کد خبر: ۴۹۶۵۸۶
تاریخ انتشار: ۲۸ شهريور ۱۳۹۶ - ۱۷:۱۲ 19 September 2017
تابناک / من به عنوان یک روزنامه نگار تنها خواسته ای که از دولت دارم این است که استانداری برایمان انتخاب کند که کمی و فقط کمی انتقاد پذیر باشد. یعنی اینگونه نباشد که از استاندار انتقاد کنیم بعد اعوان و انصارش تماس بگیرند و خواب آسوده مان را آشفته کنند. از بین کاندیداهای موجود واقعا کدامیک چنین شخصیتی دارند؟

 بابک مهدیزاده

دوران اصلاحات ، دوران بدی برای ما روزنامه نگاران نبود. حداقل از الان بهتر بود. استرس همیشه وجود داشت اما به الان که نگاه می کنم و وضعیت را با آن دوره مقایسه می کنم ، فکر می کنم خیلی هم بد نبود. حداقلش این بود که از دولت خودمان می توانستیم انتقاد کنیم. کسی زنگ نمی زد دعوایمان کند. گلایه شاید، آن هم دوستانه و از موضع خواهش. طرح تکریم ارباب رجوع ، کار خودش را کرده بود. کارمندان از قله قاف شان پایین آمده بودند. مراجعه کنندگان هم کم و بیش با حقوقشان آشنا شده بودند. تبدیل به فرهنگ شده بود پاسخگویی ، تا حدودی. مدیران ، رسانه ها را به حساب می آوردند. یادم هست آن روزها سیدنورالدین نورحسینی مدیر روابط عمومی استانداری بود و استاندار هم سلطانی فر. معاون سیاسی اش احمد حسینی و معاونین دیگر قهرمانی و جعفرزاده. امروزه ترکیب رویایی ای به نظر می رسد. همه هم رفیق ما بودند. حالا رفیق که نه، اما می شناختندمان و احترام می گذاشتند. شاید به واسطه آن احترام و سلام و علیکی که داشتیم نباید رویمان می شد که قلم نقد برایشان بچرخانیم. اما خب، ماها جوانان دوم خردادی بودیم با همان آرمانگرایی و شر و شوری. دوست و دشمن حالی مان نبود. نقد را برای پیشرفت کار الزامی می دانستیم و اهل چاپلوسی و تعریف رپرتاژی نبودیم. دوم خرداد بود دیگر. احساس می کردیم کسی هستیم. حقوق شهروندی و از اینجور چیزها. یادم هست در دانشگاه گیلان به خاطر فوت یک دختر دانشجو تحصن شده بود و دانشجویان یکسری درخواست های صنفی داشتند. رییس دانشگاه احمدی دستجردی بود و از دوستان نزدیک احمد حسینی، معاون سیاسی استاندار. آن روزها مثل الان نبود که معاون سیاسی دست نیافتنی باشد. هروقت اراده می کردیم می رفتیم دفترش و رییس دفتر هم با خوشرویی هماهنگ می کرد و می رفتیم خدمت آقای معاون. به خاطر مساله دانشگاه رفتیم نزد آقای احمد حسینی. تا توانستیم گله کردیم که به یک باره خبر دادند دکتر احمدی، رییس دانشگاه گیلان هم قصد دیدار دارند. هماهنگ شد و آقای رییس هم وارد دفتر شد. موقعیت مناسبی بود ما انتقاد کردیم و دو مدیر هم پاسخ دادند. نکته جالب اینکه به محض اینکه از دفتر رفتم بیرون گزارشی نوشتم از دیدار رخ داده. دوم خرداد بود دیگر. ما هم جوان و پر شر و شور. می دانم که هم احمد حسینی می بایست ناراحت شده باشد و هم دکتر احمدی. اما هیچ وقت نه با من تماسی گرفتند و نه در دیدارهای بعدی گلایه ای کردند. همین داستان را هم با سلطانی فر داشتیم. ما روزنامه نگار اصلاح طلب بودیم و حتی دولت اصلاح طلب و رییس جمهور را هم نقد می کردیم چه برسد استاندارش را. برف ۸۳ که باریدن گرفت و همه چیز استان مختل شد وقت مصاحبه حضوری گرفتم. من هم خبرنگار روزنامه شرق بودم. محمد قوچانی تماس گرفته بود و گفت :«تو که رشت هستی یک ویژه نامه از بارش برف و وضعیت استان گیلان دربیار.» ضبط صوت را روشن کردم. خبرنگار باسابقه ای هم کنار ما نشسته بود تا برای یک نشریه نه چندان شناخته شده با آقای سلطانی فر گفت و گو کند. البته رپرتاژی. یعنی اینکه از عملکرد آقای استاندار دفاع کند و به ازایش پول بگیرد. آن موقع رسم بود و الان هم رسم است. نمی دانم پولی بعد از آن دریافت کرد یا نه اما من چنین خبرنگاری نبودم. ضبط صوت را روشن کردم و یک ساعت تمام آقای استاندار را به چالش کشیدم. چهار صفحه انتقادی هم بستم و دادم تهران. منتشر که شد قاعدتا استاندار اصلاح طلب می بایست از خبرنگار اصلاح طلب و روزنامه اصلاح طلب شاکی می شد. شاید شاکی هم شد اما به روی خودش نیاورد. یاد گرفته بودیم توسعه بی انتقاد امکان پذیر نیست. ولوآنکه خوشایندمان نباشد.

منظورم این نیست که مدیران آن دوره فرشته بودند که از قضا دل پری دارم از آن ها. در همین انتخابات شورا هم بالاخره بعد از ده سال فرصتی دست داد تا مستقیما از بعضی از مدیران عالی رتبه آن دوران گلایه های تند و تیزی کنم اما فضای آن دوران ، فضای توسعه یافته تر و دموکراتیک تری بود. مخصوصا در مقایسه با امروز. دوران احمدی نژاد که هیچ، کابوسی بود برای ما. اما وقتی دولت روحانی آمد نور امید در دل ما زنده شد اما چهار سال گذشته و این نور ، ذره ای هم روشن تر نشده است. آقای نجفی ، استاندار سابق از گیلان رفت اما کسی نیامد بگوید که دوران استانداری اش روزهای خوشی را برای ما روزنامه نگاران مستقل رقم نزد. قبول دارم مانند دوران احمدی نژاد نبود اما خوب هم نبود. دست و پایمان بسته بود. بعد از سال ها تصمیم گرفته بودم در فضای رسانه ای گیلان کار کنم اما هرچه می نوشتم درباره عملکرد استاندار و مدیران دولتی یا رسانه ها منتشر نمی کردند یا اگر می کردند تبعات داشت. خلاصه یکی مثل رییس دفتر یا منشی زنگ می زد و گلایه می کرد. یادم هست به خاطر گزارشی که درباره عملکرد اقتصادی مدیران اقتصادی استان نوشته بودیم چه قائله ای راه افتاد. گزارش فقط نیم ساعت روی خروجی سایت ماند و با دستور و سفارش مدیران استانداری و فشار مدیرمسئول برداشته شد. اما بعد از دو سال از انتشار نیم ساعته آن گزارش آدم های آن گزارش یا به اتهام فساد اقتصادی دستگیر شدند یا در آستانه اخراج از مقام مدیریتی ارشدشان هستند.
حال قرار است دولت برایمان استاندار جدید انتخاب کند. من به عنوان یک روزنامه نگار تنها خواسته ای که از دولت دارم این است که استانداری برایمان انتخاب کند که کمی و فقط کمی انتقاد پذیر باشد. یعنی اینگونه نباشد که از استاندار انتقاد کنیم بعد اعوان و انصارش تماس بگیرند و خواب آسوده مان را آشفته کنند. از بین کاندیداهای موجود واقعا کدامیک چنین شخصیتی دارند؟ کیوان محمدی را شخصا خیلی دوست دارم. شخصیتا و تیپیک آدم اصلاح طلبی است. شاید خیلی اصلاح طلب تر از خیلی از اصلاح طلب های دیگر. اما نمی دانم واکنشش در قبال انتقادات چه باشد. اگر از جنس رییس قبلی اش باشد که چندان خوشایند نیست. اطرافیانش هم در روزهای اخیر نشان داده اند با کوچک ترین نقدی ، پرچم جنگ می برند بالا. هرچند که شخص کیوان محمدی تاکید کرده است بر طبل اختلاف نکوبند.سالاری هم در دوران استانداری اش در بوشهر کارنامه خوبی درقبال برخورد با چهره های سیاسی اصلاح طلب و رسانه های منتقد نداشته است. از بین اصلاح طلبان هم اگرچه احمد حسینی را شخصیتی بسیار انتقادپذیر و با تسامح و تساهل می دانم اما جدی ترین گزینه اصلاح طلبان هادی حق شناس است. هادی حق شناس را از مجلس هفتم می شناسم. به واسطه تعامل خوبش با رسانه ها و سواد بالا و همیشه در دسترس بودنش ، محبوب روزنامه نگاران بود. به همین دلیل وی اگر استاندار شد تنها و تنها یک خواهش دارم. ما روزنامه نگاران را به حال خود بگذارد. همچنان در دسترس و پاسخگو باشد و در قبال انتقادات به اعوان و انصارش نگوید زنگ بزنید و گوش بکشید. هادی حق شناس را شخصیتی دموکراتیک می شناسم و امیدوارم اگر استاندار شد ما روزنامه نگاران بتوانیم بعد از سال ها دوباره نقد کنیم و حتی اگر مرتکب اشتباهی شویم با تسامح آقای مدیر روبرو شویم. فکر می کنم با آمدن حق شناس این رویای کوچک دست یافتنی باشد. پس آقای حق شناس، اگر استاندار شدید مطمین باشید که چشمان تیزبین و بیدار جامعه هر لحظه و هر روز مراقبتان هستند و به واسطه اصلاح طلب بودنتان حق ندارید آن ها را محدود کنید…
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار