تابناک گیلان / شمس لنگرودی شاعری است که در سال های اخیر شعر او با اقبال خوبی رو به رو شده است و مخاطبان فراوان و جدی ای دارد. او یک شاعر اجتماعی است یعنی عمیق می بیند و عمیق می نویسد، او درد مشترک را در قالب کلمات فریاد می کند، شعری سرشار از اندیشه و تامل. شمس لنگرودی یکی از تاثیرگذارترین شاعران شعر سپید در شعر فارسی معاصر است، شاعری که اهل هنر نقاشی، سینما، موسیقی است و یک پزوهشگر تمام عیار است،
کتاب تاریخ تحلیلی شعر نو در چهار جلد یکی از کتاب های مرجع در ادبیات معاصر امروز ایران است. لبخوانیهای قزلآلای من،رسم کردن دستهای تو، میمیرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم، تعادل روز بر انگشتم از جمله مجموعه های شعر او است. حضور شمس لنگرودی در دانشگاه آزاد اراک در همایشی با عنوان «زندگی در نگاه حافظ» بهانه ای بود تا کمی مختصر به این شاعر بپردازیم.
شمس لنگرودی شاعر اشیاست و شعرهای او پر است از تصویر و شی. شعرهای او دنیایی پر از تصویرهای ناب دارد که بخش عمده آنها ریشه در کودکی و نوجوانی او در شهر لنگرود دارد و بخش دیگر خلاقیت و استعداد درونی و ذاتی اش که شعر گفتن را بخشی از زندگی او کرده است. محمدتقی جواهری گیلانی(شمس لنگرودی) در ۲۶ آبانماه سال ۱۳۲۹ هجری شمسی در لنگرود به دنیا آمد. او در دنیای شعر از نادر نادرپور، احمد شاملو و فدریکو گارسیا لورکا تأثیر پذیرفت.
آنچه در شعر شمس مهم است و بیشتر اهل فن بر آن اعتقاد دارند تعهد اوست، او شعری می گوید که هم روشنفکران را قانع می کند و هم لایه های مختلف مردم با آن ارتباط برقرار می کنند.
به نظر می رسد که شمس در اشعارش زیست شخصی و دغدغه های فردی خود را بیان می کند؛ اما بی شک خوی که مدرن باشد می تواند مخاطب مدرن را با خود هماهنگ کند. موسیقی، ایجاز و دغدغه همه و همه شعر شمس را به یک ویژگی تبدیل کرده است به شعری برای اجتماع.
گروس عبدالملکیان در مورد ویژگی های شعر شمس لنگرودی گفته است: « بسیاری از شاعرانی که به شعر سپید یا نیمایی مشهورند، ماهیت شعرشان کلاسیک است، اما اشعار شمس لنگرودی، از ماهیتی مدرن برخوردارند. علیرغم برخی تئوریهای شعری اخیر، ماهیت اشعار آنها را کلاسیک و یا مدرن میکند و نه ساختار یا ساختمان آنها. مهمترین ویژگی شعر مدرن این است که همه چیز آن درونی است. من بر اساس شناختم میگویم نوع نگاه شمس به زندگی و ادبیات مدرن است و او تخیل شعری خود را زندگی کرده است. نگاه مدرن شمس لنگرودی به زندگی و جهان باعث شده که شعر شمس هم مدرن باشد.»
علیشاه مولوی نیز او را شاعرِ فیلسوفِ طناز می خواند و می گوید:« او به خوبی از جایگاه یک اندیشمند پیشرو جهان پیرامونش را تصویر می کند و با قدرت «هستی معیوب» را به سخره می گیرد. این نوع مواجهه با چیستی هستی را در هیچ یک از شاعران معاصر نمی بینیم و این وجه تمایز «شمس» با دیگر شاعرانی است که افکار سطحی خود را اندیشه می پندارند و هرچه با آثارشان کلنجار می روی فقر اندیشه بیشتر از هر عنصر دیگری در شعرشان دیده می شود.»
علی اشرف درویشیان نویسنده نیز در مورد شمس گفته است: « من از میان هنرمندان و شاعران امروز، کار آقای محمد شمسلنگرودی را میپسندم زیرا او از شعرایی است که هنر او همراه با مردم است. با او بودن در تشکلهایی چند و ارتباط نزدیک با او به من نشان داده است که شمس دقیقاً مطابق با الگوی یک شاعر متعهد عمل میکند یعنی درست همان طور که همراه با فراز و نشیبهای زندگی روزمره پیش میرود، فراموش نمیکند که برای چه کسی شعر میگوید شاملو هم به باور من دارای همین ویژگی بود.»
اما شمس لنگرودی شاعری که معتقد است حافظ یک شاعر اجتماعی بوده در همایش زندگی از نگاه حافظ در اراک چه گفت، به گزارش وقایع استان به نقل از ایسنا شمس لنگرودی با بیان اینکه حافظ با مولانا، خیام، سپهری و … تفاوتهایی دارد و در این تفاوتها میتوان به زندگی از نگاه حافظ پی برد، گفت: نگاه حافظ به زندگی در اشعارش جامعیتی دارد که سراسر زندگی را در بر میگیرد و گستردگی عجیبی دارد که در مراحل مختلف زندگی میتوان به آن پناه برد.
این شاعر با بیان اینکه ردپای نگاه حافظ به زندگی در هیچ یک از آثار مولانا، خیام، سهراب سپهری یا کافکا دیده نمیشود، افزود: دو نگاه را همواره در اشعار دیگر شاعران یا نویسندگان میتوان یافت که شامل نگاه صرفا خوشبینانه یا بدبینانه است و حافظ در حقیقت خود را محصور یکی از این نگاهها نکرده است.
وی عنوان کرد: مولانا و خیام شاعران بزرگ و برجستهای هستند و من در این مجال صرفا نگاه آنها به زندگی بر اساس اشعارشان را مطرح میکنم. مولانا و خیام در حقیقت فرار میکنند و البته هر کدام به سمتی و دلیل این فرار هم دور شدن از واقعیت زندگی است.
این شاعر با بیان اینکه واقعیت زندگی همراه بودن با تمامی فقدانهایش است، با خوانش این شعر از حافظ که «شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا، در منتهای همت خود کامروا شدم» ادامه داد: فضای فکری حافظ زندگی است و در حقیقت همراه با ما پیاده راه میآید و مصائب را میبیند اما، همان طور که در اشعارش یافت میشود امید به بهبود دارد.
شمس لنگرودی با بیان اینکه هیچ یک از اشعار حافظ نیست که در آن از فقدان سخن به میان نیامده باشد، افزود: حافظ در تمام اشعارش از مشکلات و مصائب صحبت میکند و واقعیات زندگی را میبیند، در اشعار حافظ مدام با مسائل روزمره مواجه میشویم؛ ولی او در تمامی اشعارش بهبود امور را نوید میدهد و این نوید از روی آگاهی است نه از روی خیال و بر اساس مشاهده واقعیات زندگی بیان میشود.
این پژوهشگر ادامه داد: در دیگر شاعران نگاه یک سویه را شاهد هستیم؛ ولی در اشعار حافظ کورسویی از امید دیده میشود، حافظ از این بینش واقعی شاد است و شادی او واقعی است، البته این به معنای ظاهری بودن شادی مولانا یا سپهری نیست، اینها انسانهای آگاهی بودهاند، اما تفاوت در این است که حافظ با واقعیات زندگی میکند و در کنار ما قدم میزند.
وی عنوان کرد: در حقیقت حافظ راه دیدن واقعیات زندگی و شادی واقعی در کنار تمامی واقعیات را به آدمی نشان میدهد، اختیار را دخیل در تغییر شرایط میداند و امیدواری در اشعارش دیده میشود، اینکه مصائب را ببین، باور کن همراهشان باش از همت و اختیار کمک بگیر و امید به خوب شدن اوضاع داشته باش «دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور»