فرا رسیدن سال نو و دست کشیدن به سیمای شهر به صورت مقطعی و غیر اصولی من را بر آن داشت تا بار دیگر مطلبی در مورد زیباسازی شهری تهیه کنم.
تابناک گیلان: فرا رسیدن سال نو و دست کشیدن به سیمای شهر به صورت مقطعی و غیر اصولی من را بر آن داشت تا بار دیگر مطلبی در مورد زیباسازی شهری تهیه کنم.
در این روزها شاهد المانهای متفاوتی هستیم بخاطر همین موضوع بحث را با المانهای شهری آغاز میکنیم.
المان یا نماد شهری ترکیبی است پیکره وار که در ساخت آن از ویژگی های درونی احجام و اشکال هندسی – صفحات قائم یا منحنی– اجزائ سازه ای – کابلها – پوترها و فریم ها و به طور کلی هر آنچه میتواند جنبه ی تزئینی و ساختمانی داشته باشد به صورت یک کلیت یکپارچه و تلفیقی از موارد فوق استفاده میشود…. و قبل از هر چیز این ترکیب دارای یک نظام هندسی و تعادلی پایدار و زیباست به گونه ای که پس از خودنمایی در سطح شهر افراد را به گونه ای جذب خود مینماید و ذهنشان را درگیر خود میکند که تا مدتها در آن منطقه از شهر به صورت سمبلیک مشخصه ای برای شناخت شهر در منطقه ی مورد نظر میگردد. در واقع جزو شاخصه های شهری میگردد….به گونه ای که ذهن با برده شدن نام منطقه ی مذبور ناخودآگاه به دنبال شاخصه ها و ویژگی های خاص آن منطقه المان مورد نظر را در خود تصویر سازی خواهد کرد.
این خصوصیت به ویژه برای توریستها و کسانیکه کمتر به منطقه ی مورد نظر رفت و آمد میکنند اهمیت دارد چرا که در مسیر یابی و آدرس دهی صحیح برای پیدا نمودن یک منطقه ی خاص شهری مشخصه و نماد خاص آن منطقه اهمیت دارد….. این نماد در شناخت منطقه اهمیت دارد و چه بسا برگرفته از اتفاق یا تاریخچه ای خاص در محل مورد نظر باشد و به نکته ای خاص در آن محل اشاره کند و با تاریخچه ای عجین باشد….به گونه ای یکی از اهداف المانها میتواند اطلاع رسانی و معرفی منطقه ای خاص به لحاظ تاریخی – جغرافیایی – فرهنگی و ویژگی های خاص مردم آن منطقه بوده و یا به اتفاق یا رویداد خاصی در منطقه ی مزبور اشاره کند که همه ی اینها در برقراری ارتباط بهتر مخاطبین و کسانیکه به محل رفت و آمد دارند با منطقه ی مورد نظر موثر است.
چه بسا خود همین نماد پس از مدتی به یک اثر تاریخی و ماندگار تبدیل گردد و آوازه ی آن در شهرهای دیگر بپیچد. نمونه های بسیاری از این نوع المانها وجود دارد…. به این گونه سازه ها بنای یادبود یا اصطلاحا مانیومنت manumental structures نیزگفته میشود.
اما ویژگی دیگر اینگونه نماد ها ایجاد یک فضای زیبا و یک اتمسفر هنری در سطح شهر ها میباشد که قسمتهای مختلف شهر ها را از حالت یکنواختی و تکراری شدن خارج مینماید….به هر بخش از شهر یک هویت و ویژگی خاص میبخشد…..در کالبد شهر روح زندگی میدمد و مهمتر از همه اینها به محیط های شهری مقیاس زیستی و انسانی می بخشد…..در فضایی که با هنر عجین شده انسان راحت تر نفس میکشد چرا که هنر در خون هر انسان است و ناخودآگاه جذب عظمت و زیبایی میشود.
المان با مجسمه تفاوت دارد
متاسفانه سوء برداشتها و سوء مدیریتها و تا حدی نیز عدم اطلاع و آگاهی کافی از این دو مقوله سبب شده که متولیان شهرسازی و معماری ما در سطح شهرها خیلی سبک و پیش پا افتاده با مسئله ی فوق برخورد کنند و به قولی با قرار دادن چند مجسمه با نام میادین اصلی سر و ته قضیه را به گونه ای به هم بیاورند….! مجسمه هایی که بدون اینکه هیچگونه فکر و جاذبه ای در شخص ایجاد کنند مستقیما منظور خود را بیان میکنند و در نتیجه حتی برای لحظه ای نیز نمیتوانند نگاه مخاطب را روی خود حفظ نمایند و طبعا نمیتوانند در دراز مدت اثری ماندگار و جزو ویژگی های منطقه به حساب آیند.
تفاوت اصلی مجسمه با المان در نگاه انتزاعی و غیر مستقیم المانهاست به یک موضوع! نگاهی که ذهن انسان را بعنوان یک موجود متفکردرگیر خود میکند….لقمه ای آماده نیست که در دهان انسان گذارده شود! فکر و اندیشه و تامل انسان را در برخود با خود میطلبد…. در حرکت انسان مکث و تامل ایجاد میکند و همین ویژگی باعث ماندگاری آن میشود چرا که آنچه موجب درگیری ذهن شود در اذهان باقی میماند….. اما مجسمه خیلی پیش پا افتاده و به قول معروف شسته رفته گویی لقمه ای آماده را در دهان فرد یگذارد و مفهوم را مستقیما به وی عرضه میدارد…..در گیری فرد با موضوع به سطح نزول میکند و در چنین حالی و از چنین اثری نمیتوان انتظار ماندگار شدن و اثر گذاری در ذهن را داشت…. علاوه بر این مجسمه پیکره ایست تراشیده شده از سنگ یا یک نوع از مصالح خاص….معممولا تنوع خاصی ندارد و کالبدی یکنواخت است در صورتیکه المانها چه به لحاظ فرمها وئ آرایه های به کار رفته و حتی چه به لحاظ مصالح و رنگها و تزئینات معمارانه میتوانند سرشار از تنوع و زیبایی باشند… المان یک ترکیب معمارانه است چرا که در آن از هندسه و ویژگی های درونی اشکال و احجام استفاده میشود در صورتیکه هنر پیکره سازی و مجسمه سازی مقوله ی دیگریست که مستقیما در این گروه طبقه بندی نمیشود …. اما در برخی موارد ما مجبوریم برای نشان دادن مکانی خاص از مجسمه استفاده کنیم مثلا مکانهایی که به نام شخصیتی خاص معرفی شده اند و هدف نشان دادن چهره یا پیکره ی شخصیتی خاص میباشد…. این شخصیت را نمیتوان با خط و صفحه نشان داد! اما در اکثر موارد برای نشان دادن مفاهیم و موضوعات و بویژه آنچه که اصولا شکل خاصی ندارد و صرفا مفهومی را بیان میکند استفاده از آرایه ها و المانها ضروری است…..
نمونه ای از کارهای فاقد خلاقیت و نوآوری در شهر
المانهای شهری نمادهایی هستند که در عین بی جانی ، طراوت و جان ویژه ای به فضای شهری می دهند. این نمادها اگر به درستی طراحی شوند ، روحیه انسان را تقویت و اگر به درستی نباشند روحیه انسان را تضعیف می کند.
طبق نظر کارشناسان به هر میزان هنر شهری در شهرها بیشتر باشد به همان میزان شاهد ارتقای کیفیت زندگی انسانها خواهیم بود و بسیاری از مشکلات و دغدغه های روزمره و فکری خانواده ها رفع خواهد شد. اگر به هنر شهری بیش از گذشته توجه شده و فضای آرام و مناسب شهری توسط شهرداری ها ایجاد شود، زندگی شهروندان بر اساس تعامل و به دور از تنش خواهد بود و در گسترش فرهنگ شهروندی موثر است.نصب المانهای شهری و کمک گرفتن از ابزارهایی نظیر نور و رنگ در تزیین شهرها از عوامل مهمی برای ایجاد محیط سالم و با نشاط زندگی برای شهروندان است.از زیر مجموعه های بهداشت ، بهداشت روانی و توسعه آن است که سطح پایین علوم در گذشته سلامتی را تنها در ارتباط با جسم انسان تامین می کرد و توجهی به سلامت روان افراد نمی شد.تامین بهداشت روانی از وظایف مهم مدیران شهری می باشد، اما نگاه غیر علمی به زیباسازی شهری و عدم مدیریت درست باعث شده شهر ما به آن بی توجه باشد و نه تنها سودی نبرد بلکه در پاره از مواقع حتی ضرر هم بکند. نصب المانها در سطح شهر در کنار آلودگی های بصری هیچ تاثیری در ارتقا سلامت روان شهروندان نخواهد داشت و مدیران شهری باید در گام اول در رفع نازیبایی ها تلاش کنند نه اینکه خود در به وجود آوردن آنها سهیم باشند.ما وقتی از خانه بیرون می رویم با کوهی از نازیبایی ها و مشکلات شهری و محیطی بر می خوریم : تابلوهای تبلیغاتی نامنظم ، سد معبرهای زیاد ، نمای بسیاری از خانه ها که به صورت وحشتناکی هم از طرحی زشت و هم مصالح نا زیبا ساخته شده اند ،انواع آلودگی های صوتی و بصری و متاسفانه پدیده وندالیسم که هم از طرف برخی شهروندان ( که باید ریشه یابی شود و در انتها به کم کاری مدیران می رسیم) و هم از طرف مسئولین انجام شده ( عکسهای تبلیغاتی کاندیدا در ادوار مختلف انتخابات که هنوز بر سر و روی دیوارها و منازل باقی مانده اند و هیچ جایی از تیر رس آنها خالی نمانده است و به طور غیر قابل وصفی احساس نازیبایی و نا امیدی را در دل هر شهروند القا میکند.) شهر زیبا علاوه بر آرامشی که می تواند به هر شهروند ارزانی دارد ، آنان را تشویق و راقب به حفظ و نگهداشت از شهر و محیط پیرامون خود می کند. یعنی یک رابطه دو طرفه بین زیبایی شهر و حفظ و نگهداشت آن توسط مردم وجود دارد.در شرایط کنونی که بسیاری از ادارات بزرگ و حتی سازمان شهرداری که مدیریت شهر را بر عهده دارد خود ایجاد نازیبایی میکند نمی توان از شهروندان و مسافرانی که در بدو ورود شاهد این نازیبایی ها هستند انتظار داشت که در حفظ و نگهداشت اندک زیبایی های باقی مانده شهرمان بکوشند.
بیاییم نگاه کلی تر به زیباسازی داشته باشیم امروزه دو واژه را زياد شنيده و ميشنويم شهر و زيباسازي. تعريف شهر چيست؟ چه تصويري از آينده شهرمان داريم و يا ميخواهيم داشته باشيم؟ مكاني كه عدهاي كنار هم زندگي مي كنند؟ خيابانهائي براي عبور و مرور؟ مياديني براي دور زدن؟ يا براي نصب داربست؟ نميتوانيم قبل از برداشتي علمي و شفاف از زيباسازي به سراغ زيرمجموعههاي آن برويم. آنچه فرآيند زيباسازي را در شهرهاي ايران دچار مشكلات اساسي كرده است، برداشتهاي شخصي، غلط و كاملاً منطقهاي از اين واژههاي به ظاهر ساده است، بالاخره روزي بايد مديران شهري به تعريفي واحد و كارشناسانه از اين لغت برسند كه در طول تحويل و تحولات مديران دچار تغيير نشود.
اما براستي رنگآميزي جوي و جدول و نظافت در و ديوار و يا نصب چند المان شهري و يا بهسازي بلوارها، تنها اجزاي زيباسازيشهرياند؟ مسلماً خير.
چرا درهنگام مسافرتهاي خارجي به عنوان يك انسان از حركت در شهرها لذت ميبريم؟ چرا همه چيز همانگونه است كه بايد باشد؟ تفاوتي نميكند از كجاي اين كره خاكي آمدهايم، چرا كه نيازها از قبل پيشبيني شدهاند، چرا نميتوانيم با موفقيت آن اقدامات را كپيسازي كنيم؟ برخي از صاحبنظران تفاوت فاحش فرهنگي را علت اين امر ميدانند، اما موضوع صرفاً اين نيست. كيفيت محيط شهري دغدغه اصلي مديران تمام شهرها و هدف شهرداريهاست و برنامه فرهنگسازي توسط شهر و بر روي شهروندان انجام مي شود. در اروپا شهرها صدها سال است كه فرهنگسازند. فرقي نميكند تخصص و تجربهمان چيست، آنچه بسيار مشاهده ميشود، اين است كه همه به خود حق ميدهيم كه درباره مسائل هنري و زيباسازي اظهار نظر كنيم و اين نظر را تحميل نمائيم و فراموش مينماييم كه زيباسازي نيز همانند ساير امور نياز به تخصص دارد، اما در مورد ساخت و ساز يك پل و يا اتوبان و هزاران مورد ديگر به خود اين اجازه را نميدهيم. ما حق نداريم سليقه شخصيمان را به مردم شهر تحميل كنيم، همانگونه كه اجازه نميدهيم مردم شهر در داخل خانه، عقيدهشان را به ما تحميل نمايند.
اصليترين برنامه شهرداريها در شهرهاي روبه رشد و يا مترقي ارتقاء مداوم كيفيت محيط و سيما و منظر شهر است اما در شهرهاي ما، زيباسازي مقولهاي فرعي است كه شوربختانه به آن نگاه سياسي نيز ميشود. شهرها در تمدن جديد محل تعامل شهر و شهروند هستند. مطالعه دقيق و برداشت مناسب در بحث كيفيت محيط شهري اين اجازه را به ما ميدهد تا دريابيم شهرها تنها محل عبور و مرور نيستند، بلكه محيطهايي هستند كه بايد با ساكنانش ارتباطي دوجانبه برقرار نمايند و در اين تعامل دوسويه است كه معناي شهروند تحقق مييابد. پروژههاي زيباسازي ميبايست در جهت گسترش اين ارتباط حركت كنند. اين يك قانون جهاني است. اما امروزه رفتارهاي فرهنگي هر منطقه در تعيين خط مشي اين ارتقا تأثيرگذارند.
ساليان سال است از طرح شعارهاي «شهرما، خانه ما» و «شهرداري در خدمت مردم» و شعارهايي از اين دست ميگذرد، اما كمتر شهرونداني قلباً احساس ميكنند كه شهرشان خانهشان است و شهرداري در خدمت آنها، با صرف هزينههاي اطلاعرساني بالا و ساخت فيلمها و انيميشنهاي مختلف در سالهاي گذشته، تازه موفق شدهايم بخشي از مردم را راضي كنيم تا رأس ساعت مقرر زبالههايشان را بيرون منزل بگذارند. ما درك نكردهايم كه تمامي اين رفتارها در محيطهاي شهري ناشي از عدم ارتباط مناسب شهر و شهروند است، نه فرهنگ غلط مردم. شهر از ديد كارشناسان و صاحبان تئوري شهرسازي در دنيا معاني متفاوتي دارد و از ميانه قرن بيستم در تمام دنيا اين معاني به هم نزديك شدهاند. شهرها محل تعامل شهروندانيست كه در آن زندگي ميكنند، نه خيابانهائي براي عبور و مرور. شهرها آثار هنري بزرگي هستند كه آفرينندگاني به اندازه جمعيتشان دارند. هدف زندگي شهرنشيني امروزه زندگي كلونيوار آدمها در كنار هم و به شيوه هزاران سال قبل نيست. هدف مطلوب شهرهاي امروز ايجاد محيطي خلاق و پرورنده براي مردمي است كه در آن زندگي ميكنند. شهرهاي امروز علاوه بر رفع نيازهاي فيزيكي پاسخي براي نيازهاي رواني، روحي و فرهنگي ساكنانشان دارند و تنها در اين صورت است كه شهر تجلي رفتار اجتماعي ساكنينش است و ميتوان آن را به نظم در آورد و كنترل نمود. در غير اين صورت اگر بديهيترين اصول مديريت شهري در شهرها رعايت نشود و خرد جمعي ناديده انگاشته شود، نظمي كه بايد در آن به چشم نميخورد و به مرور به شهري تبديل ميشود كه وابستگي ميان شهر و شهروندانش را از دست ميدهد. اينگونه شهرها، براي كنترل، رشد و بسط اجتماعي و... نياز به هزينههاي فراواني دارند كه مسئوليت تأمين آن مستقيماً بر عهده مردم و بر دوش مديران آن است. با گذشت زمان و ادامه چنين رفتاري، شهروندان نسبت به پيامهاي اجتماعي واكنشي نشان نميدهند و خيابانهاي شهر از رفتوآمد خانوادهها و عبور و مرور واقعي شهرنشيني خالي ميشود. مردم هنگامي به خيابان ميآيند كه ميخواهند از نقطهاي به نقطه ديگر بروند و يا نيازي فيزيكي را برطرف نمايند. چنين محيطي مستعد بروز هرگونه آشفتگي و ناهنجاريست ، که شهر ما کم و بیش به این بیماری مبتلا شده است. امروزه بايد بپذيريم كه شهر، محل زندگي مجموعهاي از انسانها با نيازها و سلائق مختلف است، يك خانه بزرگ كه هيچكس حق ندارد سليقه شخصي و يا سازمانيش را بر آن حاكم نمايد. تنها در چنين حالتي است كه ميتوان زمينه مشاركت همگاني را در كليه فعاليتهاي منطقهاي و ملي فراهم آورد. اكنون وقت آن فرا رسيده كه ما نيز به عنوان ساكنان و يا مديران اين شهر، با نگاهي جديد به شهر آغازگر راهي باشيم براي رسيدن به شهري خلاق، پرورنده، مستعد و زيبا. شهري با رونق اقتصادي و فرهنگي كه ساكنان و مسافرانش از حضور در آن احساس لذت ببرند و از هر فرصتي براي ارتباط با شهر استفاده كنند. بايد بپذيريم كه شهر خوب، لزوماً شهري بزرگ نيست، شهري با مسافران زياد نيست، شهر خوب، شهري با پروژههاي بزرگ و ساز و كارهاي سنگين نيست، شهر خوب، شهري با جمعيت زياد، ماشينهاي آخرين مدل و بازارهاي رنگين هم نيست. شهر خوب، شهري است كه خوب ميبيند، خوب ميشنود، هيچكس را از ياد نميبرد و جاي كسي در آن خالي نيست. شهرداري در بزرگترين وظيفهاش ميبايست با هدايت و برقراري اين نظم با تكيه بر نيرو و انديشه كارشناسان و متخصصان خود، پايههاي چنين محيطي را بنا نهد كه امیدواریم در آینده ای نزدیک با شورای شهری متخصص و پویا به این مهم همت گمارده شود. انتظار ميرود قبل از هر اقدامي در شهر و براي شهر به تعريف آن بيانديشيم و به ساكنانش ارج نهيم. متاسفانه در شهر ما تغییر نابسامان در کالبد شهر و عدم طراحی شهری و عدم توجه به زیباسازی موجب شد زنده بودن را با زندگیکردن اشتباه بگیریم. ما استقبال خواهیم کرد تا در راستای طراحی شهری و زیباسازی به شهردار کمک کنیم. در آخر تصاویری می گذارم تا تفاوت و تاثیر روانی محیط سالم را با محیط ناسالم به دیده ببینید.
و اما پیشنهادی برای شهرداری ، لطفا ! خواهشا ! حداقل به صاحبین این ساختمانها بگویید حتما نمای رو به رودخانه را رنگآمیزی کنند. هزینه رنگ آمیزی را به شهرداری پرداخت و این سازمان شروع به رنگ آمیزی به صورت نمونه پایین کند. / گیل پرس نیوز