بایستی این را بپذیریم که جامعه امروز ایران جامعه ای شاداب و با طراوت نیست و همه به نوعی در یک بحران روحی و روانی بسر می برند. شاید اطلاق "همه" به مذاق خیلی ها خوش نیاید و نگارنده را متهم به سیاه نمایی و یا بزرگنمایی مشکلات نمایند اما واقعیت چیز دیگری است.
کد خبر: ۳۵۴۵۲۷
تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۹۵ - ۲۱:۳۰ 03 January 2017
بایستی این را بپذیریم که جامعه امروز ایران جامعه ای شاداب و با طراوت نیست و همه به نوعی در یک بحران روحی و روانی بسر می برند. شاید اطلاق "همه" به مذاق خیلی ها خوش نیاید و نگارنده را متهم به سیاه نمایی و یا بزرگنمایی مشکلات نمایند اما واقعیت چیز دیگری است.
تاریخ ثابت کرده است که هرگاه ملتی دچار رکود اقتصادی و مشکلات معیشتی باشد به حد چشمگیری از میزان امید به زندگی در آن کاسته شده و یک جامعه فرتوت و پیر –از نقطه نظر روانی- دستاورد این معضل خواهد بود.
تزریق روحیه نشاط و شادی به جامعه از طریق برنامه های شاد سیما، برگزاری جشنواره های مختلف فصلی، برگزاری اردوهای تفریحی برای دانش آموزان و حتی کارمندان، اجرای کنسرت های موسیقی شاد و مجاز، تقویت تیم های ملی و بسترسازی برای حضوری درخشان در رقابت های بین المللی، کارآفرینی و ایجاد تسهیلات برای ازدواج و ... همچنین بسنده نمودن به عزاداری های سنتی و متداولی که همیشه ی تاریخ مورد احترام جامعه ایرانی بوده و اضافه نکردن بر آن، از عواملی است که می تواند به بالا بردن روحیه ی امید به زندگی در متن جامعه کمک کند و در کنار آن می توان به راهکارهای اقتصادی هم اندیشید و با بهره گیری از توان بالای کارشناسان امر به بهبود وضعیت اقتصادی مردم چاره اندیشی نمود.

متاسفانه این روزها شاهد هستیم که برخی از افراد سرشناس و کم شناس، چنان از به تاراج رفتن دین و ایمان مردم سخن می گویند که گویا ما در یکی از بلاد کفر زندگی می کنیم. کسی نیست به این اقایان زیاده خواه و زیاده گو تفهیم کند که اینجا ایران اسلامی است و دارای بالاترین مراجع دینی است و اگر قرار بر هشدار و تذکری هم باشد هستند بزرگوارانی که همه با گوش جان به سخنانشان گوش و عمل نمایند.
این که یک فردی به عنوان مداح و یا خطیب، دارای چنان قدرتی شود که برای نظام و مردم تعیین تکلیف کند و مرز منکر و مستحب را بر اساس اشل ذهنی خویش ترسیم کند بسیار ناپسند و غیرقابل قبول است. یک مداح فقط یک مداح است که به سبب صدای خوشی که دارد محبوبیت یافته و لاغیر. مگر هرکس مداح اهل بیت (ع) باشد می تواند برای جامعه خط و نشان بکشد؟
شاید همین زیاده گویی این آقایان مداح و خطیبان پای منبرها باشد که مردم را نسبت به دین و احکام اسلامی بدبین می کند و گاه وادار به عکس العمل هایی ناخواسته و از روی لجاجت می کند.
نمیدانیم با افزودن بر عزاداری ها چه محسناتی به جامعه خسته و اخموی ما اضافه می شود؟ نمیدانیم با گریاندن بیشتر و بیشتر مردم چه فضایلی نصیب این ملت غیور خواهد شد؟
نمیدانیم که این آقایان دین را چگونه تفسیر کرده اند که فقط به اشک و ماتم رسیده اند!
اینانی که با شادی مخالفت می‌کنند و خواستار غمگین بودن مردم هستند، نه مطالعات تاریخی دارند و نه اسلام را درست می‌شناسند.
ده ها سال است که تمام تریبون‌های عمومی در اختیار بخش مهمی از روحانیت است. اگر بی‌دینی در جامعه ما رو به گسترش شده، آیا واقعاً می‌توان گفت دلیلش روی کار آمدن دولت روحانی و یا فلان شخص است؟ آیا کمی اندیشیده ایم که شاید خود مایی که همیشه تریبون ها را در اختیار داشته ایم نتوانسته ایم اسلام و احکام اسلام را آنگونه که هست به جوانان بشناسانیم؟
آیا واقعا رواج دین‌گریزی در جامعه ما محصول کار دولت فعلی است؟ و یا نتیجه یک کم کاری سی و چند ساله است؟
مگر صدا و سیما در اختیار آقایان وعاظ نیست؟ پس چرا اینگونه از بی ایمانی مردم نالان هستیم؟ فکر نمی کنید این محصول بی مبالاتی خود ماست نه کس دیگری.
هیچگاه نخواسته ایم و یا نتوانسته ایم تعادلی بین شادی و غم برقرار کنیم و همیشه کفه ترازوی سنجش برخی از افراد تاثیرگذاراز دین و اسلام به سوی غم و گریه سنگین تر بوده است حال انکه حضرت امیرالمومنین علی (ع) در نهج البلاغه در توصیف عصر جاهلیت میفرمایند:
"مردم جامعه جاهلی از بس که افسرده بودند خواب از چشمشان گرفته شده بود و به جای سرمه در چشم، اشک در چشم داشتند". این سخن، درس بزرگی است. یعنی علی (ع) جامعه حزن‌آلود را جامعه‌ جاهلی می‌داند. جامعه سالم جامعه‌ شاد است. حال نمی دانیم چرا برخی از آقایان اصرار به غم افزایی در جامعه دارند.
مگر حضرت علی (ع) الگوی ما در حکومت کردن نیست؟
حضرت امیرالمونین علی (ع) در نامه‌هایی که برای استانداران و فرماندارانش می‌نوشت بر روی چه چیزی حساس بود و انگشت می‌نهاد؟ حضرت نسبت به ثروت‌های عمومی جامعه حساس بود تا مبادا به یغما بروند و ناعادلانه بین ارباب قدرت تقسیم شوند. حضرت در هیچ یک از نامه‌هایش به فرماندارانش ننوشته است که چرا این یکی نماز نمی‌خواند و آن یکی بی‌حجاب است؟
این روزها اصل را فراموش کرده ایم و چسبیده ایم به فرع!
مگر علما اعلام نکرده اند که ربا حرام است و بانک ها نمی توانند پول دیرکرد بگیرند؟


چرا برای این ها کسی وااسفا سر نمی دهد؟ مگر جز این است که بایستی کارشناسان امر بنشینند و برای حل این مشکل راهکاری پیدا کنند؟ کسی انتظار ندارد که یک مشکل شرعی متداول در یک شب و با یک "توصیه" حل شود. بایستی منطقی باشیم و با زمان جلو برویم.
در مورد برخی مشکلات فرهنگی هم چنین تدبیری نیاز است. با صدور بیانیه و پخش شبنامه که نمی شود مشکل را حل کرد!
قبول داریم که در جامعه نابسامانی و بی اخلاقی های فرهنگی جا باز کرده است و این هم راهکار خودش را میطلبد و نمی شود با یک هشدار و یا یک دستورالعمل به مبارزه با آن برخاست چه اگر کارساز بود بایستی در این سی و چند سال میشد.
متاسفانه همیشه به مشکلات با دیدی تهاجمی و دستورگونه نگریسته ایم و از تامل و تدبیر تبری جسته ایم.
باور کنید که با افزایش روحیه عزاداری و گریه و عبوسیت نمی توان به جنگ بی اخلاقی ها رفت. قدرت یک لبخند چیزی فراتر از ده ها ساعت سخنرانی و مجادله لفظی است. اسلام دین مهربانی هاست.
باورکنیم که جامعه ای شاد داشتن تفاوت دارد با ترویج بی بندوباری!
بدحجابی یا هر معضل اینچنینی یک ناهنجاری فرهنگی است که خودمان عاملش بوده ایم و کم کاری و کج سلیقگی نهادهای فرهنگی باعث شده تا قدرت نفوذ دشمنان هر روز بیشتر و بیشتر شود و امروزه شاهد چنین وضع نابسامانی باشیم. کسی نمیخواهد از بدحجابی یا نوع پوشش برخی افراد جامعه که خلاف دیدگاه اسلامی است دفاع کند ولی هر چیزی راهکار خاص خودش را دارد.
هیچ کس با اشائه فساد و بی بندوباری موافق نیست و هیچ عقل سلیمی چنین نسخه نابخردانه ای را برای جامعه اسلامی تجویز نمی کند ولی این هم درست نیست که فقط برای پیشبرد برخی اهداف سیاسی، از دین و ایمان مردم مایه بگذاریم و برای بدجلوه دادن یک دولت، جامعه را آماج حمله قرار دهیم و سعی در القای ِبه انحطاط کشانده شدن جامعه و فرهنگ والای ایرانی و اسلامی داشته باشیم. مبارزه با بدحجابی هم می تواند با یک مهندسی فرهنگی و یک برنامه ریزی مناسب در میان مدت به نتیجه برسد. به نظر می رسد که عدم وجود تفریحات سالم در بطن جامعه و خلا نگرش فرهنگی مسئولین به این نیاز اساسی، باعث بوجود امدن چنین ناهنجاری هایی در سطح جامعه شده است. اگر به نیاز یک جوان در خانواده توجه شود او هم بالطبع برای برخورداری از امتیازات حضور در چنین خانواده ای، به توصیه های بزرگ خانواده گوش خواهد داد تا مورد غضب قرار نگیرد ولی اگر خانواده به خواسته های او بی توجه باشد او نیز از سر لجاجت کودکانه و یا نشان دادن اعتراض خود، نافرمانی خواهد کرد.  
جوان امروز نیاز به شادی دارد و تامین این اصل بر عهده متولیان "دین و فرهنگ" کشور است که راهکاری برای افزایش روحیه آحاد مردم پیدا کنند و حداقل ها را برای مردمی که همیشه یار و یاور نظامشان بوده اند فراهم کنند.
نمی دانیم آنانی که سعی در تخطئه تفکر "شادی جویی" جامعه دارند چه نیاتی در سر میپرورانند که چنین بی محابا به مخالفان شان می تازند و هر ندای مخالفی را مخالفت با اسلام می پندارند. کسی نیست به این آقایان گوشزد کند که چه کسی تعیین می کند که شما برای بهشت رفتن ما خودتان را به آب و آتش بزنید! باور کنید که سخنان تهاجمی شما جوانان را بیشتر به دین گریزی وا میدارد تا مثلا برگزاری یک کنسرت موسیقی!
ما مردم ایران ثابت کرده ایم که هم شیفته دینمان هستیم و هم عاشق اب و خاکمان و صفحات پرافتخار تاریخ این کشور گویای این سرسپردگی به دین و کشور است و هیچ کس نمی تواند با اهدافی خاص و جهت دار جامعه اسلامی مان را چون بلادی کفرآمیز و بی فرهنگ جلوه دهد.
امیدواریم مسئولین فرهنگی و دلسوز نظام مقدس جمهوری اسلامی که با خون صدها هزار شهید به چنین استواری و بالندگی رسیده است، اجازه ندهند تا عده ای به نام دفاع از دین، اهداف و اغراض سیاسی خود را دنبال کنند و با سیاه نمایی، افسردگی و ناامیدی را در جامعه تزریق کنند.
 
عادل جفر موحد
اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار