تابناک گیلان / تحولات
در گذر است و خبر هیچ گاه متوقف نخواهد شد؛ خبرهایی رسمی و گاه
غیررسمی؛ خبرهای که مورد توجه قرار میگیرد یا ممکن است همه به سادگی از
کنار آن بگذرند. رسانههای خبری هر یک به فراخور وابستگی جناحی خود،
خبرهایی را برجسته میکنند و در مواردی هم از کنار آن میگذرند. اگر خبر
بهماهو خبر موضوعیت داشته باشد، وابستگی جناحی نباید در کمرنگ و پررنگ
منتقل کردن آن تأثیری داشته باشد.
امام انقلاب کرد ؛ برخی نق می زدند!
یک عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امروز ما برای منافع ملی خودمان در سوریه میجنگیم. در سنگر اول باید جلوی دشمن را گرفت وگرنه مرحله به مرحله به خاک و خانهات نزدیک میشود.
خبرگزای ایسنا: مراسم گرامیداشت سی و چهارمین سالگرد شهادت چهارمین شهید محراب آیتالله عطاالله اشرفی اصفهانی با حضور شخصیتهایی همچون ناطق نوری،آیتالله اشرفی اصفهانی تولیت مسجد جامع امیرالمومنین،سیدحمید کلانتری معاون وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، قدرتعلی حشمتیان رییس خانه احزاب و خانوادههای شهدا برگزار شد.
دراین مراسم،ناطق نوری با تسلیت ایام محرم و گرامیداشت یاد شهدای واقعه عاشورا، انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی، مدافعان حرم و شهدای محراب اظهار کرد: امید است که خداوند به برکت امام حسین (ع) و خون شهیدان توفیق ادامه راه را برای دفاع از اسلام و انقلاب و همچنین ارزشهای اسلامی و میهنمان را به ما عنایت کند.
وی در ادامه با تجلیل از شخصیت چهارمین شهید محراب گفت: خدا را شاکرم که در مجلسی که متعلق به آیتالله اشرفی اصفهانی است شرکت کردم. ایشان یکی از یاران اصلی انقلاب بودند و شخصیتی والا داشتند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در ادامه صحبتهایش با بیان اینکه هر نهضت قیام و انقلابی برای ابدیشدن به دو مولفه خون و پیام نیاز دارد، گفت: برای اینکه انقلابها دچار تحریف و بدعهدی نشوند باید پیام داشته باشند. حفظ این پیام نیازمند خون است و ارزشدادن به این خون مجددا احتیاج به پیام دارد. میخواهم بگویم که خون و پیام دو مولفه اصلی برای حفظ و ادامه راه انقلابهاست.
وی ادامه داد: پیامبر اسلام محمد (ص) آمد تا انسانها را از انحطاط و بتپرستی نجات دهد. سختیهای زیادی هم در این راه کشید. ایشان پیامی را برای مسلمانان به جای گذاشت اما با توجه به بدعهدیهایی که پس از رحلت ایشان در تاریخ اسلام ایجاد شد نیاز بود تا امام حسین (ع) قیام کند و با خون خود این پیام را حفظ کند. در ادامه حضرت زینب (س) و امام سجاد (ع) برای حفظ خون امام حسین (ع) پیام عاشورا را به نسلهای بعدی انتقال دادند. باید برای جوانانمان تبیین کنیم که چرا امام حسین (ع) قیام کرد و امام حسن (ع) صلح را پذیرفت. وظیفه ماست تا تفاوت میان این دو را به آنها توضیح دهیم. تفاوت در زمانه حکومتداری معاویه و یزیدبن معاویه بوده است. معاویه عوامفریب بود و یزید علنا مرتکب جنایت میشد.
وی در همین رابطه گفت: بزرگترین خیانت به یک جامعه را کسی میکند کسی میکند که عوامفریب است. خیانتکار کسی است که مردم جامعه را در انحطاط و جمود فکری نگه میدارد. وقتی که مردم را در نادانی و نفهمی نگه داری میتوانی از آنها استفاده کنی. همه خیانتکاران تاریخ اول مغز مردم را شستشو دادند و سپس بر آنها سوار شدند. ملت زنده هیچگاه زیر بلیت خرافات و موهومات نمیرود.معاویه و جریانش عوامفریبی کردند و چهره دین را تغییر دادند و با حرفهای فریبندهشان مردم را گول زدند، جوانان تاریخ را با دقت بخوانند، آنگاه است که متوجه میشوند بسیاری از اتفاقات که رخ میدهد در گذشته هم تکرار شده است.
وی همچنین گفت: امام حسین (ع) نمیخواستند که برای قدرت قیام کنند بلکه ایشان تاکید داشتند که میخواهند جلوی انحراف دین را بگیرند. امام خمینی (ره) هم در زمان پیروزی انقلاب تاکید میکردند که برای حفظ اسلام آمدند. ایشان توانایی استفاده از فرصتها را به نفع حفظ اسلام داشتند، مثلا حضورشان در مدرسه فیضیه و سخنرانی که موجب رقمخوردن واقعه 15 خرداد شد، از جمله آن بود.
ناطق نوری در بخش دیگری از این سخنرانی خاطرنشان کرد: شهید بهشتی در آخرین جلسهای که با روحانیت پیش از شهادتشان داشتند گفتند که انقلاب به جایی رسیده که باید برای حفظ آن خون داد. اگر انقلاب ما امروز زنده است برای خونهایی است که به پایش ریخته شده است. زمانی که من وزیر کشور بودم در دهه 60 روزی 20 تا 25 شهید در سراسر کشور داشتیم. مردم ما برای حفظ انقلابشان خون دادند و همین خونها و پیامها بود که انقلاب را زنده نگه داشت.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام با بیان اینکه پس از رحلت امام خمینی (ره) دشمنان ایران و اسلام فکر میکردند که انقلاب ایران اسلامی تمام شده است گفت: آمریکاییها و صهیونیستها پس از رحلت امام خوشحال بودند که کار ایران اسلامی تمام شده است اما خداوند به ما رحمت کردند و مجلس خبرگان رهبری شایسته برای این انقلاب انتخاب کردند. خط اصلی انتخاب مقام معظم رهبری را هم خود امام خمینی (ره) دادند. بارها از امام خمینی (ره) می پرسیدند که رهبر بعد از ایشان چه کسی است و ایشان میگفتند همین آقای خامنهای. آیتالله هاشمی رفسنجانی پس از رحلت امام در مجلس خبرگان این موضوع را مطرح کردند و از شاهدانی که این موضوع را شنیده بودند مثل احمد آقای خمینی خواستند که این موضوع را شهادت دهد. حالا امروز میبینیم که چه رهبر شجاع، بیدار و مسلطی داریم.
ناطق نوری با اشاره به وقایع منطقه خاورمیانه و جنگ سوریه اظهار کرد: در منطقهای که همه در جنگ و التهاب هستند ایران با تمام دشمنانی که دارد در امنیت ایستاده است. این اتفاق با حضور رهبری شجاع و مردمی وفادار رخ میدهد و نشان میدهد که مردم ما مفهوم ضرورت پیام و خون را درک کردهاند.
وی ادامه داد: پیش خودتان فکر کنید که چرا انقدر آمریکا با ما دشمن است. چرا سعودیهای خبیث آنقدر از ما کینه دارند. آنها دنبال این بودند که نقشه خاورمیانه بزرگ خود را اجرا کنند. سوریه را از نفس بیاندازند و پل ارتباطی ما با لبنان را قطع کنند. وقتی ارتباط ما با حزبالله لبنان قطع شود به راحتی حزبالله لبنان را سرکوب میکنند و در ادامه با فلسطینیهایی که امروز به جای سنگ با موشک میجنگند برخورد میکنند.
وی در پایان گفت: امروز ما برای منافع ملی خودمان در سوریه میجنگیم. در سنگر اول باید جلوی دشمن را گرفت وگرنه مرحله به مرحله به خاک و خانهات نزدیک میشود. آمریکا هم در سوریه به فکر منافع خودش است.
آیتالله اشرفی اصفهانی در بخشی از این مراسم اظهار کرد: چهارمین شهید محراب شخصیتی بودند که برای هرکسی که میشناختندشان به مثابه یک الگو بودند. همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند ایشان از شخصیتهای اصلی انقلاب بودند. این شهید ما توسط منافقین کشته شدند و الان برای محمود عباس جای شرمندگی دارد که با کسانی که چنین شخصیتهایی را ترور کردهاند دست می دهند و رابطه برقرار میکنند.
واکنش روحانی به جو بازی ایران - کره در تاسوعا
رییس جمهوری با تشکر از جوانان ورزش دوست و مؤمن که با احترام به سالار شهیدان و بزرگداشت تاسوعای حسینی و عزاداری در ورزشگاه ، نمایش خوبی از بلوغ ایمانی، دلبستگی به خاندان عصمت و طهارت در زمان مسابقه فوتبال داشتند، از وزارتخانه های ورزش و کشور، سازمان صدا و سیما، نیروی انتظامی و بسیج نیز تقدیر کرد.
پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری: حجت الاسلام والمسلمین حسن روحانی در جلسه عصر یکشنبه هیات دولت گفت: این یک نکته اساسی است که همه علاقه مندان و دلسوزان باید با یک حرکت جدی پیشرفت کشور را ساماندهی کنند. ما باید متحد شویم و آبرو و حیثیت و زندگی خودمان را برای تحقق اهداف بلند مدت کشور صرف کرده و منافع عمومی را تأمین کنیم.
رئیس جمهوری با یادآوری اینکه اخلاق و رفتار مردم و مسئولان موضوعی مهم تر از اقتصاد است، بر ترویج وحدت و همگرایی در جامعه و تقویت فضای اعتماد و همکاری در کشور تأکید کرد و آن را رمز موفقیت در برنامه ها دانست.
رییس جمهوری گفت: جامعه ما به دلیل زندگی در پرتو فرهنگ درخشان اسلام که بر این آموزه ها تأکید فراوان شده است، باید الگوی جوامع دیگر باشد.
روحانی افزود: متأسفانه این امر توسط برخی از تریبونها رعایت نمی شود و برخی دایماً در مسیر ایجاد و گسترش شکاف ها در جامعه حرکت می کنند؛ در حالی که پیشرفت کشور نیازمند همدلی، همکاری و مشارکت همگانی و تقویت امید و اعتماد است.
در ادامه جلسه، وزرای کشور و ورزش گزارشی از برگزاری مسابقه فوتبال در روز تاسوعا و هماهنگی های بعمل آمده در این خصوص به هیات وزیران ارایه کردند.
رییس جمهوری با تشکر از جوانان ورزش دوست و مؤمن که با احترام به سالار شهیدان و بزرگداشت تاسوعای حسینی و عزاداری در ورزشگاه ، نمایش خوبی از بلوغ ایمانی، دلبستگی به خاندان عصمت و طهارت در زمان مسابقه فوتبال داشتند، از وزارتخانه های ورزش و کشور، سازمان صدا و سیما، نیروی انتظامی و بسیج نیز تقدیر کرد.
روحانی همچنین دست اندرکاران ورزش کشور را به پیش بینی به موقع و اقدام پیشگیرانه از تداخل مسابقات مهم ورزشی با مناسبت ها و مراسم مورد احترام جامعه توصیه نمود.
همچنین در ادامه جلسه پیشنهادهای سازمان برنامه و بودجه در مورد راهکارهای افزایش درآمدهای عمومی و صرفه جویی در مصارف بودجه سال 1395 کل کشور در 6 ماهه دوم سال مورد بررسی و تصمیم گیری قرار گرفت.
صدور مجوز به وزارت راه و شهرسازی برای انجام مذاکره، پیش امضا (پاراف) و امضای موقت موافقتنامه تأسیس دالان حمل و نقل و گذر بین المللی خلیج فارس- دریای سیاه، از دیگر مصوبات این جلسه هیات دولت بود.
هیات وزیران همچنین موافقتنامه همکاری در زمینه حفظ نباتات و قرنطینه گیاهی بین دولت جمهوری اسلامی ایران و دولت جمهوری عراق را به تصویب رساند.
سرنوشت «شهرزاد» چه میشود؟
آغاز مرحله تولید و تصویربرداری فصل دوم سریال «شهرزاد» با حواشی همراه بوده است که این بار باعث شد این سریال نه به دلایلی هنری، بلکه اقتصادی در صدر اخبار برخی از رسانهها و کانالهای تلگرامی قرار بگیرد.
به گزارش ایسنا، سریال «شهرزاد» که توانست در فصل اول خود اعتماد از دست رفته مخاطبان به شبکه خانگی را احیا کند، فصل دوم خود را با حواشی آغاز کرد که فارغ از میزان درستی این حواشی، باعث شد تا این اعتماد بار دیگر تا اندازهای خدشهدار شود.
در حالی که فصل دوم این سریال پنجشنبه (۱۵ مهر ماه) با حضور شهاب حسینی، ترانه علیدوستی، عبدالله اسکندری و دیگر عوامل تولید آغاز به کار کرد، خبر بازداشت محمد امامی - تهیهکننده «شهرزاد» - به دلیل دخالت در فساد مالی در کانالهای تلگرامی دست به دست میشد. هیچ منبع معتبری این خبر را تکذیب یا تایید نکرد، اما این حواشی تا جایی پیش رفت که برخی از مسؤولان نسبت به این اتفاق واکنش نشان دادند و برخی رسانهها هم این را مهر تاییدی بر صحت این خبر برشمردند و تاکنون نیز هیچ کسی این خبر را تکذیب نکرده است.
از خبرها و گزارشهای پی در پی که از ابهاماتی برای ساخت ادامه «شهرزاد» خبر میداد تا واکنش یک نماینده مجلس درباره سید محمد امامی و تذکر صنف تهیهکنندگان همگی باعث شد تا این سریال بیشتر وارد حاشیه شود و ادامه ساخت آن در هالهای از ابهام قرار گیرد. در همین راستا مردم هم نسبت به این حواشی بیتفاوت نبودند و در بسیاری از شبکههای اجتماعی با نوشتن مطالب اعتراضآمیز و شرکت در کمپینهای خرید مجانی سریال «شهرزاد» این خواسته خود را مطرح کردند که در صورت اثبات جرم محمد امامی، فصل دوم سریال «شهرزاد» رایگان عرضه شود.
اما به اعتقاد بسیاری، اعتماد مردم که این روزها دل خوشی از تخلفات مالی ندارند، فارغ از اثبات جرم تهیهکننده «شهرزاد»، خدشهدار شده است و آینده فصل دوم این پروژه را تا اندازهای به خطر انداخته است.
در این گزارش سعی شده است که جانب احتیاط رعایت شده و مهر تاییدی بر اخبار و مطالبی که در شبکههای اجتماعی بدون منبع ذکر شده، زده نشود.
چرا نرخ سود بانکی کاهش نمییابد؟
چندی است که فضای اقتصادی کشور با این سوال مواجه است که چرا بهرغم کاهش نرخ تورم و تلاشهای بانک مرکزی، نرخ سود بانکی کاهش نیافته است؟ در روزهای اخیر این سوال مجددا و به شکل جدیتری از سوی فعالان اقتصادی مطرح شده است که چرا بانکها در برابر کاهش نرخ سود مقاومت میکنند؟ برای پاسخ دقیق به این پرسش لازم است نگاهی به آخرین وضعیت آمارهای پولی کشور داشته باشیم.
همانطور که میدانیم دو جزء مهم پایه پولی، میزان بدهیهای دولت به بانک مرکزی و میزان بدهیهای بانکها به بانک مرکزی است، اگرچه میزان بدهی دولت در یکسال گذشته رشد چندانی نداشته و این نشاندهنده این است که دولت برای تامین مخارج خود از استقراض از بانک مرکزی استفاده نکرده، اما میزان بدهی بانکها به بانک مرکزی نسبت به سال گذشته 16 درصد رشد داشته است. براساس آمارهای بانک مرکزی، پیشبینی میشود که در پایان شهریورماه نرخ رشد نقدینگی نسبت به سال گذشته تقریبا به 29 درصد برسد و در همین مدت پایه پولی بانک مرکزی که مهمترین عامل رشد نقدینگی است در حدود 21 درصد رشد داشته است. این در حالی است که رشد شش ماهه پایه پولی یعنی پایان شهریور نسبت به ابتدای سال برابر با 12 درصد بوده که به معنای افزایش میزان رشد این متغیر است و اگر با همین روند ادامه پیدا کند رشد سالانه پایه پولی تا پایان سال به 24 درصد خواهد رسید.
یک شاخص مهم دیگر، نرخ سود بازار بین بانکی است؛ درحالیکه بانک مرکزی تلاش کرده بود تا این نرخ را به زیر 17 درصد کاهش دهد، اما در ماهها و روزهای اخیر بهرغم تلاشهای بانک مرکزی این نرخ بین 19 تا 20 درصد در نوسان بوده است. تمامی این علائم نشاندهنده فشار تقاضا برای نقدینگی از طرف بانکهاست و طبیعتا وقتی تقاضا برای نقدینگی افزایش یابد بهدنبال آن نرخهای سود بانکی هم افزایش خواهد یافت. به گزارش اقتصاد آنلاین به نقل از دنیای اقتصاد، بانک مرکزی اگر دربرابر فشار تقاضای بانکها برای استقراض مقاومت کند، با افزایش نرخ مواجه میشود و اگر بخواهد برای کاهش فشار تقاضا منابع بیشتری را در اختیار بانکها قرار دهد با رشد نقدینگی و تورم مواجه خواهد شد.
اما سوال کلیدی این است که این تقاضا از کجا ناشی میشود؟ و سوال مهمتر اینکه چرا با وجود این میزان نقدینگی و حجم بالای تقاضا برای نقدینگی، تاثیری در رشد تولید دیده نمیشود و چرا همچنان اقتصاد کشور با عدم رشد دست به گریبان است؟ یکی از دلایل فشار تقاضا برای نقدینگی در بانکها بهخصوص بانکهای دولتی، الزام و اصرار دولت به سیستم بانکی برای اعطای تسهیلات به منظور افزایش رشد اقتصادی است. بهرغم هشدار کارشناسان و نقدهایی که درباره بسته خروج از رکود دولت صورت گرفت، متاسفانه فشار بر سیستم بانکی همچنان ادامه دارد؛ اما نهتنها اقتصاد کشور هنوز بهطور کامل از رکود خارج نشده، بلکه نشانه افزایش دوباره تورم هم مجددا ظاهر شده است.
اما عامل دیگری که بر فشار تقاضا برای منابع بانک مرکزی تاثیر بسزایی دارد، وضعیت مالی نگرانکننده برخی از بانکها است. برای آنکه بتوان مطلب را راحتتر بیان کرد مثالی میزنم. فرض کنید یک بانک (مثلا بانک الف) به میزان 100 واحد اقدام به دریافت سپرده کرده است و متعهد شده که به این سپرده 18 درصد سود بدهد. این بانک 90 واحد از منابع خود را تسهیلات میدهد و انتظار دارد که مثلا بابت آن 20 درصد سود دریافت کند. تا زمانی که بانک به موقع بتواند 20 درصد سود تسهیلات خود را وصول کند قادر به پرداخت سود 18 درصد خواهد بود. حال فرض کنید که از 90 واحد تسهیلات اعطایی، فقط 70 واحد آن سود پرداخت کند و 20 واحد باقیمانده معوق شود و بانک فعلا امکان وصول آن را نداشته باشد. در این حالت بانک فقط 14 واحد سود کسب میکند، اما باید 18 واحد سود بابت سپرده پرداخت کند. در این حالت بانک چند راه دارد: یک راه این است که سود تسهیلات خود را افزایش دهد؛ یعنی از 70 واحد تسهیلات باقیمانده بهجای 20 درصد مثلا 26 درصد سود دریافت کند. اما این راه ممکن است جوابگو نباشد؛ چراکه با افزایش نرخ ممکن است مشتریان خوشحساب، دیگر تمایلی به دریافت تسهیلات با این نرخ بالا را نداشته باشند. یک راه دیگر برای بانک این است که مطالبات معوق خود را در صورت عدم امکان وصول از ترازنامه خود خارج کند، اما برای این کار لازم است که سرمایه خود را افزایش دهد. این راه برای صاحبان بانک پرهزینه است؛ چراکه آنها باید از منابع خود سرمایه جدید بانک را فراهم کنند یا اینکه تن به شراکت با سهامداران جدید بدهند، در غیراین صورت مجبور به اعلام ورشکستگی خواهند شد، یعنی بانک فعالیت خود را متوقف کرده و با فروش داراییهای خود مطالبات سپردهگذاران را تا آنجا که امکان دارد پرداخت کنند. این راه برای سهامداران عمده این بانک به هیچوجه مطلوب نیست؛ چراکه کنترل خود را بر بانک از دست خواهند داد.
اما یک راه دیگر هم وجود دارد و آن اینکه تا آنجا که ممکن است این افزایش سرمایه یا اعلام ورشکستگی به تاخیر بیفتد تا بلکه روزی معجزهای رخ داده و بانک بتواند مطالبات خود را وصول کند یا اینکه مثلا به علت افزایش تورم ارزش بدهیهای بانک (یعنی سپردهها) کاهش یافته و از طرف دیگر ارزش اموال بانک افزایش یابد و بانک با وصول مطالبات خود بتواند بدهیهای خود را پرداخت کند. حال این تاخیر در ورشکستگی چگونه باید رخ دهد؟ راه آن این است که بانک برای پرداخت سود سپردهگذاران از منبع دیگری استقراض کند؛ یعنی یا از بانکهای دیگر یا از منابع بانک مرکزی، البته یکطرفه و بدون برگشت! سایر بانکها ممکن است خود دچار کمبود منابع باشند؛ بنابراین برای بانک الف، چارهای جز استقراض از بانک مرکزی نمیماند، اما بانک مرکزی به جهت کنترل پایه پولی نباید و نمیتواند به این بانک به هر میزان که بخواهد قرض دهد. پس بانک باید از بانک دیگر و از طریق بازار بین بانکی استقراض کند. اما منابع این بازار هم محدود است، از طرف دیگر فشار سپردهگذاران و تهدید آنها برای خروج منابعشان از بانک ادامه دارد، پس یک راه دیگر باقی میماند و آن جذب سپردهگذاران جدید است که جایگزین سپردهگذاران فعلی شوند و از محل منابع آنها بتوان اصل و سود سپردهگذار قبلی را تامین کرد، اما سپردهگذار جدید در چه صورتی حاضر خواهد شد در این بانک سپردهگذاری کند؟ در صورتی که بانک الف نسبت به سایر بانکها سود بیشتری پرداخت کند مثلا اینجا با نرخ 22 درصد.
این راهحل صرفا یک مسکن موقت است؛ چرا که بانک باید بهدنبال تامین سود 22 درصدی برای سپردهگذار جدید باشد. وضعیت موقعی بدتر خواهد شد که درصدی بیشتر از تسهیلات بانک معوق شود. بنابراین این بازی پانزی (Ponzi game) ادامه پیدا میکند و این بار بانک الف برای پرداخت سودهای قبلی اقدام به جذب سپردههای جدید با سودهای بالاتر و بالاتر خواهد کرد. به عبارت دیگر در این حالت داراییهای بانک درآمد کافی برای بانک ایجاد نمیکنند و بانک فقط برای به تاخیر انداختن ورشکستگی اقدام به دریافت سپرده با سودهای بالا میکند تا بتواند مخارج فعلی خود را تامین کند به امید آنکه در آینده معجزهای رخ داده و داراییهای بانک دوباره ارزشمند شوند بهخصوص اگر آن داراییها از نوع ملکی باشند. مدیران بانک دائما به خود دلداری میدهند که ارزش ملک روزی دوباره افزایش خواهد یافت و آنها از این مخمصه خلاص خواهند شد و این تصور را داشتهاند که سرمایهگذاری در ملک همیشه سودآور است و آنها نهتنها سود سپردهگذار را پرداخت خواهند کرد، بلکه سود کلانی نیز نصیب صاحبان بانک خوهد شد. این داستان تخیلی، موقعی فاجعه بارتر خواهد شد که مدیران آن بانک به جای اعطای تسهیلات به تولیدکنندهها و فعالان اقتصادی اقدام به اعطای تسهیلات به صاحبان سهام بانک آن هم نه برای فعالیتهای مولد بلکه صرفا برای سرمایهگذاری سفتهبازانه در بازارهایی مثل ساختمان و املاک تجاری کنند.
این رفتار بانک الف عملا منجر به این خواهد شد که سایر بانکهای دیگر هم برای جلوگیری از خروج منابع خود اقدام به افزایش سود سپردههای خود کنند. نتیجه این رفتار این است که بیماری بانک الف به بانکهای دیگر نیز سرایت میکند و پس از مدتی آنها هم درآمد کافی برای پرداخت سود سپردهها را نخواهند داشت. در چنین شرایطی هر چقدر بانک مرکزی با صدور بخشنامه و دخالت در بازار بین بانکی تلاش میکند نرخ سود را کاهش دهد، بانکها تبعیت نمیکنند و با اقسام ترفندها تلاش میکنند که سپرده بیشتری جذب کنند چرا که حیات آنها به آن وابسته است. اگر بانک مرکزی اقدام به افزایش نقدینگی کند عملا موجب افزایش تورم خواهد شد. اگر هم بیش از حد به این بانکها فشار بیاورد موجبات ورشکستگی آنها را فراهم خواهد آورد. صاحبان این بانکها میدانند که در این شرایط هرچقدر میزان سپرده جذب شده در بانک خود را افزایش دهند و بانک را بزرگتر کنند، هزینه برخورد با بانک را افزایش خواهند داد؛ چراکه اقشار بیشتری از مردم درگیر آن خواهند شد و هرگونه اقدام برای جلوگیری از فعالیت بانک عملا هزینههای اجتماعی و حتی سیاسی سنگینی را متوجه نهادهای ناظر و دولت خواهد کرد. بنابراین با تمام توان این بازی را ادامه خواهند داد. وضعیت وقتی پیچیدهتر خواهد شد که تعدادی موسسه غیرمجاز که حتی تحت نظارت بانک مرکزی هم نیستند و هیچ گونه تعهدی برای اجرای مقررات بانک مرکزی ندارند، وارد این بازی شوند و عملا با پرداخت سودهای بالا بدون هیچگونه پشتوانهای سپردههای مردم را جذب کنند.
متاسفانه شرایطی که ذکر شد بخشی از واقعیت موجود در نظام بانکی کشور است. اگرچه بانک مرکزی تاکنون تلاش زیادی برای ساماندهی برخی بانکهای مشکلدار و موسسات غیرمجاز کرده است، اما وضعیت حاکم در بازار پولی نشاندهنده این است که این اقدامات به هیچوجه کافی نبوده است. الزام بانکها به کاهش نرخ سود بدون اقدام برای اصلاح ساختار مالی و ترازنامه آنها، تنها مبارزه با معلول است و عملا راه به جایی نخواهد برد. تا زمانی که مشکلات ساختاری نظام بانکی برطرف نشود و وضعیت مالی بانکها اصلاح نشود، تحقق رشد اقتصادی بالای 6 درصد به هیچوجه امکانپذیر نخواهد بود. فراموش نکنیم که کشورهای دیگر نیز در نظام بانکی خود چنین مشکلات و بحرانهایی را تجربه کردهاند. کشورهایی که در این شرایط برای اصلاح بانکهای خود قاطعانهتر برخورد کردهاند معمولا با سرعت بیشتری توانستهاند از رکود ناشی از آن خارج شده و وضعیت اقتصاد خود را سامان ببخشند. کشورهایی که حل این مشکلات را به تعویق انداختهاند با رکود اقتصادی طولانی مواجه شدهاند. تجربه ژاپن در دهه 90 میلادی پیش چشمان ماست؛ عدم اقدام به موقع و برخورد منفعلانه و محافظهکارانه با مشکلات بانکهای این کشور، منجر به یک دوره طولانی رکود و عدم رشد اقتصادی در این کشور شد بهگونهای که دهه 90 را در این کشور «دهه از دست رفته (Lost Decade)» نامیدند.
به این نکته نیز باید توجه داشت که صرف ادغام چند موسسه و بانک مشکلدار در بانکهای سالمتر مشکلی را حل نخواهد کرد. نمیتوان برای همه بانکها و موسسات نسخه یکسان پیچید. برخی بانکها با افزایش سرمایه و تغییر سهامداران و مدیران آنها میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند. برخی دیگر ممکن است بهصورت موقت نیاز به نقدینگی داشته باشند، اما در بلندمدت مشکلات آنها قابل حل است. برخی دیگر از موسسات مالی و اعتباری باید هرچه سریعتر منحل شوند. نگارنده بهخوبی واقف است که اقدام برای جلوگیری از ادامه فعالیت موسسات غیرمجاز و همچنین تلاش برای انحلال یا ادغام برخی از بانکها هزینههای قابلتوجهی خواهد داشت، اما باید در نظر داشت که این زخم هرچقدر دیرتر درمان شود، عفونت آن فراگیرتر و درمان آن سختتر و هزینه آن برای اقتصاد کشور سنگینتر خواهد بود.