لزوم ارائه تضمین‌های فنی و اعتباری از سوی واشنگتن در روند احیای برجام پذیرفته‌اند، اما زمانی که پای دیپلماسی رسمی و اعلام مواضع نهایی (و تعیین‌کننده) به میان می‌آید، شاهد شکل‌گیری معادله جدید و دیگری بوده‌ایم. کشورمان طی دو سال اخیر به‌وضوح نشان داده است که احیای صوری برجام و عدم رفع عملیاتی تحریم‌ها را برنمی‌تابد و متعاقبا تعارضات رفتاری و گفتاری واشنگتن و تروئیکای اروپایی را نیز نخواهد پذیرفت. این قاعده در برهه کنونی نیز بدون هیچ‌گونه کم و کاستی نسبت به گذشته جاری است..


ترس از طالبان و وضعیت دشوار زندگی در افغانستان


زهرا نژادبهرام طی یادداشتی در شماره امروز اعتماد با تیتر ترس از طالبان و وضعیت دشوار زندگی در افغانستان نوشت: در بیش از بیست سال گذشته کشور ما پذیرای جمع کثیری از خواهران و برادران افغانستانی بوده که بنا بر آمار‌ها شمار آنان در کسوت مهاجر در کشور ما بسیار است. مردمانی هم‌زبان و رنج کشیده که شرایط دشوار زندگی در افغانستان آن‌ها را وادار ساخته به کشور ما که همسایه دیوار به دیوار آن‌ها هستیم، بیایند. آنان که رنج دو دوره حاکمیت طالبان، جنگ‌های داخلی با اتحاد جماهیر شوروی و دولت‌های ناکارآمد را به دوش کشیده‌اند اکنون در شرایطی قرار دارند که حتی مدارس و دانشگاه‌ها و اشتغال به روی دختران و زنان این کشور بسته است؛ این مردم تحت ظلم، طالبانی که پیش از روی کار آمدن با ایجاد ناامنی و کشتار این مردم بستری برای مهاجرت و پناهندگی آنان را فراهم کرده و دولت‌های ناکارآمدی که در طول بیش از این دو دهه رنگ آرامش و سلامت و امید را به روی آن‌ها بسته است، اکنون در کشور ما مهمان هستند. فرصت‌های آموزشی، اشتغال، امنیت و حتی ازدواج و زندگی در کنار خواهران و برادران همزبان ایرانی امکانی است که آنان توانسته‌اند در طول این چند دهه به دست آورند. اشتراکات فرهنگی و مذهبی از یک‌سو و هم‌زبانی و مهمان‌نوازی ایرانیان از سوی دیگر از اصلی‌ترین عوامل مهاجرت خواهران و برادران افغانستانی به ایران است، ازاین رو مساله آن‌ها به مساله ما مبدل شده است و لازم از است با نگاهی دیگر به موضوع آن‌ها نگریسته شود.

از سوی دیگر، ایران که سال‌ها است پذیرای آن‌ها شده، نیازمند حمایت و دریافت کمک‌های جهانی برای اسکان، آموزش و... برای آنان است. اما به نظر می‌رسد جهان و سازمان‌های بین‌المللی نسبت به این مهم با کم‌توجهی نظاره می‌کنند. این مردم که به طور گسترده طی سه دوره در تاریخ معاصر جهان، مهاجرت گسترده به ایران داشته‌اند هنوز هم ایران را برای مهاجرت ترجیح می‌دهند و این را فرصتی برای آلام و درد و رنج خود از شرایط سخت زندگی در کشور خود می‌دانند. با این نگاه، با خروج نیرو‌های امریکایی و اروپایی از افعانستان در دو سال پیش و ترس و نگرانی از روی کار آمدن طالبان موج گسترده‌ای از آن‌ها را وادار به مهاجرت به ایران شدند، این موج مهاجرت و پناهندگی نسبت به دوره‌های قبلی بسیار گسترده‌تر بود، اما به‌رغم سیاست‌های کشور‌های غربی برای خروج از این کشور هزینه آوارگی این مردم بر دوش ایران قرار گرفت و آنان پیروزمندانه دغدغه‌های خود را به رخ جهان می‌آوردند درحالی که کشور‌های منطقه به ویژه ایران هزینه این نوع رویکرد‌ها را پرداخت می‌کنند. سازمان‌های حمایتی و بین‌المللی نیز با نوعی سکوت معنادار نظاره‌گر هستند. 

هزینه خروج ائتلاف غرب از این کشور به گردن ایران وارد شد و سازمان‌های بین‌المللی نسبت به این مهم حساسیت نشان ندادند و دولت ایران نیز با کمترین فشار به آن‌ها درخواست‌های محدودی را داشته است! تنها کمک‌های محدودی از برخی کشور‌ها به ایران صورت گرفت که در برابر حجم نیاز برای اسکان آن‌ها بسیار محدود است؛ از کمک یک میلیون پوندی بریتانیا تا کمک کره‌جنوبی و... این به معنی انفعال مجامع بین‌المللی در برابر این موج عظیم مهاجرت که نه تنها شهر‌های شرقی ایران بلکه شهر‌های مرکزی و شمالی و جنوبی کشور را نیز تحت تاثیر قرار داده است! ذکر این نکته ضروری است که در قرن بیستم مساله پناهندگی و مهاجرت به امری عمومی در همه کشور‌ها مبدل شده است و این مهم بیانگر ضرورت توجهی ویژه به مساله ایجاد فرصت‌های مشترک برای زیست مشترک در جهان مشترک برای همه است. در این میان برخی دغدغه‌ها مهمان‌نوازی ایران را با مشکل روبه‌رو ساخته که لازم است مسوولان نسبت به این مهم شفاف‌سازی کنند! بروز برخی وقایع این شائبه را ایجاد کرده که این گروه مرتکب جرایم جدی می‌شوند! درحالی که براساس یک پژوهش با اتکا به آمار رسمی سال‌های ۹۶ تا ۹۸، مهاجران نسبت به افراد جامعه میزبان ۵۰درصد کمتر بزهکاری می‌کنند. این مهم در کنار نگرانی برای کسب فرصت‌های شغلی و بهره‌گیری از ظرفیت‌های اقتصادی ایران موجب شده دغدغه‌های تازه‌ای برای ایرانی‌های مهمان‌نواز و انسان‌دوست و خواهر و برادرنواز ایجاد کند که می‌بایستی مسوولان امور اقتصادی و اجتماعی نسبت به این مهم پاسخگو باشند! هرچند که بیشتر فرصت‌های شغلی که این گروه در ایران دراختیار دارند، معمولا در رده‌هایی است که ایرانی‌ها کمتر به آن اقبال دارند. از این رو به نظر می‌رسد باید با عنایت به رویکرد مهمان‌نوازی و یادآوری این شعر سعدی شاعر و سخنور گرانمایه ایرانی توجه کرد، که: بنی‌آدم اعضای یکدیگرند/ ... / چو عضوی به درد آورد روزگار/ دگر عضو‌ها را نماند قرار! / از این رو دیدن غم و رنج و محرومیت خواهران و برادران افغانستانی یقینا برای مردم ایران بسیار سخت و دشوار است، لذا ایرانی‌ها همواره پذیرای آنان بوده و هستند، اما این به این معنی نیست که جامعه جهانی فراموش کند که تکالیف و وظایفی نسبت به این شهروندان جهانی دارد! آنان که به دلیل سیاست‌های غلط و بازیگری نامتعادل و نامتعارف دیگر کشور‌ها که منجر به ترک خانه و کاشانه این مردم شده‌اند.

 

آسیب‌های حضور مهاجران در ایران


 امان الله قرائی مقدم طی یادداشتی در شماره امروز آفتاب یزد نوشت: مدتی است که حضور مهاجران به ویژه افغان‌ها در کشور به یک بحث داغ در رسانه‌ها تبدیل شده است. موضوعی که به درستی نسبت به عواقب آن، کارشناسان هشدار می‌دهند. نزدیک به ۵ میلیون مهاجر که عمدتا از افغان‌ها هستند در کشور داریم. حضور این تعداد می‌تواند بحران‌هایی را در زمینه خانواده‌ها به وجود بیاورند. به این دلیل که ممکن است این مهاجران با دختران ایرانی ازدواج کنند و دارای فرزند شوند و بزرگترین مشکلی که در سرراه این زوج‌ها قرار دارد این است که ایران به فرزندان آن‌ها شناسنامه نمی‌دهد به این دلیل که پدرانشان ایرانی نیستند. از سوی دیگر از منظر اقتصادی باید بگویم که این ۵ میلیون مهاجر به مواد غذایی، خوراک، پوشاک و مسکن نیاز دارند که خود هزینه زیادی را بر دولت تحمیل می‌کند. همچنین می‌توان گفت که تجانس فرهنگی را در کشور به وجود می‌آورند. نکته دیگر آنکه بحث آموزش این مهاجرین مطرح است که برای آن‌ها آموزش و پرورش تحصیل رایگان را درنظر گرفته است. اما بحث آسیب‌های اجتماعی موضوعی نیست که به راحتی بتوان از آن گذشت آسیب‌هایی، چون اعتیاد، دزدی، قتل‌ها و از سوی دیگر حضور ۵ میلیون مهاجر چه قانونی و چه غیرقانونی؛ یعنی بیکار شدن این تعداد از جوانان کشور. بسیاری از جوانان ما از بیکاری در رنج و عذابند، اما مهاجران افغانستانی در کشور به راحتی مشغول به کار هستند. این مسئله می‌تواند بدبینی سیاسی را به وجود بیاورد. در واقع، چون شغل و کار حق جوانان کشورمان است، اما به راحتی در اختیار افغان‌ها قرار می‌گیرد سبب می‌شود نسبت به حکومت بدبینی سیاسی به وجود بیاید.
به طور کلی حضور مهاجران در کشور که روز به روز بر تعداد آن‌ها افزوده می‌شود، فروریختگی اجتماعی را در ابعاد مختلف به وجود می‌آورد.
اما سوال بسیار مهمی که در این میان مطرح است اینکه چرا باید هزینه ۵ میلیون مهاجر را کشور که خودش با مشکلات معیشتی روبه‌رو است، بدهد؟

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار