کد خبر: ۳۸۶۴۹۵
تاریخ انتشار: ۱۰ اسفند ۱۳۹۵ - ۲۲:۵۹ 28 February 2017
تابناک / شاید کمتر کسی مقر به این موضوع نباشد که یکی از اصلی ترین چهره های انقلاب علی اکبر هاشمی رفسنجانی بود.یک سیاست مدار کارکشته که در همه ی بزنگاه های تاریخی ایران در طول قریب به 40 سال گذشته نقشی کلیدی ایفا کرده و اوج و حضیض های فراوانی را متحمل شده بود.
 
اما با نگاهی نه چندان ژرف،پی به تغییر گرایش ها و تفکرات وی در طول انقلاب میبریم.مردی که در برهه های زمانی مختلف کانون حملات هر دو جناح سیاسی کشور چه چپ و چه راست بوده است.حسب الانتظار بررسی زندگانی این بزرگمرد در قالب این مقاله کوتاه میسر نیست،با این حال نگاهی اجمالی به اهم اتفاقات زندگانی ایشان خالی از لطف نیست.
 

بخش اول؛دهه اول انقلاب
 
هاشمی در دهه ابتدایی انقلاب نقشی اساسی ایفا کرد ودر بحبوحه ی ابتدای انقلاب نقش به سزایی در انتصاب بازرگان به سمت نخست وزیری داشت.هاشمی در خاطرات خود اذعان میکند که از بدو ورود امام (ره) به ایران مهمترین دغدغه ی بزرگان انقلاب انتخاب نخست وزیر و به تبع آن تشکیل دولت موقت تا زمان برپایی انتخابات بود.نهایتا در شورای انقلاب که متشکل از هاشمی،مهدوی کنی،یداله سحابی،ابراهیم یزدی و مطهری و چند تن دیگر بود اجماع روی مهندس بازرگان صورت گرفت و با تایید هاشمی که قبل از انقلاب هم با بازرگان روابط مناسبی داشت تصمیم موخذه را نزد امام بردند که امام نیز تحت شرایطی که حکم مذکور به شخص بازرگان داده میشود و نه حزبی خاص،ایشان را به این سمت گماردند.هاشمی در این برهه به ریاست مجلس شورای اسلامی رسید و در دوران جنگ ایران و عراق رفسنجانی به عنوان نماینده رهبر در شورای عالی دفاع عملاً فرماندهی نیروهای مسلح را برعهده داشت.به گواه همگان هاشمی نقشی اساسی در پایان جنگ تحمیلی و پذیرش قطعنامه معروف توسط ایران داشت.وی در تمامی ادوار مجلس خبرگان رهبری نماینده مردم تهران بود و به گواه تاریخ نقشی اساسی در انتخاب آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر انقلاب اسلامی داشت.در خاطرات ایشان آمده است که روز پس از رحلت امام (ره) در مجلس خبرگان ابتدا رای گیری بر سر رهبری فردی و شورایی مطرح شد که در مذاکرات رهبری فردی رای بیشتری آورد.سپس نقل شده که خود آیت الله خامنه ای همانند آیت الله هاشمی مخالف رهبری فردی بودند و از نامزدی برای این سمت امتناع کردند.در نهایت با بیان خاطره ای توسط آیت الله هاشمی از امام راحل که آیت الله خامنه ای را فردی شایسته برای رهبری آینده معرفی کرده بودند رای گیری صورت پذیرفت که آیت الله محمدرضا گلپایگانی 14 رای کسب کرد و آیت الله خامنه ای با 60 رای از 74 عضو حاضر به این سمت منصوب شدند.نکته واضح و مبرهن در این اتفاق نقش کلیدی آیت الله هاشمی در انتخاب رهبری و بیان خاطره ای از امام بود که به گواه همگان تاثیر زیادی در این رویداد داشت.

 
بخش دوم؛دوران ریاست جمهوری
 
آغاز دوران ریاست جمهوری هاشمی همزمان با پایان جنگ تحمیلی بود و کشور نیازمند بازسازی ویرانه های جنگ و بازنگری در سیستم اقتصادی بود. اجرای اولین برنامه پنج ساله توسعه اقتصادی بعد از انقلاب در این دولت انجام گرفت. سیاست باز اقتصادی و وضع قوانین ضد انحصار از جمله اقدامات مؤثر وی بوده است.ترکیب کابینه اول هاشمی علاوه بر اینکه رنگ و بوی اقتصادی داشت جناح های مختلف کشور را هم دور هم جمع کرده بود؛از طرفی خاتمی،عبدالله نوری و معین حضور داشتند و در طرف دیگر ولایتی،فلاحیان و بعدتر لاریجانی منصوب شده بودند.
 
هدف هاشمی از این کار متعادل کردن کشور و استفاده از تمام سلایق برای تثبیت کشور بعد از جنگ بود. شايد از نظر يک تحليل‌گر يا مفسر، اين سياست مي‌توانست سياست خوبي برای يک دولت که پس از جنگ تشکيل شده و سازندگی را الگوی خود قرار داده،باشد ولی اين چينش مشترک عملا هر دو گروه را ناراضی کرد. حضور سيد محمد خاتمی و ديگر افراد متمايل به چپ‌های سياسی در کابينه اول، راست‌گرايان سنتی را به شدت ناراحت کرده بود و از آن سو، چپ‌های سياست ايران نيز که اکثريت مجلس سوم را در دست داشتند، انتقاداتی از چينش کابينه داشتند. البته نقطه بروز اين اختلافات و مشکلات، در دوره اول ‌هاشمی نبود. برخی منتقدان دولت هاشمی منکر فعاليت‌های زيربنايی دولت سازندگی نيستند بلکه معتقدند سبک و شيوه فعاليت اقتصادی دولت هشت ساله ‌هاشمی، فرهنگ نظام سرمايه‌داری را در کشور پياده کرد و تلاش‌های اين دولت اثرات فرهنگی نامناسبی داشت که با تفکرات انقلاب اسلامی سازگار نيست.اين گروه که بيشتر منتقدان اصولگرای دولت ‌هاشمی هستند، معتقدند دولت‌های وی راه توسعه اقتصادی و رفاه را در پيش گرفت ولی در اين بين، عدالت در توزيع ثروت و کاهش فاصله طبقه‌های اجتماعی را فراموش کرد.از سوي ديگر، منتقدان ‌هاشمی در اردوگاه اصلاح طلبان نيز معتقدند دولت ‌هاشمی به سمت ايجاد فضای بسته سياسی و امنيتی حرکت کرد. همچنين اواخر دوره دوم دولت ‌هاشمی رفسنجانی با انزوای شديد سياسی ايران در عرصه بين‌المللی همراه شد.
 
البته عده ای معتقدند که با ریزش جناح چپ از کابینه هاشمی در دور دوم و استفاده بیشتر وی از جناح راست باعث این شد که هاشمی در زمینه فعالیت های اقتصادی که اولویت وی در دو دولتش بود قدرت اجرائی بیشتری پیدا کند.اما چیزی که چه مخالفان و چه موافقان هاشمی بر آن اجماع دارند عملکرد بهتر دولت نخست وی نسبت به دولت دومش بود.چیزی که خودش هم در مصاحبه با همشهری ماه به آن اذعان داشت.در نهایت دوره هشت ساله ریاست جمهوری هاشمی با تاکید بر پیشرفت اقتصادی و تمرکز بر مسائل زیربنایی کشور و عدم توجه به فضای باز سیاسی و آزادی مدنی به گواه منتقدان،به پایان رسید.از دوران سازندگی زیرساخت های فراوانی از جمله ده ها سد،پل و کارخانجات تولیدی به یادگار مانده است که به گفته برخی بالاترین نرخ تورم بعد از انقلاب که در دولت هاشمی ثبت شد ثمره طبیعی این فعالیت های اقتصادی دولت سازندگی بود.
 

بخش سوم؛دوم خرداد تا سوم تیر
 
پس از دوم خرداد و به روی کار آمدن دولت اصلاحات،فضای سیاسی و رسانه ای کشور به شدت باز شد.این اتساع فضا باعث شد که مجال انتقاد از بزرگان کشور به خصوص هاشمی رفسنجانی فراهم شود.تقریبا تمامی رسانه های اصلاح طلب و نظریه پرداز های بزرگ این جریان در آن زمان تیغ تیز انتقادات خود را به سمت هاشمی روانه کرند.
 
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران که از فعالین اصلاح طلب کشور به حساب می آید در آن زمان در مقالات متعدد به هم فکران خود گوشزد کرد که اکثر انتقادات وارده پیرامون فضای بسته سیاسی در آن زمان و تورم شدید درست است اما استفاده درست از ظرفیتی به نام هاشمی که پس از جریان دوم خرداد متوجه علاقه مردم به این گفتمان شده اولویت دارد.زیباکلام پس از ایراد این سخنان مورد انتقاد همفکرانش قرار گرفت اما نکته جالب اینجاست که تقریبا تمامی منتقدان اصلاح طلب هاشمی به غیر از اکبر گنجی و عباس عبدی پس از پایان دوره اصلاحات مستمسکی بهتر از هاشمی برای باقی ماندن در عرصه سیاسی کشور نیافتند و طی یک استراتژی ضعیف در انتخابات 84 سعی در به رو کار آوردن هاشمی داشتند.اما نکته ای که شاید به ذهن خطور کند این است که جریان دوم خرداد در سال 84 پس از دوران طلایی این جریان در زمان ریاست جمهوری خاتمی به اصطلاح مست و مغرور پیروزی های گذشته با  نامزد شدن هاشمی در انتخابات،خود را پیروز این نبرد در برابر فردی میدانست که شاید جز مردم تهران کسی او را نمیشناخت.
 
هاشمی در برابر خود سه نامزد اصلاح طلب و 4 نامزد اصولگرا میدید که احساس میشد آن ها برای دیده شدن تصمیم به تخریب هاشمی و بزرگنمایی ضعف های وی در دوره ریاست جمهوری داشتند.جدی ترین رقیب وی که شهردار تهران هم بود شاید شانس خود را برای این رقابت در این میدید که به عنوان نفر دوم در دور اول انتخابات به دور دوم راه یابد که آن جا با اجماع جناح راست به کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند.اما چیزی که تصور میشد این بود که هاشمی با اجماع حداقلی جریان چپ به راحتی به پیروزی برسد که با موضع انفعالی جریان اصلاحات که آن دوره رهبرش خود صاحب منصب بود و امکان دخالت نداشت مواجه شد و او که مورد هجمه تمامی جریان های کشور در سال های قبل از 84 بود تنها ماند و قافیه را به جوان جویای نام و جاه طلبی که کم هم از حقه های سیاسی بی بهره نبود واگذار کرد.بعد از انتخابات معین،هاشمی و کروبی به نتیجه انتخابات اعتراض کردند و چند تن از مسئولین وزارت کشور که مسئولیت برگزاری انتخابات را برعهده داشتند هم شبهه هایی به آن وارد کردند که با صحبت های رهبری و دعوت به آرامش خاتمه یافت.به طور کلی میتوان گفت که هاشمی در سال 84 قربانی انشعاب و سردرگمی اصلاح طلبان شد.بعد ها وی اشاره کرد که ابتدا قصد شرکت در انتخابات 84 را نداشته که یک روز همسر امام خمینی (ره) او را به حضور خواسته و گفته که امام راحل انقلاب را به دست شما سپرده و شما نباید بگذارید انقلاب به دست نااهلان بیفتد که بدین سبب هاشمی مصمم به شرکت شد.اما نکته ی دیگری که از نظر حقیر جالب است نمایش عجیب و نه چندان جالب جریان روشن فکری و جنبش های دانشجویی به خصوص دفتر تحکیم وحدت بود که در اقدامی نسنجیده دست به تحریم انتخابات زدند و معتقد بودندکه ما چه در انتخابات دخالت بکنیم و چه نکنیم آن آقا که منظور آیت الله هاشمی بود رای می آورد.این موضع انفعالی و عدم مشارکت در انتخابات به عقیده بنده مسلک جریان اپوزوسیونی است که اصل نظام را قبول ندارد نه دفتر تحکیم وحدتی که قائل به نظام جمهوری اسلامی است واز وزارت علوم مجوز فعالیت دارد.
 
از سوی دیگر شخصیت احمدی نژاد به سبب رفتار عوام فریبانه و به اصطلاح پوپولیستی اش به شدت مورد توجه عامه مردم قرار گرفت؛مردی با کت و شلواری ساده و در نگاه اول شبیه به شهید رجایی.احمدی نژاد با سخنرانی های دلفریبش که بعد ها کاملا عکس آن رفتار کرد توانست محبوبیتی روز افزون پیدا کند.نمونه ای از این سخنرانی ها به شرح زیر است.
))واقعا مشکل مردم ما الان مشکل موی بچه های ماست؟ خب، بچه ها دوست دارند شکل موهاشون را هر جوری که دوست دارند بذارن، به من و تو چه ربطی داره؟ من و تو بياييم به مشکل اساسی کشور برسيم... دولت بايد امنيت روانی ايجاد کنه... پشتيبانی کنه از مردم... دولت خدمتگزار همس، چرا مردمو کوچيک می کنيم؟ يعنی مشکل مهم جوونای ما اينه که الان جوونا دوس دارن شکل موهاشون را چه جوری بزارن و دولت نمی ذاره؟ شان دولت اينه؟ شان مردم اينه؟ اين واقعا؟ مشکل ما مثلا اينه که فلان دختر ما فلان لباسو پوشيد؟ يعنی مشکل کشور ما اينه؟ مشکل مردم ما اينه؟!))
 
هرطور که بود احمدی نژاد جوان هاشمی بزرگ را شکست داد،اما این پایان کار هاشمی نبود.
 

 
بخش چهارم؛انتخابات 88
 
به گواه همگان بزرگترین چالش کشور بعد از انقلاب انتخابات 88 بود.شاید انجمن اسلامی دانشگاه گیلان که به عنوان اولین تشکل دانشجویی طی نامه ای به میرحسین موسوی از وی برای حضور در انتخابات دعوت کرد فکرش را هم نمیکرد که قرار است چه اتفاقی بیفتد.با کمی تامل میتوان متوجه شد که شروع این درگیری ها از قبل انتخابات بود.اما نقش آیت الله از آن جا پر رنگ میشود که در مناظرات تلویزیونی احمدی نژاد بی محابا به هاشمی و فرزندانش می تازد و اتهامات بسیاری را به ایشان نسبت میدهد،البته فقط این خانواده هاشمی نبود که مورد اتهام قرار گرفت و کسان دیگری هم طعم تلخ این اتهامات را چشیدند. احمدی نژاد با بیان اینکه در چهار سال اول دولت وی بالاترین هجمه انتقادی (به ادعای احمدی‌نژاد ۳۲۰ هزار تیتر توهین آمیز) متوجه دولت وی بوده‌است از اکبر هاشمی رفسنجانی نام برده و بیان داشت که وی گروه هواداران میرحسین را مدیریت می‌کند.در اقدامی کاملا بی سابقه احمدی نژاد در رسانه ملی هاشمی را متهم به فساد اقتصادی و رابطه پنهانی با پادشاه یکی از کشور های عربی منطقه متهم کرد و ادعا کرد که وی بار ها به دولت ضربه وارد کرده است.احمدی نژاد در این مناظره عملکرد هاشمی و خاتمی در دوران ریاست جمهوری ایشان را زیر سوال برد واحمدی‌نژاد سه دولت گذشته ایران یعنی دولت میرحسین موسوی، دولت هاشمی رفسنجانی و دولت محمد خاتمی را رقیب خود در این دوره از انتخابات دانست و بسیاری از مقامات عالی‌رتبه نظام جمهوری اسلامی و خانواده آن‌ها را به فساد متهم کرد. اتهامات رئیس‌جمهور در این مناظره رفسنجانی و فرزندانش، علی‌اکبر ناطق نوری و پسرش، غلامحسین کرباسچی و همسرش، محسن صفایی فراهانی از نمایندگان متحصن دوره ششم مجلس شورای اسلامی را نیز دربرگرفت.در حاشیه مراسم سالگرد بنیان گذار انقلاب که روز بعد از مناظره برگزار شد مهدوی کنی یکی از مهمترین حامیان احمدی‌نژاد نیز در گفتگوی کوتاهی که با او داشت، از اظهاراتش ابراز نگرانی شدید کرد.دفتر آیت الله هاشمی با ارسال نامه ای حق شکایت را برای خود محفوظ دانست و خواستار فرصتی برای پاسخگویی به اتهامات در رسانه ملی شد.
 
سپس آیت الله هاشمی در نامه ای سرگشاده خطاب به رهبری نسبت به اتهامات وارده گلایه کردند و خواهان عکس العمل مناسب از جانب ایشان شدند.هاشمی در مصاحبه ای در اردیبهشت ماه 95 با هفته نامه طلوع اظهار داشت)) همان موقع من نمى خواستم بدون خواندن رهبرى منتشر کنم، عصر که نامه تمام شد، براى ایشان فرستادم و آخرین فرصتى بود که پیش از انتخابات مى توانستم، چون ظاهراً عصر سه شنبه بود، درست یادم نیست، جمعه هم انتخابات بود. مى خواستم قبل از انتخابات منتشر شود. براى رهبرى فرستادم که اگر نظرى دارند، بدهند. عصر هم با ایشان ملاقات داشتم. وقتى به ملاقات رفتم، به ایشان گفتم که شما جواب مرا ندادید. ایشان گفتند: الان که آمدى، داشتم از روى کامپیوتر مى خواندم. گفتم: روى آن نظرى دارید؟ گفتند: روى محتوا هیچ نظرى ندارم، ولى روى زمان آن نظر دارم و اگر از من مى پرسیدى، مى گفتم که بعد از انتخابات باشد. گفتم: من که پرسیدم و شما جواب ندادید و وقت هم تمام شد و رسانه ها فردا نمى توانند بنویسند و باید همین امشب بدهم که جوابم را چاپ کنند.)) در متن نامه،هاشمی به اظهارات غیر مستند احمدی نژاد اعتراض کرد و اعلام کرد که بدلیل حفظ آرامش انتخابات از عکس العمل های که مردم در قبال آن حرکت انتظار دارند خودداری میکند.
 
هاشمی در این نامه به تقریبا تمامی اتهامات وارد به خود و خانواده اش پاسخ میدهد و در بخش انتهایی نامه میگوید)):از جناب‌عالی با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيتتان انتظار است برای حل اين مشكل و برای رفع فتنه‌های خطرناك و خاموش كردن آتشی كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح می ‌دانيد اقدام مؤثری بنماييد و مانع شعله‌ ورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد.لذا در فرصت باقی ‌مانده ضروری به نظر می ‌رسد خواسته حق حضرت‌عالی و مردم در خصوص انجام انتخاباتی سالم و پرابهت و حداكثری تحقق يابد. كاری كه می ‌تواند عامل نجات كشور از خطر و باعث تحكيم وحدت ملی و اعتماد عمومی باشد و فتنه‌گران نتوانند با حدس و گمان نصّ پيامتان در مشهد و در مرقد امام راحل را با هوس خود تحريف كنند و با ناديده گرفتن قانون، بنزين بر آتش‌افروخته بريزند.)) که البته مقام معظم رهبری پاسخ مستقیمی به این نامه نمیدهد ولی در جایی بیان میکنند:((صحیح و مورد پسند نیست که یک نامزد در سخنرانی در جمع مردم و یا نطق‌های تلویزیونی، برای اثبات خود، به نفی نامزد دیگر متوسل شود... بنده با مناظره و گفتگو و انتقاد مخالفتی ندارم، ولی همه سعی کنند که در چارچوبهای درست شرعی و دینی انجام شود)).پس از انتخابات هم اتفاقات بسیاری رخ داد که قید آن در این مقاله میسر نیست ولی ادعا های بسیاری مبنی بر اینکه هاشمی از حامیان اصلی مدعیان تقلب در انتخابات بود مطرح شد.
 
نماز جمعه تاریخی 26 تیر ماه 88 که با حضور اکثر سران کشور از جمله میر حسین موسوی و همسرش و مهدی کروبی و ناطق نوری و حسن روحانی و ... صورت پذیرفت که آخرین نماز جمعه به امامت آیت الله هاشمی رفسنجانی بود،هاشمی اذعان کرد که اعتماد مردم به نظام خدشه دار شده و تعداد زیادی از مردم به صحت انتخابات شک دارند که ما باید این شک را برطرف کنیم.هاشمی برای بازگشت اعتماد مردم به نظام پیشنهاداتی را مطرح کرد که در چند بخش خلاصه میشود.وی در ابتدا اشاره کرد که قانون هرچقدر هم که مشکل داشته باشد باید بدان پایبند باشیم و بعد ها سعی بر اصلاح آن کنیم.وی معتقد بود که در رسانه های مختلف به خصوص صدا و سیما که از مخاطبین بیشتری برخوردار است باید جلسات هم اندیشی برگزار شود که طرفین در کمال آرامش به بیان عقاید خویش بپردازند و نظارت خود را مطرح کنند.سپس پیشنهاد آزادی زندانیان سیاسی را مطرح کرد و درخواست دلجویی از آسیب دیدگان این حوادث را مطرح کرد و گفت که باید قلوب این عزیزان را به نظام نزدیک کنیم. او در پایان ابراز امیدواری کرد که سخنانش بتواند راهگشا باشد و به آنچه او «بحران» خواند، پایان دهد.
 
رسانه ها شمار شرکت کنندگان در این مراسم را بی سابقه خواندند و تا 2.5 میلیون تخمین زدند.این مراسم حواشی بسیاری داشت.شعار های بسیاری علیه آیت الله هاشمی سر داده شد و از جانب دیگر پیشنهاداتش مورد استقبال طیف مقابل قرار گرفت.صدا و سیما هم با سانسور بی سابقه این مراسم شعار های نمازگزاران را سانسور کرد و بخش هایی از نمازرا به صورت گزیده پخش کرد.هاشمی رفسنجانی بعد از آن روز سیل انتقادات و اتهامات و توهین ها را به سمت خود دید که خیلی از آن اتهامات چون به مرحله اثبات نرسیدند پرداختن به آن ها جالب توجه نیست.از این تاریخ بود که تغییرات گسترده رویه هاشمی که در سال های قبل از آن هم رگه هایی از آن مشاهده شده بود مشهود شد.از آن پس هاشمی به عنوان یکی از بزرگان جریان موسوم به اصلاح طلبی شناخته شد.
 
 
بخش پنجم؛انتخابات 92 و 94
 
هاشمی رفسنجانی همانطور که انتظار میرفت در انتخابات سال 92 هم نقشی کلیدی ایفا کرد.وی که در ابتدا خود را برای این انتخابات کاندید کرده بود حدس زده بود که احتمال رد صلاحیتش وجود دارد،پس به سبب اطمینان دکتر حسن روحانی را که سال ها از نزدیکان آیت الله بود با خود وارد عرصه انتخابات کرد.در همان گام اول مشخص شد که جریان اصلاح طلبی به بلوغ سیاسی بهتری نسبت به دو انتخابات قبلی رسیده و نشان داد که اشتباهات سال 84 را تکرار نمیکند.در اوان ثبت نام بود که آقایان عارف و روحانی اعلام کردند که در صورت لزوم به نفع آیت الله هاشمی کنار میروند.
 
اما آیت الله به بهانه کهولت سن رد صلاحیت شد.اینجا بود که فعالیت هاشمی در انتخابات 92 وارد فازجدیدی شد.وی با حمایت کامل از دکتر روحانی وی را نامزد مورد نظر خود معرفی کرد.با انسجام جبهه اصلاحات و با نامه سید محمد خاتمی،دکتر عارف که کاندیدای جریان اصلاحات به شمار میرفت از ادامه رقابت کناره گیری کرد تا روحانی سبد رای پر و پیمان تری داشته باشد.این اقدام تیزهوشانه و البته فداکارانه جریان اصلاحات باعث شد دکتر روحانی با پیروزی بر رقبای اصولگرای خود که با تعدد نامزد ها رای خود را شکسته بودند به کرسی ریاست جمهوری تکیه بزند.هاشمی مسرور از پیروزی در انتخابات به فکر کسب کرسی های مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان بود تا هم راه برای فعالیت دولت هموار شود و هم گفتمان اعتدال که منش همیشگی آیت الله در طول حیاتشان بود بستر مناسبی برای اثرگذاری در فضای سیاسی کشور داشته باشد.در اسفند ماه سال 1394 لیستی تحت عنوان لیست امید که کرسی های مجلسین را هدف قرار داده بود و تحت حمایت آیت الله هاشمی بود تمامی کرسی های مجلس شواری اسلامی از شهر تهران را کسب کرد و 15 کرسی از 16 کرسی ممکن مجلس خبرگان از تهران را به خود اختصاص داد.آیت الله هاشمی رفسنجانی هم با بالاترین رای تاریخ مجلس خبرگان به عنوان سرلیست لیست موسوم به امید به مجلس خبرگان راه یافت.آیت الله بعد از انتخابات 7 اسفند از آحاد مردم تشکر کردند و ابراز خوشحالی کردند که اکنون با خیالی آسوده میتوانند دعوت حق را لبیک گویند.
 
آیت الله هاشمی در 19 دی ماه 1395 در 82 سالگی پس از سال ها مبارزه با رژیم پهلوی و سپس سال های متمادی تلاش در جهت پیشرفت جمهوری اسلامی به دیار حق شتافتند.سیل انبوه علاقه مندان ایشان در مراسم تشییع پیکر آیت الله  که حدودا 3.5 میلیون نفر تخمین زده میشد موید این مسئله بود که اگرچه ایشان هم همانند سایر سیاست مداران جهان ممکن است اشتباهاتی مرتکب شده باشند اما موضع گیری ها و اقدامات ایشان حداقل در دهه پایانی حیاتشان مورد وثوق مردم واقع شده است.
 
نام و یادشان گرامی                      


منبع: تابناک
برچسب ها: محمدجواد پاکدل
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار