به نماینده خود فرصت دهید/آقای هاشمی فقر و تبعیض کهگیلویه بزرگ را در مجلس فریاد بزن
جناب هاشمی به عنوان نماینده مردم بايد با صداي رسا و فريادي بلند از تريبون مجلس بحران كهگيلويه را كه فقر است و بيكاري و تبعيض و عدم توسعه همه جانبه است به گوش همه مردم و مسئولين كشور برساند و وجدانهاي بيدار را براي قضاوت و مشاهده وضعيت كهگيلويه به اين شهر بياورد.
تابناک
کهگیلویه وبویراحمد،آنچه در زیر آورده شده است از سری
یاد داشت های مخاطبان تابناک کهگیلویه وبویراحمد است که عینا درج می شود و
تابناک کهگیلویه وبویراحمد آن را تایید یا تکذیب نمی نماید شما هم می
توانید نظر خود را در خصوص این مطلب بیان کنید. بسمه تعالي
فقر،تبعيض،بيكاري ،ذلت و ننگ و خاري
سلام بر آنهايي كه ازهمه چيز خود گذشتند تا ما به هر چه مي خواهيم برسيم
سلام بر آنهايي كه قامت راست كردند تا قامت ما خم نشود
سلام بر آنهايي كه به نفس افتادند تا ما از نفس نيوفتيم
سلام بر كهگيلويه بزرگ كه سالهاست كسي را ندارد جز مردمانش كه عاشقانه دوستش دارند و كاملاً درك مي كنند-
ديارشان به مخروبه اي تبديل شده است كه مردمش مأيوسانه حسرت ديروز غافل از امروز نااميد به فردا عمر تلف مي كنند. در حاليكه بايد عبرت از ديروز استفاده از امروز اميد به فردا سرمشق زندگيشان مي بود.
كهگيلويه اي كه در دهه شصت پناهگاه امن مهاجرين جنگي بوده و بسياري از هموطنان خود را به اغوش گرم پذيرفت در دهه هفتاد كه آغاز سازندگي كشور بود استارت تبديل شدن به متروكه را با شيبي تند زد و علي رغم سفر پر خير و بركت مقام معظم رهبري در دهه هفتاد و تأكيد معظمله، بر برون رفت استان از تنگناهاي موجود ،كارهايی انجام شد اما نه براي كهگيلويه بزرگ- دهدشت- چرام- بهمئي- لنده! اين چند شهرستان بر روي كاغذ ، به هيچ وجه نتوانستند پا به پاي شهرستانهای گچساران و ياسوج در توسعه پايدار و همه جانبه پيش رود و هم چنان غرق سياست زدگي- فقر- مواد مخدر و بيكاري بوده و هست! مگر مولايمان علي (ع) نفرمودند اگر فقر از درب خانه اي وارد شود ايمان از پنجره آن خارج مي شود و يا در سخني ديگر مي فرمايند اگر فقر موجود زنده اي بود هر آن چشم علي به آن مي افتاد با شمشير دو نيمه اش مي كردم- پناه به خدا مي بريم از اين موجود پليد كه مثل موريانه به جان مردم ما افتاد و تمام شرف و حيثيت مردم ما را آماج خود قرار داده است- مردميكه در مقابله با دشمن سرا پا مسلح سر بلند و سرافراز با تقديم بهترين دردانه هاي زندگيشان و بيشترين سهم را در بيرون كردن دشمن از خاك وطنشان داشته اند امروز دچار پديده اي زشت بنام فقر شده اند و سربازاني كه در ميدان جهاد اصغر توانستند طي هشت سال دفاع مقدس از آبرو و شرف اسلامي پاسداري كنند- در ميدان هاي پر خطر جهاد اكبر مورد تهاجم و تجاوز قرار گرفته اند و جنود ابليس شط فرات حيثيت و شرف ما را تصرف كرده است، صرف نظر از اينكه شخص يا اشخاصي و يا دولتي را متهم و يا مقصر بدانيم خواص و نخبگاني يا كه مردم را به حال خود رها كرده اند و به حوادث سپرده اند مقصرين اصلي اند و تأسف بارتر از آن كه عده اي بدون توجه وضعيت مردم غافل از نان شب مردم گوشه اي نشسته اند و آيات زهد و تقوي ميخوانند و توقع دينداري و امانت داري و حفظ كرامات انساني از مردم گرسته را دارند مگر آموزهاي ديني به ما نياموخته اند هر انساني كه معاش ندارد معاد هم ندارد، و مگر مردم ما نمي دانند كار و تلاش و كسب مال حلال براي خود و خانواده اش مثل مجاهدي است كه در راه خدا جهاد مي كند اما كدام زمينه و فضاي كسب كار و بستر مهيا كه مردم ما جهادگر باشند؟
كافي است چند روزي در شهرهاي دهدشت- لنده- چرام- بهئي- قله رئيسي و ديشموك قدم بزني تا عمق فاجعه را در يابيد كه غبارغم و اندوه از در و ديوار ملموس و مشهود است و علي رغم اينكه مناطق اين شهرستان ها مناظر زيباي طبيعي دارند و از نظر علمي- طبيعت ثروت را آشكار و فقر را پنهان مي كند- و كوير ثروت را پنهان و فقر را آشكار مي كند ولي عمق فاجعه آنقدر زياد است كه اين فرضيه علمي هم موضوعيت ندارد جوانان بيكاري كه شبانه روزشان را به فجيع ترين وضعيت ممكن مي گذرانند و در بهترين بازده سني هيچ كارائي ندارند و والديني كه سالها زحمت تربيتشان را كشيده اند مأيوسانه به قد و قامت فرزندشان نگاه مي كنند، و جوانان روز به روز افسرده تر مشوند- و هر روز شاهد خودكشي هاي فراواني در شهرستان هاي دهدشت- لنده- چرام- و بهمئي هستيم و حتي در مكانهاي امن و مراقبتي مثل زندان خود را حلق آويز مي كنند وا اسفا ما شده ايم پدراني افسرده پرور و استعداد كش! همه مردم استان كهگيلويه بزرگ را به عنوان منطقه اي نخبه پروري مي شناختند اما سالهاست كه نخبگان اين ديار در دام اعتياد مي سوزند و ديگر نخبه اي در كار نسيت، جوانان اين شهرستانها بدليل بيكاري در پاركها ماري جوانا دود مي كنند، و شب را بيدار و روز را خواب مي گذرانند. كدام شهرستان را سراغ داريد به اندازه كهگيلويه بزرگ تحصيل كرده بيكار را داشته باشد خانواده اي نيست كه چهار نفر ليسانس بيكار نداشته باشد. و تنها امرار معاششان يارانه 45 هزارتوماني است. اين چه امرار معاشي است كه فقط زنده ايم و از زندگي خبري نيست، قبلاً پشت ماشين نوشته ها حكايت از سرزنش فرد بود كه مي نوشتند (عاقبت فرار از مدرسه) اما امروز مي نويسند عاقبت ليسانس و فوق ليسانس گرفتن!!!!!
آيا اين مطلب فاتحه كسب علم و دانش، تحقيق و پژوهش و جلب جذب مسائل علمي نيست؟ آن باباي بيچاره اي كه تنها دارايي اش كه چند گوسفند بوده فروخته و شهريه دانشگاه آزاد پرداخت كرده تا امروز فرزندش عصاي پيري اش باشد و جبران زحماتش را نمايد، حال نه گوسفندها را دارد و نه فرزند شاغل. فرصت هايمان را در كشاورزي و دامداري از دست داده ايم و از جمع چند روستاي يك روستاي بزرگي بنام شهرستان بوجود آورديم كه به همه چيز شبيه است جز يه شهرستان و تنها روي كاغذ شهرستانند آبهاي استان كه خروجيشان كهگيلويه بوده است و دو دستي تقديم استانهاي خوزستان و بوشهر كه در حال حاضر بهترين وضعيت ممكن را در توسعه همه جانبه دارند تقديم نموده ايم، كه حتي حاضر نيستند به مردم ما زمين براي كشاورزي بفروشند! بله ديگران از فرصتهاي ما به خوبي استفاده مي كنند و ما بايد حسرت فرصتهاي از دست رفته را بخوريم ديگران پيكانشان را به بنز تبديل كردند اما ما هنوز فرغونمان را به اَرابه هم تبديل نكرده ايم تأسف بارتر از آن فرزندان اين ديار در استانهاي هم جوار به پست ترين كارها گمارده مي شوند و يا آلونك جلوي رستورانها - نگهبان درب مغازه ها- مسئول نظافت سرويس بهداشتي پاركها- و متصدي پمپ بنزين ها فرزندان اين مرز و بوم هستند. در حالي كه از بلندگوهاي مساجد استان بوشهر اعلام مي كنند هر كسي فرزند بيكاري دارد معرفي نمايد تا به عسلويه بفرستيم و مشغول به كار شوند، اما تمام زمينهاي كشاورزي مردم كهگيلويه را منابع طبيعي منابع ملي اعلام كرده است- انساني كه نه آب دارد و نه زمين دارد و نه گوسفند دارد چگونه زندگي كند جزء با گدايي؟ خجالت مي كشيم در بوشهر بگوييم بچه دهدشتيم در جواب مي شنويم همان شهري كه خيلي گدا دارد؟! خروجي اين وضعيت بزرگان ما محتاج، جوانان ما معتاداند.
آمار و اطلاعاتي از وضعيت نابسامان كهگيلويه داريم كه انسان به محض شنيدنش حق دارد دق كند و بميرد.
مرا عار آيد از اين زندگي كه سالار باشم، كنم بندگي
تن مرده و گريه دوستان به از زنده و طعنه دشمنان
2- تبعيض: عليرغم اين كه اغلب شهروندان كهگيلويه بزرگ كه دستشان به دهانشان مي رسيد و هم بضاعت مالي و هم بضاعت فكري داشته اند با افتخار به پيشرفت و توسعه و رشد همه جانبه مركز استان مشغول هستند و اين را براي خود مايه مباحات مي دانند كه مركز استانشان از هر لحاظ نظر پيشرفت و توسعه يابد اما شهرستان گچساران به لطف طلاي سياهاش و پايتخت انرژيش و نماينده فعال ملي اش كه قرعه شانس را همراه با دولت تدبير و اميد داشت در اين چند سال با خيزش با صلابتي پلكان ترقي و تعالي را يكي پس از ديگري طي مي كند و روز بروز شاهد رشد و شكوفايي و توسعه همه جانبه آن شهرستان هستيم و ياسوج هم به لطف مركز استان بودنش و پايتخت طبيعتش هر چند كه نسبت به ساير مركز استان ها پيشرفت قابل ملاحظه اي نداشته است اما اين دو شهرستان گوي سبقت را در توسعه همه جانبه از شهرستانهاي كهگيلويه بزرگ ربودند، و پر واضح است كه در تخصيص اعتبارارات و تقسيم منابع مالي و به كار گيري نيروي انساني و توزيع امكانات سرمايه اي به طور عادلانه رفتار نشده و نمي شود. مشاهده مي كنيم تمام ورودي هاي مرکز استان و جاده هاي كوهستاني صعب العبور كه همگي تا قبل از انقلاب كوه كمر بودهاند، امروز چند بانده و تمام روستاهاي مركز استان از نعمت برق- گاز و آب برخوردارند و بعضاً براي يك روستاي چند خانواري پل ميلياردي زده اند و تمامي امكانات راه و ترابري جهاد كشاورزي و امور عشاير در اختيار اين دو شهرستانند.
ولي جاده هاي شهرستانهاي كهگيلويه كه قبل از انقلاب احداث شده اند، به قتلگاه مردم بي دفاع آن ديار تبديل شدند و دريغ از يك جاده مناسب و يك بستر مناسب در اين چند شهرستان – شهرستان هايي كه يك مركز بهداشت و اورژانس با يك آمبولانس ندارند و اموات خود با وانت حمل مي كنند! كجاي دنيا غير از كهگيلويه سراغ داريد كه اين چنين باشد؟ مردم ما به خوبي ميدانند كه چوب نجابتشان را ميخورند بيش از بيست سال است كه با فلاكت زندگي مي كنند اما به روي خود نياوردند و با اغماض از حق خود گذشتند (اما اگر سر ديزي باز است حياي گربه كو)؟ استانها همجوار كه هزاران فرصت شغلي دارند و هم از لحاظ كشاوزي قطب مهم كشورند حيات ما را برده اند و در بكارگيري تحصيل كردگان استان ما عنوان بومي و غير بومي را علم كرده اند و از پذيرش نيروهاي ما در پارس جنوبي و شمالي خودداري مي كنند و كسي نبود از نمايندگان استان که بلند شود و فرياد بزند بي انصافها شما مايه حيات تان از استان ما سرچشمه مي گيرد.
آنچه كه مسلم است آگاهان استان ما يا درگير لجاجت هاي سياسي و يا قومي و قبيله اي هستند و يا به خواب غفلت رفته اند، كه مي طلبد مردم شهرستان كهگيلويه بزرگ با وحدت و اتحاد و يك پارچگي از باب اينكه حق گرفتني است پيگير حقوق حقه خود از مسئولين باشند و از طرفي انتخاب مهندس هاشمي نويد بخش آينده اي روشن و پاياني بر روزهاي تاريك و طلوع دوباره بارقه هاي اميد در دل اقشار مختلف بويژه جوانان اين خطه از سرزمين ايران بزرگ است انتخاب هاشمي فرصت فوق العادهاي است كه مي تواند فنداسيون توسعه پايداري و رشد همه جانبه اقتصادي و عمراني را در ابعاد مختلف با كمك تيم توانمندش پي ريزي نمايد و جاني تازه در كالبد خسته و رنجور كهگيلويه بزرگ باشد و بشارت دهنده سپري شدن دوران منت و رنج اين مردم مظلوم كه سالها به جاي ماهي گيري ماهي دستشان دادهاند را نشان ميدهد حضور مردي از جنس مردم آشنا به مصائب و محروميت هاي منطقه- مديري مدبر- كارداني عملگرا و آبادگر- سربازي فداكار و درد آشنا و عاشق خدمت بي منت كه اجراي صدها پروژه ملي را دركار نامه دارد با روحيه خستگي ناپذيري كه از صفات برجسته روحي ايشان است اين اميد را به كهگيلويه بزرگ ميدهد كه هويت و اصالت خود را باز خواهد يافت.
و حال اي مردم انقلابي و هميشه در صحنه شهرستان كهگيلويه بزرگ هاشمي آمده با انديشه هاي نو و نگاهي عميق به افق هاي دور دست براي شكوفايي و رونق اقتصادي سرزميني كه تاريخش مملو از رشادت ها و پايمردي و مردانگي مردان ديارش بوده، يقيناً مردم كهگيلويه بزرگ به عمق فاجعه و محروميت و فقر و نبود زير ساختهاي صنعتي و اقتصادي واقف اند و متفق القول بر اين باورند كه زمان جراحي بزرگ اقتصادي فرا رسيده و انجام كارهاي بزرگ مردان بزرگ و كار آزموده را مي طلبد و چه كسي بزرگتر و كار آزموده تر از هاشمي كه به كرات امتحان خود را در به فعليت رساندن پروژه هاي بزرگ ملي به منصه ظهور رسانده است و به همين لحاظ نميگوييم هاشمي تا 40 سال بايد نماينده باشد مي گوييم تا ده دور ديگر ما به روحيه هاشمي و هاشمي ها در كهگيلويه سياست زده و غرق در فقر و بيكاري نيازمنديم تا اين كشتي طوفان زده را به ساحل امن برساند، انشالله.
در پايان يك توصيه به مردم عزيز و چند توصيه به آقاي هاشمي نماینده مردم عزيز و مظلوم كهگيلويه دارم.
به نماینده خودتان فرصت دهید
شما كه عادت كرده ايد به نداري و بيكاري به مدت يك سال دندان روي جگر بگذاريد و از مراجعات مكرر و توقع كار فردي به هاشمي امتناع بورزيد و خويش تن داري و آبروداري كنيد تا هاشمي بتواند به فراغت بال بيشتري به جنگ مشكلات برود و مثل نمايندگان ادوار گذشته دچار روزمرگي نگردد
لکن آقاي هاشمي ميبايست با استفاده از تمام ظرفيتهاي لازم محلي و كشوري با رويكرد تعامل با بخش دولتي و خصوصي و ارتباط با خيرين و با استفاده از توان تمام مجموعه بويژه طرفداران صديقش در حل مشكلات بكوشد.
2- هاشمي مي بايست غافل از قاطبه مردم نشود و با استفاده از نيروهاي توانمند همه شهرستان ها بويژه كساني كه روحيه گره گشايي در حل و فصل گرفتاري مردم دارند بكارگيري نمايد و از تصميم هاي مكرر در تصميم گيري جداً بپرهيزيد.
3-جناب هاشمي نماینده همه مردم چهارشهرستان است ازاینرو می طلبدبه صورت دوره ای گزارش کار به مردم حوزه انتخابيه دهدهمچنین از برنامه ها و اهداف كوتاه مدت- ميان مدت و بلند مدت رابراي مردم تشريح نماید.
4- يكه و تنها به جنگ مشكلات رفتن فولاد هم باشد در درازمدت و فرسودگي روحي و خستگي جسمي را در پي خواهد داشت اقایی هاشمي بايد از تمام پتانسيلهاي انساني در حل مسائل استفاده بهينه را بنمايد وبا تشکیل کارگروهایی در شهرستانهای مختلف ازاین ظرفیت استفاده نماید
5- جناب هاشمی به عنوان نماینده مردم بايد با صداي رسا و فريادي بلند از تريبون مجلس بحران كهگيلويه را كه فقر است و بيكاري و تبعيض و عدم توسعه همه جانبه است به گوش همه مردم و مسئولين كشور برساند و وجدانهاي بيدار را براي قضاوت و مشاهده وضعيت كهگيلويه به اين شهر بياورد.
6- دفاترنماینده مردم در شهرستانها پتانسيل ها و ظرفيت هاي و مشكلات مردم را به ترتيم اولويت دسته بندي كرده و در اختيار ايشان قرار دهند.
در پايان از خداوند منان عاجزانه، خاضعانه و خاشعانه توفيق روز افزون نماینده مردم رادر حل مشكلات خواستارم.
خدايا چنان كن سرانجام كارتوخشنودباشي وما رستگار
قادر قادرنسب
كارشناس ارشد مديريت