*چه شد در این شرایط حساس و تاریخی تصمیم گرفتید پا به عرصه ریاست جمهوری برای سومین بار بگذارید؟

بله؛ برای سومین بار. چون من برای دفع خطری آمده ام که در 13 بهمن 1360 در عملیات فتح المبین آماده می‌شدیم، به دوستان گفتم در این جنگ پیروز می شویم ولی بعد گرفتار اقتصاد می‌شویم. من می خواهم به این دستخط شهید باقری نگاه کنید.

*امکان این وجود دارد که دستخط را بخوانید؟

بله، در 13 بهمن سال 1360 در حالی که برای عملیات فتح‌المبین آماده می‌شویم، شهید باقری می گوید برادر محسن و آقا رحیم در جلسه قرارگاه آمدند. برادر محسن در ارتباط با استراتژی صحبت کرد و این مطالب را بیان کرد که آمریکایی ها از این جنگ به نتیجه نخواهند رسید، ولی بعداً از خارج دو اقدام صورت می گیرد. یکی منزوی کردن ایران در خارج در زمینه سیاست خارجی و دیگر محاصره شدید اقتصادی. علاوه بر این، اتحاد کشورهای عربی است با این نکته که دیگر اسرائیل دشمن اعراب نیست، بلکه ایران دشمن اعراب است. الان اسرائیل با امارات، بحرین و غیره همپیمان هستند و ایران را محاصره اقتصادی کردند. 

*این 40 سال پیش بود.

درست است. می توان فردی مثل من که از 40 سال پیش نگران وضعیت اقتصادی بودم، جنگ تمام شود، دست روی دست بگذارم؟ بلافاصله که جنگ تمام شد قرارگاه سازندگی خاتم‌الانبیاء را تشکیل دادم و دهها پروژه اعم از سد کرخه، اتوبان ساوه و ... درست کردم. بعد از 8 سال که از فرماندهی کنار آمدم وارد مجمع شدم و همه کار من در مجمع، تدوین سیاست های کلی اصل 44، اقتصاد مقاومتی، چشم‌انداز آینده ایران و مشاوره دادن خدمت مقام معظم رهبری بود و ایشان تمام این سیاست ها را به دولت ها ابلاغ کرده ولی حتی یک بند هم از این سیاست ها را تبدیل به قانون و یا برنامه نکرده‌اند تا اجرایی شود. 

در هر دو انتخابات به یاد دارید آقای روحانی کلید بلند کرد، من دست در جیب کردم و یک هزار تومانی بیرون آوردم. گفتم مردم این کلید بی‌خاصیت است و من می خواهم اجازه ندهم پول ملی ما سقوط کند. امروز انگیزه من خیلی بیشتر شده چون خطر اقتصادی و اوضاع اقتصادی خیلی بدتر از آن دو انتخابات قبل است.

*یکسری از قابلیت های خود را بیان کردید. اگر بخواهید چند قابلیت اصلی خودتان را عنوان کنید که می تواند کمک شما کند و با آن قابلیت ها به صحنه آمدید، چه قابلیت هایی است؟

دوستان به من می گویند از صفر شروع می‌کنید و یک نهاد می سازید. مثلاً قبل از انقلاب در سن 14 سالگی با دو تن از دوستان خود در مسجد چشمه علی مسجد سلیمان با کمک خادم آنجا انجمن دین و دانش درست کردیم. سال 50 که هنرستان شرکت نفت آمدم، وارد سیاست شدم گروه منصورون را درست کردیم. انقلاب که پیروز شد وقتی ترورها در ایران سال 58 شروع شد، سپاه آمدم و سازمان اطلاعات سپاه را راه‌اندازی کردم. وقتی فرمانده سپاه شدم با حکم حضرت امام (ره) که سه نیرو درست کنید، تیپ، لشگر و سه نیرو درست کردم. بعد که وارد مجمع تشخیص شدم دبیرخانه مجمع دو اتاق بود که آقای دکتر حبیبی را خدا رحمت کند، با 3-2 نفر منشی بود. من دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام را در تعداد زیادی کمیته و کارشناس و 6-5 پزوهشکده درست کرده‌ام. 

برنامه من این است که اقتصاد ایران را از صفر دوباره شروع کنیم. یک اقتصاد مدرن، ایرانی و اسلامی بوجود آوریم. خوشبختانه امکانات فراوان و زیرساخت های فراوانی هست که می توان اقتصاد ایران را سامان داد و بدلیل اینکه بیش از 20 سال در مجمع تشخیص همه سیاست های کلی را مشورت خدمت مقام معظم رهبری داده‌ایم، بیش از هر کس دیگری مسلط هستم که چطور می توان در چهارچوب این سیاست های کلی اقتصاد ایران را نوسازی و بازسازی کنیم.

*آقای محسن رضایی اختیارات رئیس جمهور را در قانون اساسی کافی می داند تا مشکلات مردم را بصورت جامع حل کند یا مانند برخی از آقایان که ابتدا گفتند اختیارات کافی است و بعد وسط راه گفتند اختیارات کافی نیست و رئیس جمهور تدارکات چی است، معتقد است؟

اختیارات رئیس جمهوری به نظر من فوق‌العاده زیاد است. البته با توجه به روحیاتی که در امام و مقام معظم رهبری داریم، هیچ رئیس جمهوری بی‌اختیار در هیچ زمینه ای نمی ماند و حتی از اختیارات مطلقه ولی فقیه هم در صورتی که رهبر انقلاب موافقت کند، می تواند استفاده کند؛ مثل جلسه سران سه قوه که الان درست شده است.

*شورای هماهنگی اقتصادی قوا.

بله. همه مسائل را می تواند حل و فصل کند. در زمان امام در مسئله جنگ امام اختیاراتی که دادند نشان می دهد در جمهوری اسلامی هیچ رئیس جمهوری بن بست ندارد مگر خودش در بن‌بست باشد. 

*به نظر می رسد دو نظریه متفاوت برای حل مشکلات اقتصادی وجود دارد. یکی نگاه به درون و توانمندی های داخلی است و می‌گویند اول بر پایه های توانمندی های داخلی و بعد از ارتباطات بین المللی استفاده کنیم. یک نگاه دیگر این است که اولویت نخست را به ارتباطات بین الملل و ارتباط با بیرون و نگاه به بیرون می گذارد. شما کدام نگاه را می‌پسندید؟

ما این نگاه را حل کرده‌ایم. در اقتصاد مقاومتی، اقتصاد درون‌زای برون‌گرا داریم. این اقتصادی است که با توانائی های داخل بر بیرون اثرگذار هستید. اگر اقتصاد قوی داشتیم ما را محاصره اقتصادی می‌کردند؟ اقتصاد قوی اقتصادی است که از داخل به بیرون سرایت می کند و حوزه وسیعی را دربرمی گیرد و اگر بخواهند این اقتصاد را محاصره کنند، کشورهای زیادی زیان می بینند. الان شما نبرد آمریکا و چین را ببینید. به محض این که آمریکا می خواهد مسئله فولاد را به امریکا تعرفه می‌بندد، بلافاصله چین هم چند تعرفه می بندد و اینها در جنگ اقتصادی به نتیجه می رسند و توافق می کنند و سر جای خودشان برمی گردند. بنابراین ما مسئله را حل کردیم و دیدگاه کاملاً روشن است. 

درون‌زایی یعنی باید دست به زانوی خود بگیریم همانطور که در مسئله دفاع این کار را کردیم و بعد نگاه به بیرون داشته باشیم، چون نمی خوهیم اقتصاد را معیشتی نگه داریم. اقتصاد معیشتی هیچ جایی جواب نمی دهد، ولی اقتصادی که از درون بجوشد و به بیرون سرایت کند. حالا وقتی می خواهیم به بیرون سرایت کند نیاز به دیپلماسی در کنار میدان اقتصاد داریم. 

الان دیپلماسی قطع است؛ این دولت اصلاً رایزن اقتصادی ندارد. رایزن هایی که سفارتخانه های ما دارند دیپلمات های تشریفاتی هستند که کارهای سیاسی و غیراقتصادی انجام می دهند، در حالی که دیپلماسی اقتصادی را اگر در کنار تولیدات داخلی داشته باشیم اقتصاد ایران به بیرون هم سرایت می کند. در عراق و سوریه و لبنان چرا تجار ما پشت سر این همه زحمتی که ما می کشیم نمی روند و باید از ترکیه و عربستان بیایند؟! پس ما هم در داخل مشکل داریم که اقتصاد ما درون زا نیست و هم در بیرون مشکل داریم که راهی برای تولیدات داخلی در خارج باز نمی کنیم. در دولت ما هم برنامه در داخل داریم و هم دیپلماسی اقتصادی را تقویت می کنیم، سیاست همسایگی را تقویت می کنیم، اتحادیه آسیای جنوب غربی را درست می کنیم و ایران به دنبال این خواهد بود که به دنبال کمک به صلح و امنیت، حتماً تجارت را راه بیندازد. حتماً شنیده اید که بیان کرده ام یک ریال در مقابل یک ریال! این هیچگاه با برادری ما منافات ندارد. ما با کشورهای جبهه مقاومت برادر هستیم، تجارت هم می کنیم. به آنها کالا می فروشیم، آنها به ما کالا بفروشند. بنابراین مدل ما در اقتصاد کشور یک مدل کاملاً مقاومت در همه زمینه هاست؛ اقتصاد ، سیاست ، فرهنگ تا بتوانیم ایران را تبدیل به یک ایران قوی کنیم.

*سهم تحریم ها و سوءمدیریت ها را در مشکلات کنونی چطور می بینید؟

کدام تحریم ها؟ تحریم های داخلی را اگر فرض کنیم، خب بله؛ اقتصاد گرفتار است، یا تحریم خارجی و یا تحریم داخلی. تحریم های داخلی چندین برابر تحریم های خارجی است. 

*یعنی سومدیریت ها که بدان خودتحریمی گفته می شود؟

یکی‌اش سومدیریت است. یکی هم دیوان‌سالاری عجیب و غریب است. دیوان سالاری آلوده و پرهزینه که هم هزینه برای دولت درست می کند و هم برای کارآفرینان هزینه درست می کند. وقتی می خواهید مجوز بگیرید، به جای 48 ساعت یک سال زمان از شما می گیرند کسی حاضر است سرمایه گذاری کند؟ شما یک تاجر هستید که کالا سوار کردید که صادر کنید، وسط راه می شنوید یک بخشنامه خلق‌الساعه از بانک مرکزی صادر شده است. نگاه می کنید تمام محاسبات شما اشتباه از آب درآمده است. می خواهید برگردید این هزینه را چه کنید؟ بخواهید جلو بروید این بخشنامه جدید که وارد شده را چه کنید؟ بنابراین مشکل ما عمدتاً تحریم های داخلی است، بعلاوه سومدیریت! یعنی سومدیریت روی تحریم های داخلی همچون مقررات، بروکراسی دست و پاگیر، ساختار اقتصادی، ساختار اداری و مدیریت اضافه می شود. فرض کنیم این تحریم ها را فردا بردارند...

*تحریم های بیرونی؟

بله. فردا تحریم های بیرونی برداشته شود و FATF هم تصویب شود. کسی با بانک های ایران کار نمی کند. بانک های ایران اصلاً استانداردهای بین المللی را ندارند. هیچ بانک خارجی با بانک های ایران حاضر نیست کار کند. اصلاً هزینه های بالا می برند و ریسک بالایی را تحمل می کنند. تنها یک بانک کوچک خاورمیانه داریم که خیلی هم کوچک است که استانداردهای بین المللی را رعایت کرده است. 

بنابراین حل مسئله ما و مشکل اقتصادی ما باید ابتدا از داخل شروع شود. ما برای این امر برنامه داریم. تمام آسیب ها را شناسایی کردیم و دولت ما برنامه جدی خواهد داشت و از تقسیم کار منطقه ای که می کند، واگذاری اختیارات مرکز به استان ها و من از «ایالت های اقتصادی» نام می برم که می گویند در قانون اساسی نیست در حالی که وجود دارد. اصل 127 می گوید رئیس جمهور با تصویب هیئت وزرا می تواند بخشی از اختیارات خود را به نمایندگانی بسپارد. از همین استفاده می کنیم. این اجراییاتی که دولت مرتباً دخالت می کند و دست در اقتصاد می کند و دست در جیب مردم می کند کل آنها را واگذار به استان ها می کنیم که سرعت کار زیادتر شود و مردم همان استان در اینجا شراکت یابند. جنابعالی اگر مطالعه کنید حدود 50-40 درصد سپرده های همه استان ها به تهران می آید. چرا باید به تهران بیاید؟ مگر آن استان نیاز به سرمایه گذاری ندارد؟ سپرده های مردم همان استان را می گیرند 50 درصد را می گذارند و 50-40 درصد را به تهران می آورند. خیلی از کارآفرینان به من می گویند هزینه ای که مرتب می پردازیم سوار هواپیما می شویم و مشکل اداری خود را در تهران حل کنیم تا برگردیم، هزینه ها ما را به ورشکستگی می کشاند. 

*نکته ای که من اشاره کردم، قبول دارید برخی سوءمدیریت ها به عنوان خودتحریمی عنوان می شود؟

سوءمدیریت در کنار خودتحریمی دو بحث است.

*یعنی جدای از هم هستند؟

بله. اینها همدیگر را متاسفانه تقویت می کنند. سوء تحریم هم نداشته باشید، مثلاً فرض کنید برادران حزب اللهی دولت را داشته باشند ولی نتوانند دیوان سالاری را حل کنند، نتوانند 10 هزار قانون و 40 هزار مقرره را حل کنند کاری نمی توان کرد. ما هم مدیریت را حل می کنیم یعنی دولت جوان انقلابی را بر سرکار می آوریم و هم کل این 10 هزار قانون و 40 هزار مقرره را از طریق تنقیح حل و فصل می کنیم و بعد ساختار اقتصادی را درست می کنیم. لذا تنها با مسئله مدیریت مسئله حل نمی شود.

*در خانواده بزرگ رضایی میرقائد، حالا نه فقط خانواده خودتون بیکار هم دارید؟

بله.

*وقتی با شما مواجه می شوند و درخواست کار می کنند بعنوان مسئول جمهوری اسلامی چه حسی به شما دست می دهد؟

الان دو دختر من بیکار هستند ضمن این که من در نوجوانی و جوانی بیکاری و سختی را با تمام وجودم حس کردم. من تابستان ها کار می کردم. یعنی تعطیلات دبستان، مدرسه و دبیرستان را کار می کردم و بعد به تهران آمدم و دانشجوی دانشکده علم و صنعت که الان دانشگاه شده، رشته مهندسی مکانیک شدم در کارخانه ارج در اتوبان کرج کار می کردم. نقشه فنی کار می کردم. کارگری بوده است. من خاطره ای هم بیان کنم که تنوعی در جلسه باشد. من 5 سالگی با پدر برای کار چوپانی می رفتم. یک روز گوسفندان را به صحرا بردیم، آن جا رودخانه ای (جویی) بود که اطراف آن درخت و علفزار بوده است. پدر کاری داشتند و تا خانه رفتند و برگردند، به من گفتند حواس شما به گوسفندها باشد. من وقتی آنجا بودم صدای بلبل ها در درخت ها می آید سنگ برمی داشتم و دنبال بلبل ها می رفتم. یکباره دیدم صدای وحشتناکی بلند شد و بلند شدم و دیدم گوسفندها در مزرعه رفتند و صاحب مزرعه به سرعت می آمد که اینها را بیرون کند. این بنده خدا فریاد می زد چه کسی این گوسفندها را آورده است، تا من را دید. به من رسید و یک سیلی محکمی به من زد که یک دور دور خودم چرخیدم و شروع به گریه کردم و سمت خانه رفتم. من با سختی زندگی کردم و امروز وقتی می شنوم نان قرضی را می شنوم و زباله گردی را می شنوم و کوله بری را می شنوم، با همه وجود احساس می کنم خودم هستم.

*برای اشتغال جوانان چه کاری انجام می دهید؟ اولویت اول و گام اول شما چیست؟

اولاً باید یک کار فوری فوری را انجام داد. چون جامعه ما در اوج نارضایتی است. این کار همان یارانه 450 هزار تومانی است که بیان کردم که اگر فرصت شود توضیح خواهم داد. نمی شود به مردم قول دهیم که نقدینگی را می آوریم سرمایه گذاری می کنیم، برخی کارها سال دوم و سوم جواب می دهد. ما برای همین 6 ماه اول دولتی که به دست می آوریم داریم در 6 ماه اول باید کارهایی بکنیم اما مسئله اصلی اشتغال است. حتی 450 هزار تومانی که می دهیم فرمول دارد. یک بخشی را مردم صرف کالاهای مصرفی می کنند و یک بخش را صرف قسط مسکن می کنند که برای آنها خانه می سازیم. که در کنار آن بتوانیم تولید را نیز انجام دهیم. یکی از مهم ترین کارهایی که به صورت جدی دنبال آن هستیم، این است که نهضت مسکن ایرانیان را راه می اندازیم. این نهضت مسکن دو کار انجام می دهد. از یک سو تولید و اشتغال را افزایش می دهد، از سوی دیگر رفاه و آسایش را بالا می برد. چرا مسکن تولید و اشتغال را بالا می برد؟ چون مسکن وقتی راه می افتد 300 صنعت بدنبال آن راه می افتد یعنی مسکن مثل لوکوموتیوی می مامند که 300 واگن پشت آن راه می افتد مثلاً خانه می سازید در و پنجره سازی فعال می شود، سیمان فعال می شود، رنگ فعال می شود، کاشی فعال می شود و غیره. هر یک از اینها نیز ده ها صنعت هستند. وقتی حجم مسکن بالا می رود تمام این صنایع و اشتغال بوجود می آید. شغل زیاد می شود. مسکن ساخته می شود وقتی به دست مردم داده می شود نسل جوان شغل و درآمد دارد و مسکن هم دارد و ازدواج می کند. چرا 11-10 میلیون جوان ما در آستانه ازدواج هستند ولی ازدواج نمی کنند؟ 

*فکر می کنید سن ازدواج چقدر باید شود و الان اشاره کردید راهکاری که ارائه می دهید ازدواج را هم شامل می شود. برای ازدواج این راهکار را جلو می روید یا کنار آن کار دیگری می کنید؟

این امر به ازدواج کمک می کند. بحث ازدواج را خواهیم رسید. اجازه دهید این بحث را کامل کنم. وقتی مسکن چنین کاری را انجام می دهد، همه می گویند ما پول نداریم. این را حل کردیم. چه طور؟ تولیدکنندگان مسکن در بازار سرمایه می روند ولی خریداران مسکن را به بانک‌ها وصل می کنیم. پس دو پشتوانه برای بازار مسکن می آوریم و بازار سرمایه که پیمانکاران و بنگاه های بزرگ را حمایت می کنند و بانک ها که خانوارها را حمایت می کنند. چطور اینها وام می دهند؟ به این صورت که وام می دهیم که امکان ندارد کسی صاحب خانه شود. ما می گوییم هر کسی ده درصد بیاورد. اگر خانه ای 500 میلیون است کسی 50 میلیون تومان بیاورد، کاملاً خیالش راحت باشد و 450 میلیون تومان دیگر را وادار می کنیم بانک ها وام بدهند. وثیقه چیست؟ همان خانه ای که ساخته می شود را در وثیقه بانک می گذاریم. نه این که زوج جوانی که می خواهند زندگی تشکیل دهند باید وثیقه و یا دارایی هم بیاورند. همان دارایی می شود. سود بانکی را باید چه کرد؟ این سود بانکی را یارانه می دهیم. بنابراین مردم ما با ده درصد آورده و 90 درصد که بانک ها می دهند و سود پولی که دولت بعنوان یارانه می پردازد یک نهضت عظیم خانه سازی شکل می گیرد، قیمت خانه ها تثبیت می شود چون وقتی عرضه زیاد شود این طور نیست هر سال وضعیت نابه سامانی داشته باشیم و مردم هم صاحب خانه می شوند. کسانی که ادعای غرب می کنند، اینها جزو تجارب غرب است. ما تعجب می کنیم اینها فرهنگ غربی را می آورند اما دستاوردهای خوب بشری که در غرب است را نمی آورند. در تمام اروپا و در تمام امریکا از این سیستم استفاده می کنند. خانه های رهنی یک تجربه جدی در غرب و امریکاست. هر کسی ده درصد بیاورد صاحب خانه می شود. 

*دختر و پسر عروس و داماد کرده اید؟

بله. 

*جهیزیه و مهریه و خرج عروسی را چقدر تجربه کردید و فکر می کنید الان اوضاع به چه صورت است؟

واقعاً الان برای مردم خیلی سخت و عجیب است البته چشم و همچشمی در کشور راه افتاده و انتظارات خیلی بالا رفته است، ولی الان با دوستانی که خیریه داریم و کمک می کنیم، یعنی جهیزیه تهیه می کنیم با شرکت ها و صنایع صحبت می کنیم. یک ستاد جهاد توانمندسازی درست کردم که 8-7 سال است و حدود 110 خیریه عضو این هستند. در سراسر کشور کمک می کنند. در روز نیست که مراجعات عجیبی نباشد. در روستا و شهر والدینی هستند که گریه می کنند و می گویند داماد و عروسی پیدا کردیم و می ترسیم این دختر یا این پسر را از دست بدهیم چون 20-10 نفر صحبت کردیم و به یک جایی رسیدیم و الان خجالت می کشیم که چطور جهیزیه تهیه کنیم. آبرو و حیثیت مردم است. خودکشی در سال گذشته در منطقه زاگرس یعنی کرمانشاه، ایلام، لرستان، چهارمحال بختیاری، کهکیلویه و بریر احمد و بخش هایی از خوزستان دو برابر شده است. همگی جوان هستند.

*از فضای مجازی خبر دارید؟

معمولاً در فضای مجازی هستم.

*وقتی فرزند که الان بزرگ شده اند و نوه ها بخواهند در فضای مجازی بروند دغدغه دارید یا با خیال راحت اجازه می دهید بروند؟

واقعاً دغدغه دارم ولیکن فضای مجازی امکان فوق العاده ای است. باید از این امکان استفاده کنیم. چطور باید استفاده کرد؟ مشکل ما در ایران همیشه این است ابتکاری که می آید آن را رها می کنیم. مثل رمزارزها که الان آمده و قبل از آن اینترنت که آمده بود و بعد اپلیکیشن ها اعم از اینستاگرام، تلگرام، توئیتر و غیره آمدند، همیشه دولت های ما در کشور، غافلگیر پدیده های نوظهور می شوند. یک فرصت زیادی را از دست می دهند و بعد که تبدیل به بحران شد می خواهند با این بحران مقابله کنند. اگر این پدیده را نفی کنند یک امکان عظیمی از دست می رود و اگر همچنان رها کنند تا ادامه یابد این خسارات را به همراه دارد. غالب پدیده های نوظهور ابتدا رها شده و تبدیل به بحران شده و بعد با یک هزینه های سنگین این را کنترل کرده اند. برای چه این تاخیر صورت بگیرد ؟ من معتقد هستم باید از فضای مجازی حداکثر استفاده را کنیم و اقتصاد دیجیتالی، رمزارزها، اما آن ها را باید مدیریت کرد. 

* چطور؟

ترکیه، هند کار خوبی کرده است. ترکیه توئیتر را بست مگر این که دفتری در آنکارا درست کنید که در مقابل مسائل خلاف امنیت ملی ترکیه پاسخگو باشد. الان دفتر درست کردند. در هند هم همینطور است. هند هم بعد از این که دیدند مشکلاتی برای اقتصاد ملی هند از طریق اینستاگرام و توئیتر ایجاد کرده است، آنها را وادار کردندکه بیایند اینجا. بحثی هست که می گویند ما ایران نمی توانیم چرا؟ چون آنجا بازار بزرگی هستند و آن ها تابع هستند. چرا ما هم می توانیم. ما می توانیم با عراق، سوریه، لبنان اتحادیه هایی درست کنیم و با هم این فضاها را مدیریت کنیم چون همه ما مسلمان هستیم و با هم هستیم و سیاست خارجی ما بهم گره خورده است. هم ما وزن خوبی در سطح بین الملل داریم و هم با کشورهای دیگر می توان اتحادیه ها و کمیسیون هایی درست کرد و در رابطه با توئیتر و اینستاگرام برخورد منسجم انجام دهیم. لذا فیلتر کردن را اقدام نهایی نمی دانم. ما با مدیریت کردن براحتی می توان این فضاها را مدیریت کرد. مسئله دیگر مسئله محتواست. چقدر محتوا تولید می کنیم که این فضا را به سمت خود بیاوریم؟ این فضای خوبی است. با این فضا می توان جبهه مقاومت را ازنظر ارسال پیام و متن، فجایعی که در کشورهای اسلامی صورت می گیرد را می توان به افکار عمومی اروپا، چین ...همین فشارهایی که غرب علیه کشور ما ایجاد می کند از طریق فضای مجازی و ابزارها و اپلیکیشن ها می توان استفاده کرد مشروط به این که محتوا تولید کنیم، خبر تولید کنیم.

*آن زمان که مدرسه می رفتید موضوع انشاء می دادند و می گفتند درباره شغل آینده خود بنویسید آیا فکر می کردید جمهوری اسلامی بیاید و شما سه بار سمت ریاست جمهوری بیایید و نامزد انتخابات ریاست جمهوری شوید؟

آن زمان مادر همیشه می گفت شما کارمند شرکت نفت باید شوید چون کارمند شرکت نفت در خوزستان بالاترین حقوق را دریافت می کرد. پدر و مادرها آرزو داشتند فرزندان کارمند شرکت نفت شوند. ولی من دنبال گمشده ای بودم. فرض کنید در سن 14 سالگی در مسجد چشمه علی رفتیم، انجمن دین و دانش درست کردیم منتهی کتاب ها را که در قفسه ها گذاشتیم به فیزیک علاقه داشتم مثلاً مجله دانشمند را می خواندم. خواندن مجله دانشمند در آن سن کار سختی بود ولی عشق می ورزیدم مجله را ورق می زدم و مطالب را می خواندم. به یاد دارم کتابی به نام ماده، زمین آسمان برای ژورژ گاموف را گرفته بودم و یکی از دروس پیدا کردن مرکز ثقل بود. در سن 15-14 خط کش می آوردم و روی دستم می گذاشتم و این انگشتان را بهم نزدیک می کردم و مرکز ثقل را پیدا می کردم. این را علاقه داشتم. از کارهای فیزیک، مهندسی و مکانیک خوشم می آمد ولی فکر نمی کردم چه شغلی پیدا کنم. سال 1350 که در 17 سالگی وارد سیاست شدم دنبال شغل نبودم بلکه دنبال مبارزه علیه شاه بودیم. این چیزی که شما بیان کردید من خاطره ای از خانمم بیان کنم. خیلی چیز عجیبی است. وقتی با ایشان عقد کردیم به من گفت باید یک شرط با من کنید.

* شرط ضمن عقد بود.

بله. گفتم چه شرطی است؟ گفت اگر حکومت اسلامی درست شد هر سفر خارجی رفتید باید ما را با خود ببرید. من گفتم چه زمانی حکومت اسلامی درست می شود که بخواهیم سفر خارجی برویم. این برای سال 55 بود. 
دو سال تا انقلاب مانده بود.

وقتی انقلاب شد من فرمانده سپاه شدم سخت بود که ایشان را سفر خارجی ببریم و کم توفیق پیدا کردم این کار را انجام دهم ، 5-4 سفر ایشان را بردیم. 

*در سال 55 ازدواج کردید. چطور با حاج خانم آشنا شدید؟

من دانشگاه علم و صنعت که می رفتم شب ها مسجد احمدیه نارمک می رفتم و نماز می خواندم. با آقای جلالی خمینی. در ذهنم می آمد که با ایشان صحبت کنم. من بچه خوزستان و در تهران دانشجو بودم. چند بار با خود می گفتم دل و جرأت به خودم می دادم که با ایشان صحبت کنم که یک دختر خانمی را خود ایشان یا خانم ایشان می شناسند به من معرفی کنند. بالاخره یک شب دل به دریا زدیم و نماز که تمام شد، آقایان اطراف حاج آقا خلوت شد گفتم من بچه شهرستان هستم و نمی خواهم آلوده و دچار گناه شوم. می خواهم ازدواج کنم و شما کمک کنید. ایشان به خانم خود که اهل قرآن و اهل هیئت بود سپرده بود و خانم ایشان معلم قرآن بود. تعدادی از دخترخانم ها نزد ایشان می آمدند و خانم ایشان خانواده خانم من را معرفی کردند و ما از این طریق آشنا شدیم و ازدواج کردیم.

* مهریه چقدر بود؟

مهریه چیز خاصی نبود. یک قرآن و سفر حج بود. 

* خطبه عقد را چه کسی خواند؟

البته سفر خارجی هم در زمان تاسیس حکومت اسلامی بود.(خنده) خطبه عقد را خود آقای جلالی خمینی خواندند. خداوند رحمتشان کند.

* الان حاج خانم چه می کنند؟

ایشان فوق لیسانس را گرفته اند ولی در خانه کمک می کنند و بعضاً کمک من در مسائل سیاسی یا مسائل اداری انجام می دهند 

* آقای محسن رضایی با این ابهت و تیپ فرماندهی که برای شما مانده، در کار خانه کمک می کند؟

نمی خواهم قیافه و یا ژست بگیرم ولی هر زمان حاج خانم چیزی به من بسپارد انجام می دهم.

* ولی چیزی نمی سپارند.

می سپارند.

* در چه کاری کمک می کنید؟

ظرف شویی می کنم، بعضاً غذا هم درست می کنم.

*بلد هستید؟

بله چون موقعی که از مسجد سلیمان به اهواز آمدم 5-4 سال در اهواز بودم و خودم غذا درست می کردم.

*چه غذایی بلد هستید؟

از نیمرو گرفته تا قورمه سبزی بلد هستم.

*چند فرزند دارید؟

یکی از پسران من فوت کردند. یک پسر و سه دختر دارم.

*چه می کنند و چه تحصیلاتی دارند؟

دختر بزرگ من، سارا خانم، دکترای اقتصاد دارد. پسرم، علی، دکترا دارد. زهرا خانم در حال تحصیل مقطع دکترا هستند و مهدیه خانم هم مقطع دکترا هستند.

*همگی ازدواج کردند؟

بله. همه ازدواج کردند. سارا خانم ما علاوه بر دکترای اقتصاد دکترای محیط زیست هم دارند. 

*شما اگر رئیس جمهور شوید دایره دخالت خانواده و فرزندان را در کار اجرایی چگونه تعریف می کنید؟ آیا اجازه آقازادگی خواهید داد؟

این یکی از آسیب هایی است که وارد اداره کشور شده است. من دست دو گروه را از اداره کشور قطع می کنم. یک این که مردم می آیند یک فردی را بعنوان رئیس جمهور انتخاب می کنند و انتظارات خود را از این آقا خواهند داشت و این آقا به محض این که روی صندلی در اتاق های اداره کشور می نشیند دو گروه وی را از مسیر مردم خارج می کنند. یکی خانواده ها و مسائل عاطفی و روابط نزدیکی که خانواده ها با ماها دارند، است. آسیب های این را ما دیدیم، تحت عنوان آقازادگی که بیان می کنند. یکی دیگر هم بازیگران سیاسی هستند. تاکنون هیچ رئیس جمهوری من ندیدم که بیاید در اداره کشور نقش ایفا کند و پستویی نباشد که از طریق آن یک عده بازیگر سیاسی پشت صحنه خط ندهند و تحلیل ندهند، برآورد دولتمردان را عوض نکنند. این دو گروه را به فضل پروردگار متعال در اداره کشور کاملاً از خود دور می کنم همانطور که الان هم چه در سپاه و چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام همین کار را انجام دادم و راهی غیر از این نداریم. البته بدین معنا نیست که به فرزندان مسئولان ظلم شود اما بدین معنا هم نیست که خانواده ها سرنوشت و محصول رای مردم را خانوادگی کنند یا بازیگران سیاسی محصول رای مردم را جناحی و شخصی کنند.

*اهل سینما و تلویزیون هستید؟ آخرین فیلم سینمایی و سریالی که دیدید چه بود؟

«خروج» آقای حاتمی کیا را دیدم که با تراکتور به پاستور می آیند و برای آنها مشکل درست می کنند. ما مشکل برای کشاورزان نه تنها درست نمی کنیم بلکه کاری می کنیم زندگی خوبی داشته باشند. سریال گاندو هم سریال خوبی بود و دولت باید تحمل خود را بیشتر می کرد کما این که بلافاصله دیدید نطنز را منفجر کردند. این آلودگی امنیتی جدی است. حتماً شنیده اید من بیان کردم آلودگی امنیتی که در کشور است را باید پاکسازی کنیم. به فضل پروردگار یکی از کارهای دولت ما این است که از صدر تا پایین را پاکسازی و سالم سازی امنیتی می کنیم.

*این آلودگی امنیتی که بیان می کنید ممکن است ایجاد نگرانی برای مردم کند. واقعاً آلوده هستیم؟

بله. 100 درصد. این کارهایی که تاکنون انجام دادند با موفقیت عملیات انجام دادند و بیرون رفتند. در حالی که در مسئله دهه اول انقلاب و ترورهایی که صورت می گرفت در دهه 60 آنها می زدند و ما هم می زدیم. اینجا هر گونه مسامحه کاری خطرناک است. البته طبیعی است. در تمام دنیا وقتی مسائل قدیمی می شود آلودگی بوجود می آید. این یک فرمول دارد که معمولاً ده سال یکبار یک پاکسازی انجام می دهند. اینجا این اتفاق نیفتاده است چون روسای جمهور تاکنون هیچ یک مسئله امنیتی و اطلاعاتی را نمی دانستند. ما و دوستانی که داریم، چون مسلط به مسائل اطلاعاتی، دفاعی و امنیتی هستند، این کار را انجام می دهیم و جای نگرانی ندارد.
بسیاری از سرنخ ها وجود دارد که می شود اینها را دنبال کرد و آن پایگاه هایی که افراد را می آورند و یا افراد را از ایران بعد از عملیات خارج می کنند می توان شناسایی کرد. یک بخشی از طریق فضای مجازی صورت می گیرد که آنها را می توان کنترل کرد و بخشی هم از طریق ماهواره ها صورت می گیرد. معمولا هر کدام از این ترورها که صورت می گیرد یک پالسی از سمت ماهواره ها به صورت الکترونیکی داریم که می فهمیم. اینها را می توان سیستم حفاظتی را می توان تقویت کرد و اشکالاتی وجود دارد. البته دوستان ما در وزارت اطلاعات می گویند با یک تروریسم صنعتی مواجه هستیم. تروریسم صنعتی یعنی بدلیل این که فناوری ها فوق العاده پیشرفت کرده عملیات ترور و فرارِ بعد از عملیات راحت شده است. باید ضد این را ساخت یعنی فناوری های ضد این را درست کنیم. به دوستان وزارت بیان کردم همانطور که موشک سازی رشد کرده، روی مسئله تروریسم صنعتی وقت بگذارید و فناوری هایی درست کنید و من خودم  می کنم که فضل پروردگار این نوع فناوری ها را همانند موشک سازی که الان به جای خوبی رسیده است، فناوری اطلاعاتی و امنیتی را تقویت کنیم.

*اهل ورزش هستید؟

بله. من کوه می روم. خوزستانی ها ابتدا فوتبال را دوست داریم. در کوچه و خیابان فوتبال بازی می کنیم.

*قرمز یا آبی؟

من ملی هستم. البته تراکتور و تیم مسجد سلیمان را هم علاقه دارم.

*آقای رضایی تاکنون به اطراف شهرهای بزرگ سر زده اید؟

بله. واقعاً اسفبار است. اسفبار

*چه باید کرد؟

دولت سلطان پرور را باید کنار بگذاریم. سلطان شکر، سلطان فولاد و غیره درست شده است. یک کاری داریم انجام می دهیم و می گوییم این میزان پول و دلاری که به قشرهای مرفه جامعه می دهید بخشی را بگیرید به محرومین بدهیم. سروصدای همه بلند شده است. می گوییم 450 هزار تومان را می خواهیم از پول اضافه ای که از بیت المال به کسانی می دهید که هیچ نیاز ندارند، ندهید و اجازه دهید به محرومین بدهیم. سروصدای همه بلند شده آقای رضایی این پول را از کجا می آورد و منبع از کجاست؟ منبع این است که ما طبق آخرین آمار برای سال 99، هم صندوق بین المللی پول و هم موسسه مطالعات بین المللی برآورد کرده سال گذشته 137 میلیارد دلار یارانه پنهان دادیم ولی 70 درصد این یارانه مربوط به 4 دهک بالاست. 30 درصد مربوط به 7 دهک دیگر است. از این 70 درصد 27؛ 28 درصد مربوط به ثروتمندترین افراد جامعه است. آن قشر پائین پایین و محرومین دو درصد دارند. این عدالت علوی است؟

*به سوال دیگر من هم دارید جواب می دهید و اجازه دهید همین جا بپرسم که اگر رئیس جمهور شوید قانون واقعی هدفمندی یارانه ها را اجرا می کنید؟ یعنی قشر پولداری که مستحق می دانید یارانه را دریافت کنند یا خیر؟

خیر.

*از محل درآمد آن چه می کنید؟

از محل صرفه جویی آن... یعنی یارانه ای که پرداخت می کنیم برای چیست؟ این باید هدفمند باشد یا باید برای رفع محرومیت باشد یا برای افزایش تولید و اشتغال باشد.

*یک پایه ازدواج مسکن است. الان هم بسیاری دنبال مسکن بصورت اجاره یا خرید هستند که البته الان کسی به خرید فکر نمی کند. می دانید در سالیان اخیر چقدر رشد قیمت مسکن داشتیم و چرا این اتفاق افتاده است؟

دلیل همین دولت است. وزیر مسکن این دولت بدلیل اعتقاد خاصی که نسبت به دولت قبل داشته و نمی دانم اسم آن را چه بگذاریم، مخالفتی که با دولت قبل داشته مسکن مهر را به جای اصلاح کند و توسعه دهد، تعطیل کرده و کل مسکن و سرمایه گذاری در مسکن خوابید. این 6-4 سال خوابید و خسارت بزرگی این دولت به مسئله مسکن سازی در کشور وارد کرد. ما حتماً این را اصلاح می کنیم و حتماً نهضت مسکن سازی ایرانیان را راه می اندازیم. اولویت ها ابتدا معلمین هستند یعنی ما مسئله معلمین و ذهن آنها را از مسکن آزاد می کنیم. بعد زوج های جوانی هستند که می خواهند ازدواج کنند و بعد کارگران هستند و بعد از اینها رانندگان وسایل سنگین برون مرزی هستند که زن و بچه این افراد ممکن است چندین روز تنها باشند یا کسانی که در کشتی و کامیون کار می کنند به شدت مشکلات سکونتگاهی دارند. بحرانی ترین قشرهای جامعه را نسبت به سکونتگاه ها مشخص کردیم ولذا نهضت مسکن سازی ایرانیان را با اولویت های این قشرها پیش خواهیم برد که با ده درصد که بیاورند و 90 درصد حمایت بانک ها پیش می رود.

ریاست جمهوری جایگاهی است که هر تصمیم آن یک بخشی از جامعه را برای نقد و قضاوت کردن به سمت خود می آورد. شما در مقابل نقدهایی که می شوید چگونه برخورد می کنید و چه پیشنهادی به منتقدین دارید که

*چطور شما را نقد کنند؟

سینه من فراخ است. حتی در دوران جنگ دیدید بی بی سی مستندی تحت عنوان کودتای خزنده دادن و آن جلسه من با معترضینی است که در سپاه بودند و 5 ساعت طول کشید که در آستانه عملیات خیبر. در هیچ سازمان نظامی این کارها را کسی نمی کند. در حالی که برای عملیات خیبر آماده می شدیم دیدم عده ای معترض هستند و اینها را جمع کردیم و گفتیم برادران هر نظر و انتقادی دارند بیان کنید. آقای اکبر گنجی که بعد فرار کرد و به خارج رفت، آقای باقی گروهی بودند که در عقیدتی سپاه بودند اعترض داشتند و با بیت آیت الله منتظری هم مرتبط بودند و گفته بودند آقای محسن رضایی باشد آقای منتظری رهبر نخواهد شد و اینها را آمده بودند تحلیل های سیاسی داده بودند و معرکه ای پشت ما درست کردند. من دیدم بهترین کار این است که با این افراد صحبت کنیم. اگر حرف حقی دارند بشنویم و اگر حرف حقی نیست توجیه کنیم. اینها را خواستیم و با آنها صحبت کردیم. تعدادی رفتند و تعداد دیگر صادقانه آمدند و پیوستند. من معتقد هستم رئیس جمهور بیش از هر کس دیگری باید تحمل پذیری داشته باشد. احترام به منتقد و این که اجازه دهیم صدای مردم را بنشویم. از مهم ترین دستاوردهای انقلاب اسلامی این بود که دولتمردان اجازه دهند و بسیاری از بزرگان اجازه دادند تا صدای مردم به گوش دولتمردان برسد.

*اگر رئیس جمهور شوید و خدای ناکرده از نزدیکان و همفکران و اقوام شما کسی مرتکب فساد اقتصادی شود چطور با آن برخورد می کنید؟

حتماً و بدون شک برخورد خواهم کرد. دوباره باید رفتار علوی را به جامعه بازگردانیم. معنا دارد که از علی ابن ابیطالب و عدالت اسلامی صحبت کنیم و خود پایبند نباشیم. این تعبیر خیلی تعبیر جالبی است؛ حضرت ایت الله جوادی آملی دارد که ظاهر مردم باطن مسئولین است. ما چطور می توانیم باطن خرابی داشته باشیم و به مردم بگوییم حجاب خود را درست کنید و یا چرا این کارها را میکنید؟ اگر می خواهیم اعتماد مردم دوباره مثل دهه اول انقلاب باشد باید از خودمان شروع کنیم. من از خودم شروع می کنم،  از خانواده ام، دولتم، اطرافیان شروع می کنم. تنها با این صورت است که می توان مردم را بصورت میلیونی در صحنه بیاوریم و این عقب ماندگی که پیدا کردیم ظرف 4 سال 8 سال به اندازه 20 سال کشور را جلو ببرد. آیا نمی توان؟ چه کسی می گوید ما نمی توانیم؟

*آقای رضایی مهم ترین ویژگی مثبتی که شما در سوابق خود می بینید که به کمک شما در جایگاه ریاست جمهوری بیاید چیست؟

پیشگامی. یعنی باید خودم جلو بروم و به مردم بگویم بیایید. نه این که در اتاق دربسته پاستور بمانم و بگویم شما جلو بروید. تنها راهی که در ایران جواب داده این است که به مردم بگوییم بیایید، نه این که بگوییم بروید! این مکتب ما در مدیریت دفاع مقدس بود. همین مکتبی بود که برادرمان قاسم سلیمانی توسعه و گسترش داد. وقتی به مردم می گوییم شما بیایید اولین چیزی که مردم متوجه آن می شوند این است که ما به حرف هایی که بیان می کنیم پایبند هستیم. مردم می فهمند ما صادق هستیم. مردم می فهمند در ایثار ما جلوتر از دیگران هستیم. من خاطره ای بیان کنم. در عملیات کربلای 5، آنقدر آتش روی قاسم و مرتضی قربانی و آقای اسدی سنگین بود که بچه های بسیجی که دو کیلومتر جلوتر از انها دفاع می کردند، شروع به عقب نشینی کردند. بعد که به سنگر قاسم و مرتضی قربانی رسیدند دیدند این مرتضی و این قاسم است و سروصورت خاکی بود و دود گرفته بود و خجالت کشیدند و دوباره به خاکریز رفتند و خاکریز را حفظ کردند. جمهوری اسلامی همین است و باید این چنین باشد. دولت اسلامی باید این چنین باشد. انحرافات زیادی بعد از دهه اول انقلاب صورت گرفته است. نامحرمان و نااهلان وارد اداره کشور شدند. ما نمی توانیم مثل کشورهای دیگر در ایران حکومت کنیم. ما باید به اسلوب و پایه های ارزشی خود برگردیم. حساب خود را با خداوند صاف کنیم و رابطه خود را با مردم صادقانه و مخلصانه کنیم. آن زمان چه اتفاقاتی می افتاد و چه معجزاتی صورت خواهد گرفت.