تابناک / برکناری امیر عابدینی از ریاست کمیته بازاریابی و اقتصاد، دومین تغییر بزرگ فدراسیون فوتبال در روزهای گذشته بود.
این تغییر تا حدود زیادی قابل پیشبینی به نظر میرسید. چرا که عابدینی از همان روزهای اول شروع به کار در سمت جدید، نتوانست قدمی برای بهبود اوضاع مالی فدراسیون بردارد. با این وجود، کنارگذاشتن او از ساختار مدیریتی فوتبال، به تنهایی کافی به نظر نمیرسد.
آنهایی که امیر را به عنوان مسئول مستقیم بازاریابی فدراسیون انتخاب کردند، باید به مردم و رسانهها توضیح بدهند که این انتخاب چه نتیجهای به دنبال داشته است؟ آیا او انتخاب مناسبی برای فدراسیون بود و ایدهآلهای لازم برای کارکردن در این پست را داشت یا تنها به واسطه لابی برای انتخاب مهدی تاج، برای مدتی سهماش را از فدراسیون جدید گرفت؟
عابدینی این آخریها حتی در ایران هم حضور نداشت اما مدت زیادی طول کشید تا ردیف شغلیاش در فدراسیون فوتبال را از دست بدهد. او در شرایطی به عنوان مسئول کمیته بازاریابی انتخاب شد که در دوران مدیریتی داماش گیلان نشان داده بود عملا با فرمولهای روز اقتصاد در ورزش آشنایی ندارد و دانستههایش آخرین بار دهها سال قبل به روز شدهاند.
عابدینی برای مدتی طولانی مرد همه کاره باشگاهی بود که بعد از ماجرای اختلاس، آه در بساط نداشت. اگر هنری در مدیریت او باقی مانده بود، در داماش خودش را نشان میداد اما عابدینی در زمان ترک باشگاه، عملا یک باشگاه ورشکسته را تحویل فوتبال رشت داد. باشگاهی که حالا در سطح سوم فوتبال ایران دست و پا میزند. مدیریت وابسته به سرمایه عابدینی و بحران جذب سرمایه جدید در دوران مشقت مالی، داماش را با فرمان عابدینی به قهقرا کشاند.
از آنجایی که ارتقای رده مدیران ناکام، یک اصل اساسی در ایران به شمار میرود، عابدینی هم بعد از سالهای سیاه داماش در بالاترین نهاد فوتبال پست گرفت و نتیجه این تصمیم عجیب، مصائب مالی فدراسیون و سرانجام برکناری او بود.
عابدینی هنوز هم از گذشتهاش ارتزاق میکند. گذشتهای که البته کاملا شفاف نیست اما موجی از ستایش و تحسین را در کارنامه او گنجانده است. این ستایشها حتی اگر کاملا واقعی باشند، مربوط به سالها قبل هستند و پنهانشدن پشت آنها، هیچ کمکی به عابدینی نخواهد کرد. امیر را به عنوان یک مدیر فوتبالی میشناسند اما برآیند عملکرد او در این سالها، کاملترین تبرئه ممکن برای مدیران غیرفوتبالی است.